جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۴۷ - ۲۶ فروردین ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۱۰۴۶۸۰
موسیقی

رهبر ارکستر «آیسو»: برای «کریستین شولتز» دنبال جایگزین هستیم

مازیار یونسی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
مازیار یونسی می‌گوید: دولت باید از ارکسترها حمایت کند. حتی اگر حمایتی نیز وجود ندارد، می‌توان امکانات موجود را در اختیار گروه‌ها قرار داد. به طور مثال شهرداری فضاهای مناسبی دارد که می‌تواند آنها را در اختیار گروه‌های موسیقی قرار دهد. مثلا در پارک جمشیدیه تهران مکانی هست که به آمفی‌تئاتر شباهت دارد و پارک لاله نیز دارای چنین فضایی است. تعداد این مکان‌های مناسب بسیار زیاد است و می‌توان در آنها به اجرای موسیقی فاخر و آثاری پرداخت که هیچ مغایرتی با قوانین ندارند.

به گزارش ایلنا، «آیسو» عنوان ارکستر مشترک ایران و اتریش است که بیش از یک دهه از فعالیت آن می‌گذرد و همچنان فعال است. ارکستر «آیسو» که با هدایت کریستین شولتز موسیقی‌دان برجسته اتریشی و همکاری انجمن فرهنگی اتریش تاسیس شده در حال حاضر توسط مازیار یونسی جانشین کریستین شولتز رهبری می‌شود و کارگردانی هنری این ارکستر نیز به عهده اوست. مازیار یونسی درباره رموز تداوم حیات ارکستر مشترک «آیسو» و چند و چون فعالیت‌هایش توضیح داد و به تشریح وضعیت فعلی موسیقی کلاسیک و نحوه فعالیت‌های ارکسترها در ایران پرداخت.

 

از چه مقطعی با ارکستر «آیسو» همراه شدید؟

از همان ابتدا یعنی در بدو تاسیس با ارکستر «آیسو» همراه بودم. استادی از اتریش آمده بود و از متقاضیان تست می‌گرفت، من نیز تست دادم و در امتحان نمره قبولی کسب کردم و برای حضور در ارکستر پذیرفته شدم. سپس ارکستر کم کم برای کُر شکل گرفت و در همان مقطع یعنی  سال ۱۳۸۵ ارکستر زهی اضافه شد و هرچه گذشت بزرگتر و کامل‌تر شد. پس از آنکه استاد اتریشی نتوانست با ارکستر همراه باشد کریستین شولتز جانشین او شد و فعالیت‌ها با حضور ایشان ادامه پیدا کرد. البته حدود یک سال رهبر کُر مجموعه بودم و پس از آمدن آقای شولتز، ایشان رهبری ارکستر را به عهده گرفتند.

 

قاعدتا از آنجا که آقای شولتز اهل اتریش هستند همواره و به صورت مستمر با ارکستر «آیسو» همراه نیستند. در اینطور مواقع وظیفه رهبری ارکستر با چه کسی است؟

بیش از یک سال است که آقای شولتز با ارکستر «آیسو» همراه نیستند، زیرا مشغله زیادی دارند. البته زمانی که مشغله کم‌تری داشتند نیز سالی یک تا دوبار به ایران می‌آمدند، اما خب برای برنامه‌ریزی فعالیت‌های ارکستر و رپرتوارهایی که قرار بود توسط اعضای «آیسو» اجرا شود به صورت تلفنی با ایشان تعامل داشتیم. از یک سال و نیم پیش تاکنون مشغله ایشان زیادتر شده و به همین دلیل در حال حاضر «موزیک دایرکتور» ارکستر من هستم. به طور کلی ارتباطمان با آقا شولتز نسبت به گذشته کمتر شده، اما فعالیت‌های ارکستر همچنان ادامه دارد.

 

درست است که شما رهبری ارکستر «آیسو» را به عهده دارید، اما به طور کلی عدم حضور کریستین شولتز و غیبت طولانی ایشان به فعالیت‌های ارکستر آسیب نمی‌زند؟

به این فکر می‌کنیم که جایگزینی برای ایشان پیدا کنیم که البته هنوز کسی به جای ایشان معرفی نشده است، اما باید این اتفاق بیفتد.

 

رهبر آینده ارکستر «آیسو» اهل اتریش خواهد بود؟

قاعدتا باید اهل اتریش باشد، زیرا پروتکل ما به این شکل است که هنرمندی اتریشی با ارکستر همراه باشد و اگر قرار باشد شخصی مثل من که مقیم ایران است این مسئولیت را به عهده بگیرد باید به عنوان «دپیوتی» با ارکستر همکاری کند. یعنی «موزیک دایرکتور» جانشین یا جایگزین. در حال حاضر و طی یک سال و نیم گذشته که آقای شولتز در ایران حضور ندارند بخش مهم وظایف ایشان به عهده من است.

 

در جشنواره موسیقی فجر نیز شما رهبری ارکستر «آیسو» را به عهده داشتید، درست است؟

بله همینطور است؛ البته طی سال‌های اخیر بسیار پیش آمده که در غیاب  آقای شولتز من رهبری ارکستر را به عهده بگیرم یا اینکه رهبر میهمان این مسئولیت را به عهده گرفته است.

 

رهبری ارکستر با «موزیک دایرکتور» بودن چه تفاوتی دارد و وظیفه «موزیک دایرکتور» در ارکستر چیست؟

قضیه رهبری ارکستر با «موزیک دایرکتور» بودن متفاوت است. «موزیک دایرکتور» بودن یعنی کارگردانی هنری مجموعه  و خط و مشی دادن به چگونگی فعالیت‌ها. اینکه چه قطعاتی توسط اعضا نواخته شود به عهده «موزیک دایرکتور» است و نوع گزینش‌ها و نحوه امتحان گرفتن و چگونگی اجراها نیز به عهده اوست. کلا آقای شولتز تعیین کننده سیاست‌های کلی ارکستر بودند و طی مدتی که ایشان با ارکستر همراه نیستند و در ایران حضور ندارند، مسئولیت‌های ایشان به عهده من است و می‌توان گفت کارم سنگین‌تر شده است.

 

همانطور که می‌دانید ارکسترها در ایران بنا به دلایل مختلف تداوم حیات ندارند و این در حالی است که از تاسیس ارکستر «آیسو» بیش از یک دهه می‌گذرد. رمز ماندگاری ارکستر «آیسو» چیست؟

در واقع با خون دل ارکستر «آیسو» را نگه داشته‌ایم. البته شانسی که آورده‌ایم این است که انجمن فرهنگی اتریش به گونه‌ای از ما حمایت می‌کند، هرچند شاید این حمایت‌ها به صورت مستقیم و مالی نباشد، اما خب، همواره وجود دارد. به هرحال انجمن فرهنگی اتریش، مکان و فضای تمرین ما را تامین کرده‌ و همین که اساتید بزرگ با ما معاشرت می‌کنند، اتفاق خوبی است؛ زیرا انگیزه‌ای برای نوازندگان ارکستر «آیسو» است. به این ترتیب اعضای ارکستر «آیسو» لااقل این امکان را دارند تا با اساتید و هنرمندان درجه یک در تماس باشند. اگر نتوان گفت همه آن اساتید، اما می‌توان گفت بسیاری از آنها هنرمندان طراز اول دنیا به حساب می‌آیند. حداقل پنجاه، شصت درصد از معلمانی که از اتریش به ایران می‌آیند جزو اساتید دانشگاه‌های «وین» و «گراتس» و دیگر مراکز معتبر آن کشورند.

 

با احترام به همه ارکسترهای فعال در ایران باید بگویم، محیط فعالیت ارکستر «آیسو» بسیار دوستانه است و نوازندگانی که با «آیسو» همکاری می‌کنند به لحاظ موسیقایی خوش می‌گذرانند و حال خوبی دارند. از طرفی،‌ نحوه انتخاب قطعات برای رپرتوارهای مختلف نیز با نظر همه اعضا انجام می‌شود که اتفاق مثبتی است؛ زیرا ما موزیسین‌ها آرزو داریم قطعه‌ای را روی صحنه اجرا کنیم و معمولا بنا به دلایلی این اتفاق رخ نمی‌دهد، اما در ارکستر آیسو این امکان وجود دارد. نوازندگان ارکستر «آیسو» در انتخاب‌ها سهیم هستند و درباره قطعات مختلف نظر می‌دهند.

 

ارکستر «آیسو» به لحاظ مالی و اقتصادی چه وضعیتی دارد و آیا می‌تواند هزینه‌های خود و دستمزد و حق و حقوق اعضا را تامین کند؟

نمی‌گویم فعالیت‌ها و اجراهای ارکستر «آیسو» سود مالی ندارد، اما در حد قابل قبولی نیست. به طور مثال نوازنده‌ای که قیمت سازش حدود هفتاد،‌ هشتاد میلیون تومان است برای یک شب اجرا دوماه سر تمرین حاضر می‌شود و برای همان یک شب اجرا دستمزد ناچیزی نصیبش می‌شود. در ارکستر «آیسو» آنچه که به نوازندگان پرداخت می‌شود صرفأ جنبه احترام دارد و هرچه را در کاسه‌مان جمع می‌شود با هم تقسیم می‌کنیم. احترام یکی از موضوعات مهمی است که برای من و اعضای ارکستر اهمیت زیادی دارد.

 

شخصأ این احترام را از آقای شولتز یاد گرفتم. ایشان در حال حاضر مدیر بخش خصوصی ارکستر سمفونی «وین» است که «سیمفونیا» نام دارد و انتشار آثار سمفونی «وین» را به عهده دارد و کلأ هرآنچه قرار است توسط کمپانی‌های دیگر منتشر شود، باید به تایید آقای شولتز برسد؛ به اضافه اینکه ایشان ارکستر سمفونیک «وین» و فیلارمونیک «ونکور» را رهبری کرده است. زمانی که کریستین شولدز به ایران می‌آمد من و دیگر اعضای گروه از ایشان نکات مثبت بسیاری آموختیم. تقدس موسیقی و همه تقدس‌هایی که وجود دارند به جای خود، اما ایشان با همه اعتبارشان چیزی را فدای شخصیت افراد نمی‌کنند و آنچه از ایشان آموخته‌ام همین است. با این تفاسیر مثلا اگر قرار باشد رهبری ارکستری را به عهده بگیرم  با نوازندگانم انسانی رفتار خواهم داشت. یکی از دلایلی که باعث خوب بودن حال اعضا می‌شوند همین نوع برخوردهاست.

 

دو کشور اتریش و ایران به لحاظ فرهنگی و هنری چه تشابهاتی دارند.

حرف زدن درباره تشابهات فرهنگی و هنری ایران و اتریش  زمان زیادی می‌طلبد. اما به طور کلی می‌توانم بگویم میان موسیقی ما و موسیقی اتریش تشابهی وجود ندارد. تنها تشابه موجود صدا و سکوت و ریتم است که نقاط مشترک موسیقی ملل و کشورهای مختلف است. دیدگاه و نگاه موسیقی شرق با دیگر کشورها متفاوت است و به طور کلی باید این را بپذیریم که لااقل از قرن نوزدهم به بعد اتفاق‌های خوبی از سوی موسیقی شرق و غرب رخ داده است. از طرفی رپرتوارهایی وجود دارند که برای سازهای ارکسترهای کلاسیک غربی نوشته شده‌اند یا ترکیبی از آن سازها با سازهای ایرانی وجود دارد.

 

در نوع انتخاب قطعات و اجرای رپورتوارها چه فاکتورهایی را مدنظر قرار می‌دهید و در این میان سلیقه چه جایگاهی دارد؟

ابتدا این را بگویم که سلیقه همواره در نوع انتخاب‌ها وجود داشته و نمی‌توان آن را لحاظ نکرد. نه تنها من که آقای شولتز نیز گاه تحت تاثیر سلیقه به انتخاب قطعات می‌پردازند و گاه هیئت امنایی وجود دارد که در اینباره تصمیم می‌گیرد. به جز وجود سلیقه و تاثیر آن که نمی‌توان منکرش شد، بحث تکنیکال قطعات است و آثاری را انتخاب می‌کنیم که به استانداردهای ما نزدیک باشند. در اغلب موارد ایرانی یا اتریشی بودن آثار برای ما در اولویت است و پیش می‌آید که قطعات آهنگسازان معاصر ایرانی را اجرا کنیم. طی کنسرت‌های اخیر نیز  به واسطه تمرکز انجمن فرهنگی اتریش امسال بر حضور خواننده و خواندن آواز توسط ارکستر «آیسو»، تلاش کردیم بیشتر از رپرتوار موسیقی اتریش استفاده کنیم که در آن  اپرا و اپرت زیاد است.

 

در کنسرت‌های اخیر تمرکزتان بر چه نوع موسیقی بود؟

 خوشبختانه این فرصت را داشتیم که طی کنسرت‌های اخیر دوبار خواننده‌‌ اتریشی خوبی را در اختیار داشته باشیم و تلاش کردیم از رپرتوار موسیقی کلاسیک بزرگانی چون موتسارت و یوهان اشترواس بهره ببریم. می‌توان گفت طی دو کنسرت اخیر به اجرای آثار عامه پسندتر پرداخته‌ایم و آثار شادتری را مد نظر داشته‌ایم، یعنی به اجرای قطعاتی پرداخته‌ایم که در عین عامه‌پسند بودن آثاری کلاسیک به حساب می‌آیند که البته نمی‌توان آنها را خیلی عامه پسند نیز محسوب کرد.

 

یادم هست چند سال پیش کنسرتی داشتیم و اگر اشتباه نکنم در جشنواره فجر پنج سال پیش بود که به اجرا پرداختیم. در آن کنسرت اجرای ما بر اساس تابلویی از گوستاو کلیمت و به صورت بداهه نوازی برای ارکستر بود. البته به عنوان رهبر ارکستر خط‌هایی به ارکستر دادم، اما کلیت اجرا بر اساس بداهه بود. به هرحال موسیقی ما قابلیت‌های بسیاری در زمینه بداهه‌نوازی دارد و در این زمینه دارای جایگاه ویژه‌ای است. نوع اجرای ما در آن کنسرت اتفاق ویژه‌ای بود و شاید برای تماشاچی موسیقی ارکسترال ایران بیش از حد آوانگارد بود، اما این نیز نوعی وام گرفتن از اتفاقات موسیقی اروپا است که خوشبختانه طی برخورد و تعامل با اساتید به این دیدگاه رسیده‌ایم. به اضافه اینکه در حال حاضر دانشگاه‌های اتریش و آلمان و دیگر مراکز معتبر موسیقی آوانگارد به سمت و سویی می‌رود که پرداختن به آنها مجال بیشتری می‌طلبد.

 

آیا فعالیت‌های ارکستر «آیسو» به لحاظ کلاسیک بودن محدود به تهران است؟

پیش از این رایزنی‌هایی کرده بودم تا ارکستر آیسو در شیراز اجرای «open air» یا حتی خیابانی داشته باشد و تا چند روز پیش به این اتفاق امید داشتم، اما خب احتمالأ این اتفاق به دلیل مشکلات عجیب و غریب مالی میسر نخواهد شد.

 

به طور واضح درخواست شما از دستگاه‌های مربوطه در شیراز چه بود؟

درخواست ما از شهرداری شیراز این بود که جای خواب پنجاه نفر اعضای ارکستر را به ما بدهند. بی‌شک شهرداری با آن همه پرسنل چنین امکانی را در اختیار دارد تا بدون دریافت هزینه، فضای مناسب را برای اسکان و اجرای ما فراهم کند.

 

این امکان وجود نداشت که با هزینه شخصی یا با مشارکت اسپانسر به اجرا در شیراز بپردازید؟

اولا باید مکان اسکان و اجرا را خودمان می‌گرفتیم و باقی کارها و پرداخت دستمزد اعضا نیز به عهده خودمان بود. شما حساب کنید اگر پنجاه نفر اعضای ارکستر را به شیراز می‌بردیم، کلی هزینه داشت. در جذب اسپانسر تاحدودی موفق بودیم و توانستیم از این طریق نیمی از هزینه را تامین کنیم، اما واقعیت این است که موسسات و مراکز مرتبط حاضر نیستند بخش دیگر هزینه‌ها را متقبل شوند و این درحالی است که حتی تامین نیمی از هزینه‌ها به صورت شخصی امکان پذیر نیست. در نهایت وقتی جدیتی در این زمینه وجود ندارد اتفاق مثبتی نیز رخ نخواهد داد. به هرحال مخاطب عام در ابتدا باید این نوع موسیقی را بشنود. مسلمأ زمانی که ارکستری در تالار وحدت به روی صحنه می‌رود و بلیتش صدوپنجاه هزار تومان است مورد توجه مخاطب عام قرار نخواهد گرفت. آن مخاطب می‌گوید برای کنسرتی که نمی‌دانم چیست هزینه نمی‌کنم.

 

حمایت‌های دولتی چقدر در رفع این نواقص موثر است؟

به هرحال برای رفع نواقص موجود لازم است دولت از ارکسترها حمایت کند. حتی اگر حمایتی نیز وجود ندارد می‌توان امکانات موجود را در اختیار گروه‌ها قرار داد. به طور مثال شهرداری فضاهای مناسبی دارد که می‌تواند آنها را در اختیار گروه‌های موسیقی قرار دهد. مثلا در پارک جمشیدیه تهران مکانی هست که به آمفی‌تئاتر شباهت دارد و پارک لاله نیز دارای چنین فضایی است. به طور کلی تعداد این مکان‌های مناسب بسیار زیاد است و می‌توان در آنها به اجرای موسیقی فاخر و آثاری پرداخت که هیچ مغایرتی با قوانین ندارند.

 

به جز عدم حمایت‌ و آنچه که درباره آن توضیح دادید،‌ موسیقی کلاسیک با چه مشکلات دیگری مواجه است؟

مورد مهم دیگری که می‌خواهم به آن اشاره کنم، چگونگی و نحوه اجاره سالن‌ها به ارکسترهای مختلف است. اگر توجه کنید به طور معمول قانونی که برای اجاره سالن‌ها وجود دارد بر مبنای موسیقی پاپ است. حتی در فرمی که به سرپرست گروه‌ها ارائه می‌شود به موسیقی پاپ توجه شده است. مثلا در فرم مربوطه، نام شاعر و خواننده را از شما می‌خواهند، در صورتیکه موسیقی کلاسیک فاقد چنین مقولاتی است. البته این موضوع ظاهرا مهم نیست و مسئله، مسئله یک فرم است.

 

بحث قیاس نیست، اما سوالی که از مسئولان دارم این است؛ شما فرض کنید گروهی پاپ پنج نفره تالار وحدت را برای اجرای کنسرت اجاره می‌کند و این پنج نفر می‌توانند طی پنج شب سالن را پر کنند و این درحالی است که باید بابت هر شب اجرا مبلغی را به تالار بدهند. حال فرض کنید ارکستری با شصت تا هفتاد نفر عضو باید همان مبلغ را به سالن بپردازد، تازه آن هم در حالی که موسیقی کلاسیک به اندازه موسیقی پاپ مخاطب ندارد. یادمان باشد دستمزد و درآمد یک شب کنسرت در وزارت کشور یا تالار وحدت باید میان تعداد زیادی از نوازندگان ارکستر تقسیم شود و همان میزان درآمد میان پنج نفر از اعضای موسیقی پاپ تقسیم خواهد شد.

 

به نظرم باید سوبسید یا امتیازی برای ارکسترهای مختلف و حتی گروه‌های پاپی که تعداد اعضای‌شان از پنج نفر بیشتر است در نظر گرفته شود. به تازگی اتفاق دیگری نیز افتاده این است که گروه‌ها باید اجاره ابزار و ادوات سالنی مانند تالار وحدت را بپردازند که قبلا اینگونه نبود. در نهایت نوع اجاره و قوانین ثابتی که برای اجاره سالن‌ها وجود دارد باید مبنای درستی داشته باشد. مثلا بر اساس ژانر یا تعداد اعضای گروه‌ها تعریف شود تا در این زمینه عدالت رعایت شود و بخشی از مشکلات مالی گرو‌ه‌ها نیزحل شود. با همه این کاستی‌ها من به اتفاق اعضای ارکستر «آیسو» تلاشمان این است که به فعالیت ادامه دهیم.

 

  • 14
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش