یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۲۰:۰۳ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۲۸۴۱
موسیقی

پناه بر مظلوم نمايی از شرِ «مافياي موسيقی»!

پناه بر مظلوم نمايی از شرِ «مافياي موسيقی»!

مسعود صابری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

نتيجه پيگيري «قانون» درباره قرار شكايت مسئول دعوت از مهمان برنامه «دورهمي» به دنبال اتهام مطرح شده از سوي يك خواننده زير زميني مبني بر دريافتي هاي ۱۰۰ ميليون توماني اين برنامه پس از يك سال: علي اوجي،مسئول دعوت از مهمان در برنامه دورهمي:«اين مساله براي يك سال پيش است، چرا دوباره آن را باز مي كنيد؟!حال يا شكايت كرده ام يا نكرده ام.اصلا نمي خواهم درباره اين مساله حرف بزنم!» مهران عباسپور،مدير توليد برنامه دورهمي:«اين پرونده يك سال است كه بسته شده است.يك فرد در گوشه اي از دنيا،با گوشي موبايلش پيامي رامنتشركرد،ادعايي كه از اساس اشتباه وتنها به خاطر خصومتي بود كه ايشان با آقاي اوجي داشتند.دليل نمي شود كه به دنبال هر ادعاي بي پايه و اساسي ما بخواهيم زندگي خود را تعطيل كرده،زمان بگذاريم و پيگيري كنيم.«دورهمي» تكليفش با خودش و با مخاطبش روشن است. ما اصلا اين ادعا را پيگيري قضايي نكرديم چون اهميتي نداشت».

 

كارنامه صداوسيماي ملي ايران به ويژه در حوزه برنامه سازي،كارنامه قابل بحثي است كه طي ارزيابي عملكرد آن به فراز و فرودهاي بسيار برخواهيم خورد.كارنامه اي كه با ورق زدن و بررسي اش دست كم طي چند سال اخير،سطرهاي فراوان ازكم كاري ها،نازل بودن محتواها،ناشي گري و فقدان خلاقیت را پيش چشممان زنده مي كند.حالا هم كه با فراگير شدن فضاي مجازي از يك سو و بحران مالي رسانه ملي ازسوي ديگر،جبران مافات با مشكلات عديده مواجه است وگويا تلويزيون مجبور است براي پيشتاز بودن در كوران رقابت با فضاي مجازي و رقيب ديرينه اش كه شبكه هاي ماهواره اي است،قيد ته مانده اعتبارش را نيز زده و دست به دامن اسپانسرها و تبليغات شود تا دست كم همان ميزان مخاطب باقيمانده اش را در مشت حفظ كند،حال به هر قيمتي! متاسفانه در جامعه اي كه فرهنگ سازان و تصميم گيرندگان آن،همه چيز و همه كس را در حد ابزاري براي سودآوري مي خواهند،اگر خواسته ناحق آنان ذره اي با بحران مواجه شود دست به دامن هرآن چيز كه در چنته دارند ولو اينكه ضد فرهنگ باشد نيز مي شوند تنها براي اينكه بقاي خود راحفظ كنند.نتيجه اين است كه «هنرمند نماياني» كه در همه رشته ها و سطوح وجود دارند به خاطر پشتيباني مالي،ارتباطات و انتصابات فاميلي و در نازل ترين بخش تنها به دليل دنبال كننده هاي ميليوني در فضاي مجازي، جايگزين هنرمندان واقعي مي شوند،با وجود تمام آن چيزهايي كه روزي مميزي تلويزيون تعبير مي شد،در اين رسانه حضور پيدا مي كنند،گاهي باكمترين سطح تجربه و سواد موسيقي ميكروفون در دست گرفته و حتي آواز مي خوانند و در نهايت ، عكس هايشان بيلبوردهاي تبليغاتيِ فراخِ بزرگراه هاي تهران را در بر مي گيرد و به صحنه كنسرت با تماشاگران ميليوني و هزينه هاي آنچناني راه پيدا مي كنند.

 

گريزي كوتاه به بحراني وسيع!

اگر حافظه‌مان را در روزگاري كه به سختي مي توان آن را چالاك نگه داشت تكان دهيم،در دكان صداوسيما، ردپاهاي بسيار از مهماناني خواهيم يافت كه پس از چندي مجري و يا عوامل سازنده برنامه را دچار دردسر و وادار به عذرخواهي براي حضورشان در برنامه كرده اند.گاف هايي كه در تحليل نهايي،مارا به اين سمت مي كشاند كه در روند دعوت و حضور از ميزبانان در صدا و سيمايي كه با پول مردم روزگار مي گذراند،گويا آنچنان كه بايد ارزيابي و حساب و كتاب درخور توجه انجام نمي پذيرد.گويا در اين وادي،كسي هم رغبت نشان نمي دهد كه به نظارت بر اين سازمان پهناور که اگر نه همه كه بیشتر کارکنانش از حقوق و مزایای بهتری از سطح معیشت مردم برخوردارند،بپردازد!در اين ميان به تازگي آماري از مخاطب ۸۷ درصدي تلويزيون در خبر ۲۰:۳۰ اعلام شده است كه با نارضايتي هاي مردم كه پيشتر به آن اشاره شد و بعدتر نيز اشاره خواهد شد،همخواني ندارد، ارقامي كه به گواه كارشناسان،آماري خودساخته و تلاش های روابط عمومی گونه برای موفق جلوه دادن فعالیت های صدا و سیما در جذب مخاطب است. رسانه اي كه روزگاري آنقدر بين مردم معتمد بود كه اكثرا حتي از اظهارنظر كارشناسان وميهمانان دعوت شده در برنامه ها الگو گرفته و به زخمي از زندگي مي زدند اما در ادامه با نزول صدا و سيما،اين اعتماد كم كم جاي خود را به انزجار داد.

 

اين روزها نيز با فراگير شدن شبكه اي چون «نسيم» و در امتداد آن قوت گرفتن دو برنامه «خندوانه» و پس از آن «دورهمي» موج حضور خوانندگاني با كيفيت نازل و اشعار و ترانه هايي به مراتب بي محتواتر بالاگرفت.مساله اي كه در اولين قدم، علاوه برکاهش سطح سليقه هنري مخاطب،به شائبه هايي درباره بده بستان هاي پشت پرده با اين افراد دامن زده است،خوانندگاني كه تنها با چند تك آهنگ مطرح شدند و عليرغم داشتن آلبوم با تكيه به همان تك آهنگ ها كنسرت دادند و يا شاكله آلبوم ارائه شده از آنها،تركيب چند ترانه از شاعران گمنام و در نهايت سرقت ادبي بوده است كه در مواردي منجر به شكايت شده و هنوز هم پرونده آن باز است.اما سوال اينجاست كه در تلويزيون ملي ايران كه بزرگان عرصه فرهنگ و هنر و موسيقي را وصله هاي ناجوري مي داند كه به بسترش نمي چسبند و حتي براي پخش آواي ملكوتي «ربنا» از استاد شجريان اما و اگرهاي وابسته به احزاب سياسي دارد،اين افراد چه مي كنند؟فردي كه سواد و تجربه اش به كل در حوزه ديگري است،بدون اينكه ذره اي از هنر بويي برده باشد چطور از چند برنامه تلويزيوني چون «به خانه بر ميگرديم»،مسابقه «پنج ستاره»،«كتاب باز»،«اكسير»و«خندوانه» سردر مي آورد؟!

 

در خطر قرار گرفتن چند دهه اعتبار هنري

ماجرا از جايي آغاز شد كه تعدادي خواننده كه در ابتدايي ترين جايگاه كاري خود بوده و هنوز آزمون و خطاها،عيار واقعي صدا و استعداد آن ها را مشخص نكرده بود،به يكباره سر از رسانه ملي درآوردند تا از طريق تريبون يكي از پرمخاطب ترين شبكه ها،به تبليغ خود بپردازند.خوانندگان جوان و باهوشي كه البته رگ خواب مخاطب ايراني را نيز خوب مي شناختند؛شروع كار با آواز اصيل ايراني و عشق به موسيقي سنتي!بعد هم نوبت به اجراي زنده مي رسيدوخواننده اي كه ادعا مي كرد شروع كارش با يادگيري دستگاه هاي اصيل موسيقي ايراني بوده،آواز منسوب به «خود» را نيز پرايراد،به سمع مخاطب مي رساند! بعد هم تاييد ناچار «صدا درجه يك» را از مجري تحويل و به واسطه جذابيت هاي ظاهري و هوش سرشار، نبض مخاطب ساده ايراني را در دست گرفته و از همان تريبون براي تبليغ كنسرت خود نيز استفاده مي كردند و همان تريبون با مخاطب ميليوني نيز افزايش دنبال كننده هاي صفحات مجازي آن ها را طي چند ساعت به دنبال داشت!

 

باز سوال اينجاست؛ با كدام پشتوانه ؟! در همين راستا مي توان به اقدام پسنديده و تحسين شده برنامه «خندوانه» اشاره كرد، وقتي با ارزيابي و انتخاب درست مهمان،از محمد معتمدي دعوت به عمل آورد.برنامه اي كه با ميهمان خواننده اش،يكي از بالاترين سطح هاي خود را تجربه كرد و با اشاره هاي كاملا حرفه اي و البته گوياي معتمدي،براي مخاطبان نيز هم پربار و آموزنده و هم سرگرم كننده بود.هدف از اين مثال،مقايسه حضور موآآموثر محمد معتمدی به عنوان خواننده‌ای واقعی در حوزه موسیقی ایرانی در رسانه ملی با حضور چند خواننده‌ تازه‌کار در این رسانه است كه خوانندگان اين گفتار بتوانند با سنجيدن خروجي،به يك نتيجه گيري برسند.اما همين برنامه در ادامه با عدم شناخت و ارزيابي درست،مهماناني را روي صندلي خود نشاند كه براي سازندگان آن،بي هزينه نخواهد بود.درحالي كه هنوز تكليف ادعاي مبني بردريافتي هاي ۱۰۰ميليون توماني مسئول دعوت ازميهمان هادر برنامه«دورهمي»ازحمیدهیراد مشخص نيست،جنجال دكترِ به اصطلاح خواننده كه در چندين برنامه تلويزيوني از جمله «خندوانه» به عنوان مهمان دعوت شده بود،چند روزي است كه در فضاي مجازي و خبرگزاري ها دست به دست مي شود،جنجالي كه به دنبال انتشار يك كليپ از فالش خواني و اجراي پلي بك توسط مسعود صابري در كنسرت اخيرش و درامتداد آن پست عذرخواهي رامبد جوان در صفحه اينستاگرام كه به فاصله چند ساعت حذف شدآغازوهيچ توضيحي براي اين اعمال ارائه نشد.گويا بسياري اصلا خود را ملزم به توضيح دادن نمي دانند.همانطور كه «علي اوجي» پس از يك سال گذشتن ازماجراي دعوت از مهمان هاي جنجالي و شائبه بده بستان هاي پشت پرده، به عنوان مسئول دعوت از مهمان هاي اين برنامه، هنوز توضيحي ارائه نداده است.وي كه كارش را با با مدیریت برنامه های برخی خوانندگان پاپ از جمله رضایزدانی آغاز کرده بود،در سال ۹۱ با بازي در نقش كوتاهي در سريال «پژمان» به تلويزيون راه پيدا كرد.

 

درسال ۹۳ نيز چند بار به عنوان كمدين در برنامه«خندوانه»حاضر شدودرنوروز ۹۴ به واسطه اعتماد مهران مدیری به عنوان بازیگر سریال«درحاشیه» ایفای نقش کرد.اوجي تهيه ۷ آلبوم موسيقي براي رضا يزداني وهمچنين تهيه آلبوم هاي موسيقي ديگر براي خوانندگاني چون كاوه آفاق،كامران تفتي،برزو ارجمند،ماني رهنما و... رادركارنامه دارد.شاید یکی از دلایلی که در چند قسمت از «دورهمی» همه جور بازیگری فارغ از سطح کیفی شرایط حضور در برنامه را پیدا می کنند داشتن رابطه با همین مسئول انتخاب مهمان است. درهمان دوران كه بسياري ازرسانه ها با پيدا كردن نقطه اشتراك هايي از اين اتفاقات،گمانه زني هاي متفاوتي منتشر كردند.

 

ماني رهنما درنشست خبري كنسرت خود كه در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد، درباره پشت پرده حضور خوانندگان در این برنامه اظهار كرد:«وقتی به برنامه‌ دورهمی رفتیم امیدزیادی برای برگزاری کنسرت چهارم اسفند نداشتیم چرا که این اتفاق نزدیک به ایام فاطمیه بود.ازتریبون برنامه دورهمی برای معرفی آلبوم جدیدم استفاده کردم. قبول دارم که علی اوجی تهیه کننده آلبوم من و هماهنگ کننده مهمانان برنامه دورهمی است و به قطع روابط اوجی در حضور ما در دورهمی تاثیرگذار بود».

 

صحبت هاي رهنما شايد ابهامات برخي را درباره اين موضوع تا حدودي برطرف كند.كسي كه اين اختيار را دارد كه مهمانان مهم ترين برنامه تلويزيوني را انتخاب مي‌كند،با همين انتخاب مي تواند افرادي را كه مي خواهددر دنياي هنر مطرح كند،مي تواند بسياري از خوانندگاني كه مسئول تهيه آلبوم آن‌ها نيز هست را به تلويزيون ببرد و در صحنه اي كه میلیون ها بيننده در گيرنده هاي خود آن را دنبال مي‌كنند،به مطرح شدن‌شان كمك كند.مي‌تواند باعث ضريب خوردن ميزان دنبال كنندگان آن‌ها در شبكه مجازي شود و در نهايت حتي با قدم هايي كه با ارفاق متوسط تعبيرش مي كنيم،مي تواند بر سطح سليقه موسيقايي مردم تاثير بگذارد!

 

به دنبال يك نقطه اشتراك

براي يافتن پاسخ تمام اين ابهامات كه در ابتدا از برنامه «دورهمي» و در امتداد آن در«خندوانه» شكل گرفت، بر آن شديم كه با ارتباط برقرار كردن با عوامل اين دو برنامه به يك جمع بندي و نتيجه برسيم.تلاشي كه در ابتدا ما را به سمت علي اوجي به عنوان مسئول انتخاب مهمان در برنامه «دورهمي» سوق داد.نزديك به يك سال پيش و به دنبال دعوت از حميد هيراد در برنامه «دورهمي»،يك خواننده زيرزميني ادعا كردكه خوانندگان جوان از جمله حميد هيراد،براي حضور در«دورهمي» ،۱۰۰ ميليون تومان به علي اوجي كه در آن زمان مسئول دعوت از مهمانان اين برنامه بود پرداخت كرده اند.ادعايي كه به دنبال خود،عصبانيت شديد اوجي را به دنبال داشت.به طوري كه او درصفحه اينستاگرام خود اعلام كرد كه از اين فردشكايت خواهد كرد.بعد از نزديك به يك سال،از اوجي جوياي شكايت و نتيجه آن مي شويم.او انجام شكايت را نه تاييد مي كند و نه تكذيب و باسرباز زدن از پاسخ به سوال ما به «قانون» مي گويد:«اين مساله براي يك سال پيش است.چرا دوباره آن را باز مي كنيد؟!حال يا شكايت كرده ام يا نكرده ام.اصلا نمي خواهم درباره اين مساله حرف بزنم!»

 

گويا عوامل برنامه دورهمي چندان مايل به پاسخگويي نيستند چراكه وفا ملك زاده، مدير روابط عمومي اين برنامه نيز،در پاسخ به سوال‌مان اظهار مي كند كه اگر اطلاعاتي هم در اين رابطه داشته باشد اجازه صحبت درباره آن را نداشته و تنها مي تواند واسطه اي باشد كه ما را به مدير توليد برنامه يعني مهران عباسپور وصل كند...

 

...عباسپور نيز از پاسخ به سوال ما شانه خالي كرده و به «قانون» مي‌گويد:«اين پرونده يك سال است كه بسته شده است.يك فرد در گوشه‌اي از دنيا،با گوشي موبايلش پيامي رامنتشركرد،ادعايي كه از اساس اشتباه وتنها به خاطر خصومتي بود كه ايشان با آقاي اوجي داشتند.دليل نمي شود كه به دنبال هر ادعاي بي‌پايه و اساسي ما بخواهيم زندگي خود را تعطيل كرده،زمان بگذاريم و پيگيري كنيم.«دورهمي» تكليفش با خودش و با مخاطبش روشن است.ما اصلا اين ادعا را پيگيري قضايي نكرديم چون اهميتي نداشت».

 

عباسپور در ادامه در پاسخ به اين سوال كه معيار دعوت از مهمانان در اين نوع برنامه‌ها چيست و آيا سنجش و ارزيابي حرفه اي از آن‌ها صورت نمي گيرد، ادامه مي‌دهد:«برنامه دورهمي برنامه اي بود كه براي حمايت،فرصتي را براي خوانندگان جوان و جوياي نام ايجاد و آن ها را دعوت مي كرد.تيم دورهمي مسئوليتي در قبال اين مساله كه فلان خواننده در كنسرتش فالش خوانده و يا پلي بك اجرا كرده ندارد. اصلا نمي خواهم دوباره اين ماجراها زنده شود!»

 

به راستي مسئوليت با كيست؟آيا يك برنامه با نزديك به ۷۰ ميليون بيننده كه به جز تعداد اندك، اكثريت آن‌ها مخاطب عام بوده و دانش موسيقي ندارند،با دعوت از خوانندگاني با نازل ترين سطح از سواد موسيقي،تاثيري بر جهت دهي به ذائقه مخاطب نمي گذارد؟تاثيري بر معرفي يك خواننده غير حرفه اي به ماركت موسيقي ايران نمي‌گذارد؟تاثيري بر نزول جايگاه موسيقي در سطح ايران و جهان در دراز مدت نمي گذارد؟! اين ها سوالاتي بود كه عوامل برنامه دورهمي از پاسخ به آن شانه خالي كردند!نقطه شروع معرفي اين نوع مهمان ها اما پس از «دورهمي» و در امتداد خودبه برنامه «خندوانه» نيز سرايت كردچراكه اين برنامه نيز كم تريبون خود را در اختيار اين جنس از خواننده‌ها قرار نداده است.در تازه ترين نتايج نيز،به تازگي ويديويي در فضاي مجازي در حال چرخيدن است كه فردي را روي استيج در حال فالش خواندن از اساس نشان مي دهد كه پيشتر به عنوان مهمان در برنامه «خندوانه» دعوت شده بود؛دكتر مسعود صابري!

 

پلي بك مسري با منشأ انتشار از رسانه ملي!

مسعودصابري در محله اي در جنوب شرقی تهران به دنیا آمد.وي در سال ۶۸ وارد رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی شدودر سال ۸۴ تخصص خود را در شاخه مغزواعصاب دريافت كرد.صابري همچنين طبق ادعاي خود در برنامه«اكسير»پسرخاله کارگردان مشهور رسول صدرعاملی و خواهر زاده تهيه كننده نام آشنا،علي سرتيپي نيزاست.البته ادعاي مطرح شده از سمت ايشان تا حدودي قرین واقعیت است چون اگر نسبت پسرخالگی صدرعاملی و سرتیپی را درنظر بگیریم ایشان فقط خواهرزاده سرتیپی است و صدرعاملی،پسرخاله مادرشان می شود اما احتمالا چون توصیف رابطه دوم سخت بوده به همان نسبت پسرخالگی بسنده کرده است!صابري خواندن را نيزازسال ۸۸ شروع کرد و بعد از آشنایی با یک دوست آهنگساز،با ترانه سراهای مشهوري چون روزبه بمانی و زهرا عاملی آشنا شد.دکتر صابری ازطریق همسر زهراعامری كه تهیه‌کننده برنامه «اکسیر»بود، به‌عنوان کارشناس در کنار فرزاد حسنی وارد این برنامه پرحاشیه شد و به شهرت رسید.اما شايد اكثريت مردم،صابري را از طريق برنامه «خندوانه» بشناسند.برنامه اي در مرداد سال ۹۶ كه صابري در آن به عنوان جراح مغزواعصاب حضور پيداكرد امادرميانه ها به صداي خوش دكتر اشاره شد و مجري از او خواست تا آوازي بخواند.آواز خواندن صابري اماتنها به برنامه خندوانه ختم نشد .بلافاصله از او تك آهنگ هايي منتشر شد و در نهايت در يكي از بزرگ‌ترين،مجلل‌ترين و رسمي‌ترين سالن هاي برگزاري كنسرت در ايران روي صحنه رفت.كنسرتي كه عوامل بسياري باقدرت و نفوذ خود به عنوان اسپانسر در آن نفوذكرده و با سرمايه گذاري و به كارگيري سلبريتي ها در تبليغات براي كنسرت،تمام بليت هاي آن را به فروش رساندنداما اين كنسرت وقتي وارد حاشيه شد كه به دنبال انتشار يك كليپ چند ثانيه اي ازآن،مشخص شد كه صابري علاوه بر اجراي پلي بك در بخش هايي،در همان ميزان هم كه خودش خوانده مرز هاي فالش خواني را جابه جا كرده است!فالش خواني كه به حدي محرز بود كه بسياري از خود پرسيدند چرا افرادي كه براي حضور در اين كنسرت پول داده اند اعتراضي نكردند؟!شايد به اين دليل كه بسياري از افراد حاضر در كنسرت،حتي نمي دانستند خارج خواندن چيست،به همين جهت و به ادعاي بعضي از حاضران در اين كنسرت،فرياد «عالي بود دكتر» سر مي‌دادند! هياهو در فضاي مجازي اما كماكان خاموش نشده است.

 

بلافاصله بعد از انتشار این کلیپ موجی از اعتراض در رسانه‌ها به راه افتاد.به طوري كه در تاريخ ۶ بهمن رامبد جوان مجبور شد با انتشار پستي در صفحه اينستاگرامش به خاطر دعوت از اين فرد در برنامه «خندوانه» عذرخواهي كند.هرچند اين پست بلافاصله حذف شد و جوان توضيحي نيز ارائه نكرد.به فاصله دو روز و در تاريخ ۸ بهمن، پستي در اينستاگرام مسعود صابري منتشر شد كه او نيز از حضور در برنامه «خندوانه» از مردم عذر خواسته بود!اين پست نيز بلافاصله حذف و از طريق كانال رسمي همراهان ايشان اطلاع رساني شدكه صفحه مجازي صابري هك شده و اين پست به همين دليل منتشر شده است!در ادامه نيز رسانه‌هاي بسياري ازجمله «هفدانگ»باساختن یک کلیپ نشان دادند که مسعود صابری از کدام نقطه به صحنه کنسرت رسیده است.صابري نيز با ادامه اعتراضات ساكت ننشست و نسبت به تمام اين اتفاقات واكنش نشان داد.

 

پناه بر مظلوم نمايي از شرِ «مافياي موسيقي»!

صابري در بخشي ازمصاحبه خود با روزنامه شهروند، با اشاره به حاشيه هاي كنسرت دي، ادعا كرده كه تمام فیلم‌های این دو کنسرت را داردوهرکس بخواهد می‌تواند از روی ‏آن‌ها ثابت کندکه در آن کنسرت پلی‌بک نخوانده‌ است ودرادامه اظهار مي كند كه اصلا بازرسان ارشادنمی‌گذارند کسی درکنسرت پلی‌بک بخواندوندانستن این ‏قضیه از سوی رسانه‌ها عجیب است!ادعاهاي صابري اما بسيار شبيه به توجیه های هيراد بعد از انتشار فيلم پلي بك خواندنش در فضاي مجازي است!همان دوران كه ادعا مي كرد فيلم ها ساختگي‌است اما درنهايت وبااثبات از طريق چند كارشناس موسيقي در برنامه«حالا خورشيد»مجبور به عذرخواهي ازمردم شد!همين موضوع ادعاي بازرسي كارشناسان ارشاد مبني بر پلي بك نخواندن را نقض مي كند،همان‌طور كه بعد از بالا گرفتن ماجراي كنسرت جنجالي هيراد،بسياري ادعا كردند كه تنها هيراد نيست كه پلي بك اجرا كرده و بسياري از خوانندگان مطرح و نام آشنا نيز به دلايل مختلف از جمله سرما خوردن شايد مجبور شوند يك قطعه را پلي‌بك اجرا كنند و نظارتي هم در آن وجود ندارد!صابري اما به بيان همين نكته بسنده نكرده و عذر هاي بدتر از گناهي را مطرح مي كند كه جالب توجه است.وي در همين مصاحبه و با اشاره به اين نكته كه در این قضیه «مظلوم» واقع شده، کلیپ چند دقیقه‌ای پربازدیدی را که درباره‌‌اش منتشر شده، نتیجه ‏تلاش‌های «مافیای موسیقی» برای زمین زدنش می‌داند:«این کلیپی که مافیای موسیقی میلیون‌ها تومان هزینه ساخت و ‏نیز انتشار آن کرده و مثلا خواسته با مقایسه من با کیم کارداشیان مرا به برندسازی و خودنمایی محکوم کند، از نوع ‏انتشارش مشخص است که ریشه درستی ندارد. این را هر کسی می‌داند که اینستاگرام و سایت‌ها برای پخش یک کلیپ یا تبلیغ پول زيادي می‌گیرند،آن‌وقت اینکه این کلیپ با این فراگیری منتشر می‌شود خودش بهترین شاهد بر این ‏مدعاست که من مسعود صابری که بین مردم و مافیای کثیف موسیقی قرار گرفته‌ام، از نظر این مافیا باید زمین بخورم و بی‌اعتبار ‏شوم تا پس از این نه‌تنها مسعود صابری، بلکه هیچ‌کس دیگری جرأت نکند خودش برای خودش کنسرت برگزارکند و پولش را ‏به‌جای اینکه به مافیای موسیقی بدهد، خرج بچه‌های محروم این دیار کند!»

 

اختيار تام اتاق فكر ها!

در گام آخر و به دنبال ريشه يابي اين جنجال ها سراغ عوامل برنامه «خندوانه» رفتيم.اما پس از تماس هاي پي‌در پي نه مجري و نه تهيه كننده هيچ كدام پاسخگو نبودند.در نهايت امير عباس اشرف،روابط عمومي شبكه نسيم درباره دلايل خرج كردن اعتبار تلويزيون براي حضور چنين افرادي در صدا و سيما به «قانون» مي گويد:«قطعا براي دعوت از مهمان ها ارزيابي هايي صورت مي گيرد اما اين ارزيابي وابسته به مناسبات هر برنامه است.به اين دليل كه هربرنامه براي خود اتاق فكر دارد و ارزيابي و دعوت از مهمان را بر حسب شرايط خود مي سنجند.به همين واسطه اگر خللي ايجاد شود شبكه مسئول آن نيست.چون شبكه اين اختيار را به اتاق فكر هر برنامه داده كه تصميم گيرنده باشند».اشرف درباره مديريت و معاونت شبكه درباره ميزان نظارت بر ارزيابي و عملكرد اتاق فكر برنامه‌ها،اظهار مي كند:«ما به عنوان متولي خروجي كار را در نظر مي گيريم،در عين حال ممكن است هركس در هر كجا به عنوان مهمان دعوت شود و يك سال بعد اصلا جرمي مرتكب شود.شبكه و برنامه مسئوليتي در قبال آن ندارد.براي مثال همين حاشيه اخير درباره آقاي صابري.ايشان در برنامه خندوانه نه به عنوان خواننده كه به عنوان پزشك حضور پيدا كردند كه بله در كنارش آواز هم مي خواندند و صداي خوشي هم داشتند.اشاره آقاي جوان هم در حد يك تعريف كوچك از صداي ايشان است نه در حد تبليغ براي كنسرت گذاشتن»!

 

رسانه بي اعتبار،ريسك كننده تمام عيار!

بايدگفت كه به گمان بسياري،صداو سيمابه خاطر ادعاهايي چون مسائل مالي،برنامه هاي خود را به اسپانسر‌ها و شركت هايي واگذار مي كند كه آن‌ها نيز براي جذب مخاطب و در امتداد آن سودآوري،سراغ سليقه هاي كف موسيقي مي روند،افرادي كه در فضاي مجازي دنبال كننده‌هاي ميليوني دارند و گويا اين تنها معيار براي مورد تاييد بودن آن‌هاست!اما سوال اينجاست كه چطور رسانه ملي كه امروز خود روي لبه تيغ راه مي رود،اندك اعتبار خود را صرف و خرج افرادي مي كند كه از نظر عيار هنري چيزي براي ارائه ندارند؟!

 

هوشنگ كامكار،آهنگساز واز اعضاي شوراي عالي خانه موسيقي ايران در پاسخ به اين سوال به «قانون» مي‌گويد:«صدا و سيماي ايران ۴۰ سال است كه اعتباري ندارد.براي همين از معرفي اين افراد هيچ واهمه اي نداشته چون چيزي براي از دستن دادن ندارد.من دوست دارم درباره مساله اي صحبت كنم كه كسي درباره آن چيزي نمي داند.اما اين مساله رابسياري مي دانند،بسياري از مردم اين كليپ را ديده اند و حتي خنديده اند،اما بايد به حال آنچه برسر موسيقي اين مرز و بوم آورده اند هاي هاي گريه كرد.متاسفانه فعالان حوزه موسيقي،نخبگان،منتقدان،رسانه‌ها و مطبوعات نتوانستند آنچنان كه بايد تلاش و مردم را آگاه كنند، نتوانستند كاري كنند كه جامعه جهت نگاهش را  به آثار خوب برگرداند.نتيجه اينكه مردم به جاي اينكه به خاطر پولي كه داده اندحق خود را كه تماشاي يك اجراي زنده در كنسرت است مطالبه كنند،مي خندند و تنها تلاش‌شان اين است كه خود را با اين شلوغي هاي مجازي همراه كنند».

 

در اين وانفسا سود حرف اول را مي زند!

فريدون آسرايي،ترانه سرا،آهنگساز و خواننده پاپ اما اجراي پلي بك را نه محدود به دو فرد خاص كه بسيار فراگيرتر حتي در سطح جهان مي داند و در اين رابطه به «قانون» مي گويد:«كنسرت ها در اين برهه از زمان با كنسرت هاي سال هاي پيش بسيار متفاوت است.آن سال ها كنسرت برابر بود با اجراي زنده و كساني كه بليت كنسرت ها را مي خريدند مطمئن بودند كه يك اجراي زنده تماشا خواهند كرد اما حال سال هاست كه در كنسرت‌ها هر ۲۰ تراك اجرا شده زنده نيستند.اين كنسرت ها بيشتر شبيه به يك شو و نمايش است.خواننده‌اي كه چندين روز متوالي كنسرت دارد و تازه كار هم هست به دليل تجربه كم تا حدي توانايي اجراي زنده را دارد و شايد يك يا دو تراك را پلي بك اجرا كند.تا جايي كه اطلاع دارم قانون هم نظارت و اصراري به زنده بودن برنامه‌ها ندارد.از طرفي در بسياري از شهرستان ها موزيك زنده ممنوع است و خواننده مجبور به اجراي پلي بك مي‌شود.همچنين در بسياري از برنامه هاي ارگاني،جُنگ‌ها و جشن هايي كه مي گذارند پلي بك اجرا مي شود و اصلا از همان جا اين رويه قوت گرفت».خواننده آلبوم تحسين شده «عشق يعني» ادامه مي دهد:«گاهي پيش مي آيد كه خواننده مريض مي شود.يعني نزديك به اجرا و درست زماني كه تمام بليت ها فروخته شده و نزديك به ۱۰۰ ميليون پول سالن و تبليغات پرداخت شده است.اينجا ديگر نمي توان بهانه آورد كه خواننده سرما خورده و حالش بد است و برنامه را به هم بزنند!به همين جهت در بعضي قطعه ها كه انرژي بيشتري مي طلبد و حنجره مريض نمي‌تواند آن را به نحو احسن پردازش كند مجبور به اجراي پلي بك مي شوند.من به هيچ وجه اين رويه را تاييد يا نفي نمي‌كنم.تنها مي گويم يك روند عادي است.اما بايد ديد آيا خواننده در تمام اجراهايش همين كار را انجام داده؟البته مساله آن دو فرد كه انتقاد اهالي موسيقي را به دنبال داشت فكر مي‌كنم بيش از اجراي پلي بك ، فالش خواندن بود كه اين جاي بحث دارد و يك عمل و روند غير حرفه اي است». آسرايي با اشاره به اين نكته كه در اين وانفسا، سود حرف اول را مي زند اظهار مي كند:« يك تهيه كننده موسيقي كه با بسياري از خوانندگان جديد و تازه به ميدان آمده همكاري كرده،در نشست خبري كنسرت يكي از اين افراد،عنوان كرد كه اينجا از من درباره كار فرهنگي سوال نكنيد.من يك بيزنس من هستم و مي خواهم از اين خواننده پول دربياورم!داستان امروز ما همين است كه اين يك بيزنس است و بسياري از آن نان مي خورند.به همين دليل از داد و ستد پول هاي آنچناني ابايي ندارند.مثل برنامه اي كه ادعا شد ۱۰۰ ميليون از برخي دريافت كرده و آن‌ها را دعوت كرده است.در همان برنامه بخصوص،از من نيز ۶ بار دعوت شداما من پول خواستم چون روند اين برنامه ها را مي دانم.منِ نوعي يا در صورتي كه پول دريافت كنم در اين برنامه‌ها حاضر مي شوم و يا وقتي كه كنسرت و آلبومي داشته باشم و بخواهم آن را معرفي كنم.اما وقتي براي يك فرد هزينه ميليوني مي شود تا در آن تريبون حاضر شود كه درست يا غلطتش هنوز هم مشخص نيست، يعني يك جاي كار مي لنگد!»

 

دوري از اصالت و نزديكي به سراشيب افول هنر!

محمد مهدي گورنگي،آهنگساز،كارشناس موسيقي،عضو كانون آهنگسازان سينماي ايران و خانه موسيقي،درباره نقش رسانه ملي در معرفي موسيقي گذرا و هنر سطحي به مخاطب و ماركت موسيقي به «قانون» مي‌گويد:«متاسفانه تهيه كنندگان صدا و سيما به تنها چيزي كه فكر نمي كنند هنر ، عيار و اعتبار هنرمند است.بسياري از تهيه كننده ها كه در حال همكاري با سازمان هستند و اصولا پيكره حال حاضر صدا و سيما را تشكيل داده اند،تنها به منفعت و كسب سود فكر مي كنند و پول‌هايي كه پشت اين قضيه دست به دست مي شود تنها براي بولد كردن برخي افراد با هدف ويژه و بدون در نظر گرفتن آسيب هايي است كه به فرهنگ و موسيقي متفكرانه و هنري ايران وارد مي شود. اين قضيه هم نه تنها در موسيقي كه گريبانگير تمام لايه هاي اجتماعي حال حاضر ايران شده است.حال اين دو فرد كه چند صباحي است نام‌شان نقل محافل شده تنها ظاهر و ويترين يك مافياي عظيم هستند كه در حال بلعيدن نيمي از موسيقي اصيل ايراني است.اين‌جا صحبت از شخص نيست، بلكه بايد به ريشه ها،چگونگي و دلايل ورود اين افراد پرداخت».

 

گورنگي با ريشه يابي جزيي از اين معضلات،ادامه مي‌دهد:«ما وقتي به موسيقي سنتي، اصيل و آكادميك خود توجه نمي كنيم،مسلما موسيقي هايي در اطراف ما رشد مي كنند كه بي هويتند و همان مقدار ناچيز اعتبارشان از كنسرت ها و برنامه هايي است كه مخاطب عام به دليل نداشتن شادي يا دانش كافي در آن ورود مي‌كنند.مسئولان و بانيان هنر نيز باد به غبغب مي اندازند كه مكاني براي تخليه انرژي مردم ايجاد كرده اند فارغ از اين تفكر كه اين اقدامات، دور شدن از اصالت و هنر واقعي و نزديك شدن به يك سراشيبي است كه اگر ادامه پيدا كند حتي گوري براي موسيقي باقي نمي ماند كه بتوانند بر سرآن گريه كنند!همين حالا نيز من در دانشگاه با دانشجويي مواجه مي شوم كه وقتي از او درباره دستگاه‌هاي موسيقي ايراني مي پرسم نهايت جوابش به من تنبك و حتي گيتار است!يعني يك دانشجوي رشته هنر، نام دستگاه هاي ايراني كه هويت فرهنگي خودش هست را نمي داند.شما ديگر به عمق فاجعه پي ببريد».

 

ياد دوراني كه كنسرت،اجراي زنده بود بخير!

خشاياراعتمادي،خواننده اولين آلبوم موسيقي پاپ بعد از انقلاب،درباره فراگير شدن پديده پلي بك خواني در كنسرت هاي چند سال اخير به «قانون» مي گويد:«در كنسرت هاي خارج از ايران به دليل حركات و دنس هايي كه انجام مي شود،خواننده ناچار است به دليل رساتر بودن آنچه امكان دارد در هنگام حركت جا بماند،بعضي قسمت‌ها در يك قطعه و نه تمام آن قطعه را پلي بك اجرا كنداما در كنسرت هاي ايران كه اين اتفاقات از اساس نمي افتد اصلا پلي بك خواندن معنا ندارد.اين پديده در صدا و سيما اتفاق مي افتد و عادي است چراكه در برنامه‌هاي رسانه ملي،اجازه نشان دادن ساز را نمي دهنداما در كنسرت اين عمل،يك نمايش و كلاه گذاشتن بر سر مردم است.اين‌جا حتي در تمرين هم لب خواني را تمرين مي‌كنند چه برسد روي استيج!»اعتمادي همچنين با اشاره به هدايت شده بودن تمام كنسرت هايي كه در يك دهه اخير روي صحنه مي روند، ادامه مي دهد:«بازار موسيقي بازار عرضه و تقاضاست و متقاضي بدون آنكه بداند اين روند را خواسته و ارائه كننده هم به او تحويل مي دهد.شما ببينيد يك تهيه كننده جلوي يك خواننده چطور صحبت مي كند و علنا اشاره مي كند كه خواننده صرفا يك ماشين پولسازي است نه چيز ديگر.در صورتي كه تهيه‌كننده بايد خواننده اش رابزرگ كند و به او ارزش ببخشد». اعتمادي با اشاره به نقش گسترده صدا و سيما در اين بحران اظهار مي كند:«يادم هست يك‌بار براي برنامه اي به سازمان رفتم. در پشت صحنه آن برنامه ، تهيه كنندگان چند برنامه پرطرفدار تلويزيوني،خواننده اي كه در حال حاضر بسيار معروف شده است را كنار كشيده بودند و با او حرف مي زدند.آن ها به او پيشنهاد حضور در برنامه هاي پرطرفدارشان را دادند،مشروط به اينكه كنسرت سال آينده آن خواننده براي آن‌ها باشد!اين تنها بخش كوچكي از يك رانت عظيم هنري است.حالا هم كه به خاطر صلاح برخي ديگر،من و امثال مرا از رسانه دور كردنداما ياد دوراني بخير كه ما ۱۹ قطعه را به طور زنده روي صحنه كنسرت اجرا مي كرديم...!»

 

 

ghanoondaily.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش