دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۰۷ - ۰۲ اسفند ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۲۰۰۲۹۰
موسیقی

امیر صفایی، نوازنده اصفهانی ساز تنبک: موسیقی را برای مسابقه انتخاب نکردم

ساز تنبک,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
تریبون عرصه موسیقی امروز در دست گروهی خاص است که موسیقی را به سمت سرعت و گاهی تشویش و اضطراب می‌برد.

نوازندگان شاید مهجورترین و مظلوم‌ترین‌اند در عرصه بی‌انتهای موسیقی. دوربین ها زوم می کنند روی چهره خوانندگان و شهرت و ثروت را نصیب آوازخوانان می کنند، آهنگسازان هم شاید بمانند پشت صحنه ولی روزگار انگار مهربان تر است با ملودی سازان. نوازندگان اما در سکوت، سازشان را کوک می کنند و همراه می شوند با آهنگِ صدا. امیر صفایی، یکی از نوازندگان چیره دستی است که انگشتانش را روی تنبک به رقص درمی آورد اما کمتر کسی حتی در میان دغدغه‌مندان موسیقی، نامش را شنیده است. با او به گفت و گو نشستیم تا از فراز و فرودهای مسیر موسیقایی‌اش بگوید. ماحصل این گفت و گو را در ادامه می خوانید:

 

خیلی از جوان های علاقه‌مند به موسیقی که به هر دلیلی نتوانسته اند نوازندگی سازی را بیاموزند، اولین سوال‌شان از یک نوازنده این است که چطور در این مسیر قرار گرفته؟ شما چگونه این مسیر را آغاز کردید و بعدتر نزد چه اساتیدی آموزش‌تان را تکمیل کردید؟

در دوران نوجوانی، در منزل پدر بزرگم که خانه ای قدیمی مربوط به دوره قاجار بود، استادان موسیقی در اصفهان آمد و شد داشتند. استاد کسایی و جناب شاهزیدی را از آن زمان خوب به خاطر دارم. من هم در آن دوران تحت تاثیر آواها و نواهایی که در آن خانه قدیمی اما با صفا اجرا می شد، قرار داشتم. چهارده، پانزده ساله بودم که ساز تنبک را برای حضور در عرصه موسیقی انتخاب کردم و نزد استادان فرهنگفر، رجبی، محبی و حسابی کسب فیض کردم.

 

ایرانی ها از قدیم، اصفهان را یکی از شهرهای هنرخیز این سرزمین می دانند. این روزها اوضاع و احوال هنر در این شهر چطور است؟

در سال‌های اخیر محیط شهری همچون اصفهان که همیشه نه‌تنها در موسیقی که به طور کلی در زمینه هنر جزو پیشگامان بوده، دیگر رونق هنری سابق را ندارد. به گمان من افزایش درگیری های ذهنی مردم، شلوغی و سرعتی که در زندگی امروز به عنوان اصل و اساس در نظر گرفته شده، از عوامل مهم در ایجاد چنین شرایطی است.

 

بعد از تکمیل مراحل آموزش نزد اساتید چه دغدغه ای داشته‌اید که حالا بشود گفت به آن رسیده‌اید؟

الان چند سالی است که به تدریس نوازندگی ساز تنبک مشغولم؛ علاوه بر این، چند سالی در زمینه موسیقی نواحی خراسان که برای خودش واقعا دریایی است، با چند نفر از «بخشی»های آن منطقه آشنا شدم و شاید جزو اولین کسانی بودم که در زمینه اجرای دوتار و تنبک کار کردم و ماحصلش ضبط دونوازی هایی با دوتار خراسان شد. 

با این توضیحات شاید بشود قرار گرفتن در این موقعیت را یک چالش دشوار دانست! 

 

دقیقا، آن تجربه واقعا کار مشکلی بود چون تا قبل از این پروژه اغلب کارهایی که در زمینه تلفیق موسیقی خراسان و موسیقی ردیفی و دستگاهی انجام شده، با دوتار و دف بود و همنشینی دوتار و تنبک کم سابقه یا بی سابقه به شمار می‌رفت. این آثار آماده انتشار است اما با توجه به شرایط و اوضاع امروز موسیقی در کشورمان منتظر گشایشی هستیم. 

 

برویم سراغ آثار هنرمندانی که از آنها الهام گرفته اید. مایلید در این باره هم صحبت کنید؟

چرا که نه، در طول این سال ها از آثار استادان مشکاتیان، محمدجلیل عندلیبی و جمشید عندلیبی بهره های زیادی بردم و مدت ها با شنیدن کارهای‌شان تمرین کردم. علاقه‌مندی من به شیوه اجرایی جمشید عندلیبی باعث شد تا در نهایت آثاری را به شکل دو نفره در زمینه موسیقی بی کلام ضبط کنیم. ضبط مقدماتی این قطعات انجام شده است. به احتمال یک ساز دیگر هم به تنبک و نی اضافه و مراحل دریافت مجوز انتشارش انجام شود. 

 

برای شما که بعد از اتمام دوره آموزش، در اصفهان فعالیت کرده اید، زندگی حرفه ای به عنوان یک نوازنده چطور پیش رفته است؟ هیچ وقت دوست نداشتید به تهران بیایید؟

سوال جالبی پرسیدید؛ استاد کسایی همواره می گفتند نوازنده وقتی به سطح قابل قبولی رسید باید در پایتخت حضور داشته باشد. از آنجا که با زنده یاد استاد مشکاتیان هم رابطه خویشاوندی داشتم، در تهران حضور پیدا می‌کردم. حتی خود ایشان هم می گفتند: برای حضور جدی‌تر در زمینه موسیقی خوب است به تهران بروم اما نقل مکان به تهران مستلزم فراهم شدن شرایط کاری و پیگیری مشاوره حقوقی در تهران بود که در آن دوران امکانش واقعا فراهم نبود. در اصفهان هم در موسیقی بیشتر جنبه آموزشی و نه اجرا مورد توجه قرار می گیرد. به تعبیر دیگر وقتی یک نوازنده به مرحله حرفه ای می رسد تنها می‌تواند مشغول آموزش دادن به هنرجویان بشود و امکانات رفتن روی صحنه و حضور در گروه چندان فراهم نیست. من موسیقی را برای رقابت و مسابقه انتخاب نکردم. همواره برای دل خودم اما به صورت حرفه ای ساز می زدم. در طول این سا ل‌ها هم به طور روزانه تمریناتم را پی گرفتم و نتیجه را به گذر زمان واگذار کردم. 

 

در سال های اخیر فضای موسیقی ایرانی تا حدود زیادی تغییر کرده است. فارغ از نگاه هنجاری که می شود در این زمینه داشت، آیا تمام نقدها به اقتصاد هنر و سخت شدن شرایط زندگی هنرمندان مربوط می شود یا می توان علت را جای دیگری جست‌وجو کرد؟

البته که متاسفانه اوضاع و احوال موسیقی در کشور ما نه تنها در حوزه اقتصادی که از درون هم با مشکل روبرو است. در ملودی ها و ریتم هایی که اغلب نوازندگان و آهنگسازان این دوره به آن اقبال نشان می دهند، فقط سرعت مد نظر قرار گرفته و خبری از طمانینه نیست. متاسفانه دیگر موسیقی هایی که برای مخاطبان راحت جان و ایجاد کننده آرامش بود، شنیده نمی شوذ. در شرایطی که امروز جامعه ما با آن دست و پنجه نرم می کند، مردم بیش از هر چیز به آرامش احتیاج دارند. البته شادابی در نوازندگی تا حدی که بتوان عبارت «شیرین نوازی» را به آن اطلاق کرد، بسیار هم خوب است. در نوازندگی تنبک، اغلب نوازندگان به دنبال اجرای ریتم هستند اما من همواره در نوازندگی تنبک، ملودی را نیز در ذهنم تجسم کرده ام و سعی کرده‌ام ملودی را هم با یک ساز ریتمیک ارائه کنم. 

 

درست در همین شرایط عده ای آمده اند و اعلام کرده اند موسیقی ایرانی با مختصات سنتی که در این بین قابل تعریف است، به پایان خودش نزدیک می‌شود. شما درباره این گزاره چه نظری دارید؟

همان طور که در ابتدای صحبت گفتم، چند سالی برای همنوازی با «بخشی»های خراسان وقت گذاشتم. شما همین موسیقی نواحی را در نظر بگیرید. گستردگی این موسیقی واقعا به اندازه دریا است. هرچند در این موسیقی، ملودی های حزن انگیز وجود دارد اما ملودی های شاد و ریتمیک هم بسیار زیاد است. آهنگسازان ما اگر توانمند باشند، می توانند در دستگاه هایی نظیر ماهور، نوا و ... آثار بسیار جذاب و گیرایی را بسازند. ما آهنگسازان خوبی نظیر استاد عندلیبی و استاد علیزاده را در کشورمان داریم. امروز متاسفانه در جامعه هنری ما رقابت ناسالم و به تعبیری حسادت حکم فرماست. امروز ارکستر ملی ایران هم آنچنان که انتظار می رود، فعالیت نمی کند. ما آهنگسازان توانمند کم نداریم؛ می شود از آنها خواست آثارشان را برای ارکستر ملی در اختیار بنیاد رودکی قرار بدهند. شاعران معاصر هم که خدا را شکر کم نداریم و می توان از شعر آنها روی آهنگ‌ها استفاده و آثار جاودانه ای خلق کرد. از نظر من شهرهای مختلف ایران نیاز به ارکسترهای فعال دارد. شهری مانند اصفهان با پیشینه موسیقایی ارزشمند برای خودش یک ارکستر ندارد و به نظر من این برای هنر ایران، فاجعه است. نکته دیگری که در این میان باید به آن توجه کرد، این است که موسیقی کلاسیک نه تنها در ایران که در سراسر جهان ممکن است برای همه اقشار جامعه نباشد و بخشی از جامعه با نگاه خاص خودشان با آن همراه شوند. هر چند در میان آثار ساخته شده در زمینه موسیقی ایرانی، آثار زیادی هست که در زمینه موسیقی ایرانی تعریف می شود اما با طبقات مختلف مخاطبان در ایران ارتباط برقرار کرده است. شما کافی است به جای جای ایران سربزنید؛ مثلا موسیقی خراسان، مازندران، گیلان و به ویژه کردستان را بشنوید تا تنوع و رنگ و طعم های مختلف در این مناطق در زمینه موسیقی را ببینید. متاسفانه تریبون عرصه موسیقی امروز در دست گروهی خاص است که آنها هم بر اساس نگاه خودشان موسیقی را به سمت سرعت و گاهی تشویش و اضطراب می برد. 

 

در پایان این گفت و گو از تجربه های اخیرتان بگویید...

من از سال ها قبل با استاد محمدجلیل عندلیبی سابقه همکاری دارم. یکی از آثاری که به عنوان نوازنده دف در خدمت ایشان و گروه «مولانا» بودم «جاده ابریشم» نام دارد که آقای علیرضا افتخاری خوانندگی را برعهده داشتند و به سال ها قبل بازمی گردد. در تازه ترین همکاری با ایشان هم تنبک قطعه ای با نام «جوانی» به آهنگسازی ایشان را نواختم که قرار است استاد اکبر گلپایگانی آن را بخوانند. همه کارهای این اثر انجام شده است به جز خوانش استاد گلپا که باید در استودیو، کار را اجرا کنند و اثر به علاقه‌مندان موسیقی ارائه شود. من فارغ التحصیل رشته حقوق هستم و به عنوان مشاور حقوقی فعالیت می کنم. موسیقی برای من امری جدی بوده اما سعی کردم درآمدم را متکی به آن نکنم. اخیرا قطعاتی از ساخته های استاد عندلیبی قرار است با صدای آقای حمیدرضا نوربخش ضبط شود که در آن آثار هم بناست به عنوان نوازنده تنبک حضور داشته باشم. امیدوارم این آثار هم موفق باشند و مردم از آن استقبال کنند. من همواره آرزو داشته ام در آثاری حضور داشته باشم که تا سال ها بعد از تولیدشان هم برای مردم تازگی داشته باشند، مثل دیگر آلبوم هایی که ساخته استاد عندلیبی است نظیر «کیش مهر»، «بی قرار»، «هی گل»، «امان از جدایی»، «با قدسیان» و دیگر آثار این هنرمند شناخته شده. امیدوارم کاری که بناست با صدای آقای نوربخش روانه بازار موسیقی شود هم در میان مخاطبان موسیقی جای خودش را پیدا کند و 

ماندگار شود.

 

مهدی فیضی‌صفت

 

 

hamdelidaily.ir
  • 10
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش