فضا ملتهب به نظر ميرسد. شمارش معكوس آغاز شده. بالاخره صداي شليك موشك همهجا را پر ميكند. جهان هيجانزده نظارهگر اين اتفاق تاريخي است. يوري گاگارين روس به عنوان اولين انسان به فضا ميرود... اينها توصيف بخشي از موسيقي احسان توكل است كه در قالب اثري با عنوان «گفتوگو» در مسابقات آهنگسازي خاركوف كه توسط سازمان هوا و فضاي اوكراين برگزار شده عنوان اول را كسب كرده است.
توكل پيش از اين نيز در فستيوالهاي ديگر چون «كنتراست» و «اودسا»ي اوكراين نيز موفقيتهايي را به دست آورده و حال كسب يك جايزه ديگر طي روزهاي اخير نويد روزهاي روشنتري را براي اين آهنگساز جوان ايراني به همراه دارد.
احسان توكل درباره حضورش در فستيوال موسيقي خاركوف اوكراين به «اعتماد» ميگويد: اين مسابقه آهنگسازي از طرف سازمان هوا فضاي كشور اوكراين برگزار شد؛ خاركوف يكي از شهرهاي مهم در زمينه هوافضا و ساخت سفينههاي فضايي در زمان شوروي بوده است. از طرف دانشگاه به من پيشنهاد شد قطعهاي در مورد فضا براي اين مسابقه بنويسم.
او همچنين درباره ساختار موسيقي قطعه «گفتوگو» و المانهايي كه از آنها در ساخت اثر استفاده كرده نيز عنوان ميكند: خب در اين كار از موسيقي آكوستيك و موسيقي الكترونيك استفاده كردم. يعني در بخش اول و بخش سوم اين كار بيشتر از موسيقي آكوستيك استفاده كردهام و در بخش مياني نيز بيشتر از موسيقي الكترونيك بهره گرفتهام. در بخش اول كار براي اينكه نشان بدهم اين اثر مربوط به «مسابقه آهنگسازي خاركوف» است از سه نت «سي»، «لا» و «ر» استفاده كردم كه به صورت كدگذاري شده در انگليسي سه حرف اول شهر خاركوف محسوب ميشود.»
اين آهنگساز ميافزايد: «بخش نخست اثر با شليك موشك به فضا آغاز ميشود. همانطور كه ميدانيد اولين فضانوردي كه به فضا رفت يوري گاگارين از شوروي بود و اولين فضانوردي هم كه در سفينه را باز كرد و وارد جو شد الكسي لئونف بود. لئونف هنوز زنده است و من چندين مصاحبه از اين فضانورد را مطالعه كردم. وقتي لحظه ورود الكسي به جو را مطالعه ميكردم، احساس كردم در آن زمان خاص فضا چقدر ميتوانسته برايش بيكران جلوه كند و زمين در برابر چنين فضايي بسيار كوچك به نظر برسد. نكته ديگري كه از آن ايده گرفتم و در شعرم آوردم به تفاوت «زمان» در زمين و فضا مربوط ميشود؛ زمان براي كسي كه در فضا قرار دارد كندتر از كسي كه در زمين است ميگذرد. من اين فاكتورها را در موسيقيام به صورت سمبوليك لحاظ كردم.»
توكل همچنين ميگويد: «بخش اول اثر به نشان دادن شليك موشك و پرتاب آن به فضا اختصاص دارد. در بخش دوم كار نيز كه بر اساس موسيقي الكترونيك است الكسي لونوف و احتمالا تخيلاتش را هنگام پا گذاشتن به فضا نشان ميدهد كه در اشعارم به آن پرداخته شده است. بخش سوم هم «بازگشت» نام دارد كه الكسي لئونف به زمين باز ميگردد. دو سمبل در اين كار مورد استفاده قرار گرفته است؛ اول اينكه سازهاي آكوستيك نماد زميني و جهان مادي هستند و سازهاي الكترونيك نيز به عنوان نماد فضا و همچنين تكنولوژي مورد استفاده قرار گرفتهاند. يعني در بخش اول اثر وقتي موشك از سمت زمين به سمت فضا پرتاب ميشود موسيقي نيز از حالت آكوستيك به سمت الكترونيك تغيير ميكند و در بخش سوم كار با بازگشت موشك به زمين، عكس موسيقي بخش اول اتفاق ميافتاد.»
احسان توكل همچنين در مورد مسير حرفهاي كه از زادگاهش در خراسان تا اوكراين طي كرده نيز عنوان ميكند: «ميگويند تا هشت سالگي شخصيت اصلي افراد شكل ميگيرد؛ بسياري از ايرانيها در شهرستانها به واسطه اينكه در فضاي فولك زندگي ميكنند با موسيقي به طور ناخودآگاه آشنا هستند. براي مثال شما درشمال خراسان در هر مراسمي موسيقي ميشنويد. در عروسيها اجراي موسيقي و حركات آييني و سنتي عموميت دارد.
بخش مهمي از موسيقي اين مجالس نيز موسيقي فولك محسوب ميشود كه مردم بسيار به آن عشق ميورزند. همين وضع را شما در بقيه نقاط ايران مانند كردستان و آذربايجان و بوشهر و هر جاي ديگر كشورمان كه برويد شاهديد. هرچند كه در سالهاي اخير به واسطه برخي نگاههاي تندروانه به موسيقي فولك ما ضربههاي زيادي وارد شده اما هنوز هم در مناطق مختلف كشورمان به اين موسيقي فولك ارزش گذاشته و توسط مردم حفظ ميشود.»
اين آهنگساز ميافزايد: «ريشههاي موسيقي خراسان و موسيقي ايراني در خون من هست و نميشود از آنها بطور كامل جدا شد. زماني كه من اين اثر را مينوشتم، ناخودآگاه بسياري از موتيفها و ريتمها را از موسيقي ايران گرفتم. مثلا بخش سوم اين اثر ده ضربي است و اين ريتم معمولا در موسيقي ايراني مورد استفاده قرار ميگيرد. حتي بخشي از اين كار را كه بر اساس تكنيك سرياليسم نوشته شده و تِمي كه براي آن نوشتم ناخودآگاه رنگ و بوي ايراني دارد.
يعني وقتي شما بخش سوم اين اثر را ميشنويد، متوجه ميشويد تا حدودي طعم ايراني از آن استنباط ميشود. هر چند كه من در اوكراين ساكن هستم و موسيقي اروپايي كار ميكنم، اما خميرمايه من ايراني است و ادويهاي كه من به اين موسيقي ميزنم طعم ايراني به آثارم ميدهد و نميشود از آن فرار كرد. اتفاقا اين ويژگي بسيار مثبت تلقي ميشود چون اين نكات امضاي شخصي آهنگسازاست. اگر قرار بود من نيز مانند اروپاييها موسيقي بنويسم ديگر چه ضرورتي داشت كه بگويم ايراني هستم.»
او درباره پروسهاي كه در ايران طي كرده نيز ميگويد: «اولينسازي كه من در بجنورد شروع به يادگيري آن كردم ساز سه تار بود. بعدها به مشهد آمدم و اين ساز را نزد آقاي اسكندري نواختم. پس از آن هم در تهران نزد آقاي مسعود شعاري كارم را ادامه دادم. همزمان نيز به دليل اينكه در كانون موسيقي دانشگاه فردوسي مشهد فعاليت ميكردم، ناخودآگاه با بسياري از موزيسينهاي مشهد آشنا شدم و سعي كردم از آنها نيز بياموزم.
خاطرم ميآيد در مشهد نوازنده كمانچه نداشتيم و من خودم شروع به يادگيري اين ساز كردم تا بتوانم در گروهها اين ساز را بنوازم؛ براي اين كار حتي يك دوره نزد آقاي اردشير كامكار مشغول آموزش بودم. يا مثلا در يك دورهاي با آقاي خوشنواز نوازنده بسيار مطرح رباب از افغانستان آشنا شدم. از آنجا كه ميدانستم ساز رباب يك ساز قديمي ايراني محسوب ميشود بسيار تمايل داشتم موسيقي ايراني را با اين ساز نيز اجرا كنم.»
توكل ضمن اشاره به حضورش در اوكراين و ادامه تحصيل در زمينه موسيقي نيز عنوان ميكند: «پروسههاي آموزشي من به همين صورتي كه عنوان كردم ادامه داشت تا اينكه به واسطه و كمك يكي از دوستانم به نام آقاي ختايي كه در اوكراين در زمينه آهنگسازي تحصيل ميكرد به اين كشور آمدم و تحصيلاتم را در اين رشته ادامه دادم. تا قبل از آمدن به اوكراين موسيقي ايراني كار ميكردم. پس از آمدن به اوكراين در چند سال اول به دليل سفارش اساتيدم از موسيقي ايراني فاصله گرفتم، اما پس از اتمام تحصيلاتم و با تشويق استاد والي از موسيقي ايراني در كارهايم استفاده ميكنم. يعني درست است كه با استفاده از تكنيك موسيقي اروپايي آهنگسازي ميكنم، ولي بسياري از موادي كه از آنها در كارم استفاده ميكنم ريشه موسيقي ايراني دارند.»
اين آهنگساز جوان همچنين ضمن اشاره به محدوديتهاي فراقانوني كه درباره موسيقي در ايران وجود دارد نيز ميگويد: «من يك نمونه در موسيقي ايراني بودم كه شانس داشتم به اروپا بيايم و تحصيل كنم. ولي افراد بسيار با استعدادتر و بهتر از من در زمينه نوازندگي و آهنگسازي در ايران وجود دارند كه به دليل برخي محدوديتها، شرايط رشد و تحصيلشان مانند آنچه در اروپا شاهد آن هستيم فراهم نيست. ببينيد روزگاري در مشهد نوازنده كمانچه نداشتيم اما الان شايد حدود ٤٠٠ نوازنده كمانچه در اين شهر داريم همچنين شاهد فعاليت گروهها و اركسترهايي در اين خطه هستيم كه از جوانها و موزيسينهاي بسيار با استعدادي تشكيل شدهاند. به هر حال يكي از مولفههاي تشكيلدهنده هويت هر ملتي موسيقي و زبان آن ملت محسوب ميشود و كشور ما نيز از اين قاعده مستثني نيست.
هرچه مسير هنر سختتر باشد جامعه خشنتر ميشود
همه موافق اين هستيم كه هنر و فرهنگ باعث تلطيف روحيات انسانها ميشود و جوامعي كه در آن هنر و فرهنگ مسير سختتري براي حركت دارد، خشونت بيشتري تجربه ميكنند. من اعتقاد قلبي دارم اگر با روي گشاده با موسيقي كشورمان برخورد كنيم، فضاي بسيار زيادي براي نشان دادن فرهنگمان در دنيا داريم. در همهجاي دنيا موسيقي اسپانيا يا موسيقي هند و ويژگي موسيقي اين فرهنگها را ميشناسند اما عوام از موسيقي ايران كمتر ميدانند.
معتقدم تمام تلاشي كه براي شناساندن هنر موسيقي ايران در خارج از كشورمان صورت گرفته يك قطره در مقابل درياست. متاسفانه بسياري از گنجينههايي كه ما در موسيقي فولك داشتيم بر اثر بيتوجهيها و غفلتها از دست رفته و ديگر دسترسي به اساتيد موسيقي نواحي كه فوت شدهاند، نداريم و خيلي كم مجموعه كاملي از اين بزرگان و داشتههايشان ثبت و ضبط شده است. موسيقي محلي و رديف موسيقي ايراني بخشي از ميراث فرهنگي هر ايراني است كه بايد حفظ شود. البته اميدوار و منتظر اتفاقات خوب براي هنر ايران هستم و خواهم بود.
خواستم تا ايراني بودنم را نشان دهم
براي شركت در اين مسابقه كتابي در اختيار شركتكنندگان قرار داده شد كه حاوي اشعار فضانوردان و كارمندان اين سازمان فضايي بود تا در صورت تمايل از اشعار اين كتاب نيز استفاده شود. من از اشعار اين كتاب چندان خوشم نيامد و خودم شعري را در مورد فضا و كهكشان نوشتم و در بخشي از اين شعر نيز از رباعي خيام استفاده كردم. به هر حال اينكار را كردم تا هم ايراني بودنم را نشان بدهم و هم اينكه از خيام به عنوان يكي از دانشمندان كه در زمينه ستارهشناسي هم كار كرده نام ببرم. بعد از آن روي اين شعر شروع به نوشتن موسيقي كردم كه حاصل كار يك پوئم سمفوني سه بخشي از آب در آمد.
- 19
- 6
یک دوست
۱۳۹۸/۵/۱۲ - ۱۸:۴۸
Permalink