به گزارش ایلنا، محسن شریفیان، نوازنده «نیانبان» و «نیجفتی» از سال ۱۳۷۱ به فعالیت در عرصه موسیقی پرداخته و فعالیتهای پژوهشی خود را در عرصه موسیقی فولکوریک جنوب و بوشهر آغاز کرده است. او که حدود بیستوشش سال پیش گروه موسیقی «لیان» را تاسیس کرده و به صورت مستمر آن را فعال نگه داشته، طی سالهای فعالیتش به صورت انفرادی و به اتفاق اعضای گروهش افتخارات بینالمللی بسیاری کسب کرده و در کشورهایی چون آمریکا، امارات، ترکمنستان، عمان، کویت، ترکیه، آلمان، روسیه، چین، مالزی، یونان، اردن به اجرای برنامه پرداخته است.
شریفیان یکی از موسسان جشنواره مردمی «کوچه» است و آلبومهای «لیانا»، «شَپ»، «بندری»، «موج»، «سیراف»، «خیامی»، «محله خمونی»، «پار و پیرار»، « شروه خوانی در بوشهر» را منتشر کرده و کتابهای «اهل زمین؛ موسیقی و اوهام در جزیره خارگ»، «اهل ماتم؛ آواها و آیین سوگواری در بوشهر»، «اهل ساز؛ سازشناسی موسیقی بوشهر»، «دلیران خاموش»، «موسیقی بوشهر در عصر باستان»، « موسیقی بوشهر پس از اسلام»، «مردم شناسی و موسیقی نوار ساحلی شیبکوه» را نیز به رشته تحریر درآورده.
او در گفتگوی پیشرو از اهمیت موسیقی فولکوریک و فعالیتهای گروه «لیان» و چگونگی برگزاری جشنواره مردمی «کوچه» سخن گفت.
گروه «لیان» بر خلاف بسیاری از گروههای موسیقی که تداوم حیات ندارند، نزدیک به سی سال است که فعال است. رمز بقا گروه «لیان» چیست؟
آنچه که اهمیت دارد، وجود و حضور اعضای گروه «لیان» است که حیات و ادامه فعالیت آن را میسر می کند. اعضای گروه «لیان» چه در نوع ارائه آثار و چه در بخش مالی و اقتصادی با یکدیگر همدل هستند. این همدلی طی سالهایی که گروه «لیان» به فعالیت پرداخته در کنار اتفاقاتی که برای گروه و موسیقی افتاده، وجود داشته و باعث میشود که اعضا همیشه کنار یکدیگر باشند و هر چه میگذرد پیوندشان را محکمتر کنند. اعضای گروه «لیان» تحت هر شرایطی کنار یکدیگر بودهاند و با مشکلات و اتفاقات مختلف مقابله کردهاند. به هرحال گروه «لیان» به لحاظ مالی مورد حمایت هیچ مرجعی نیست و همواره با اتفاقات زیادی مواجه بوده است. بارها و بارها ممنوعالکار و ممنوعالتصویر شدهایم و با مشکلات اینچنینی مقابله کردهایم و همه اینها باعث شده اتحادمان را بیشتر کنیم. البته طی این سالها چه در عرصه ملی و چه در عرصه بینالمللی اتفاقات شیرینی نیز رخ داده است. همه این موارد باعث شده که اعضای گروه «لیان» احساس امنیت کنند و همچنان به فعالیتشان ادامه دهند.
فعالیتهای هنری در پایتخت تحت تاثیر اتفاقات مختلفی است مثلا اینکه وجه تجاری هنر و موسیقی در تهران بسیار با اهمیت است و به طور کلی، اقتصاد و کسب درآمد برای هنرمندان تهراننشین مقولهای مهم است پس آیا اگر گروه «لیان» در تهران فعال بود، آیا می توانست به فعالیت مستمرش ادامه دهد؟
قطعا یکی از دلایل تداوم حیات گروه «لیان» همین دور بودن از پایتخت است. به هرحال اقلیم جنوب ایران و جایی که بچهها در آن قرار دارند و فضایی که در آن به فعالیت مشغولند، باعث شده گروه استمرار حیات داشته باشد. بچههای گروه جدا از موسیقی با یکدیگر دوست هستند و این رفاقتها تاثیر زیادی بر ادامه حیات گروه «لیان» داشته و این شانس را ایجاد کرده که بیشتر و بهتر درکنارهم باشیم و فعالیتهای بهتری داشته باشیم.
در ابتدای فعالیت گروه «لیان»، چه مولفههایی را مد نظر داشتهاید و با توجه به فضای معلق و قابل تغییر موسیقی کشور چقدر در نوع فعالیتهایتان تغییر روند دادهاید؟
با وجود محدودیتها و ممنوعیتها شخصأ از وضعیتی که در آن قرار دارم تا این لحظه راضی هستم و طی این روند بابت هیچ مسئله و موضوعی آه و دریغی وجود نداشته است. میتوان گفت تقریبا به اهدافی که داشتهام نزدیک شدهام یا بعضا به آنها رسیدهام، و از وضعیت فعلی و نحوه فعالیتهای گروه «لیان» راضی هستم. درباره تغییر رویهای که دربارهاش سوال کردید نیز باید بگویم من به اتفاق دیگر از اعضای گروه طی این سالها براساس نیازهای اجتماع تغییر رویه دادهایم، تا به این ترتیب خودمان را با درخواستهای روز جامعه و خواست مخاطب وفق دهیم، در غیر این صورت و بدون در نظر گرفتن شرایط فرهنگی واجتماعی جامعه نه تنها گروه ما که هیچ گروه دیگری نمیتواند به فعالیت ادامه دهد.
تحولاتی که از آن سخن میگویید در چه زمینههایی بوده است؟
مقولات قابل تغییر زیادی وجود دارد؛ از چگونگی طراحی لباس گرفته تا نوع چیدمان و سازبندیها و موارد دیگر. به هرحال همه اینها مطابق با شرایط جامعه تغییر کردهاند و در تغییر روندی که درباره آن حرف می زنیم، دخیل بودهاند.
گروههایی مانند «لیان» چقدر در شناساندن موسیقی فولکوریک جنوب موفق عمل کردهاند؟
ما طی این سالها و در طول این چند دهه براساس امکاناتی که در اختیار داشتهایم، کارمان را انجام دادهایم و برای معرفی موسیقی جنوب ایران چه درداخل و چه در خارج از کشور تلاشمان را کردهایم و نتیجه آن کاملا مشخص است. این تلاشها در انتشار و ارائه آثار خودمان و پرداختن به دیگر آثار فولکوریک ادامه داشته است. ضمن اینکه در زمینه تولید و انتشار کتاب نیز فعال بودهایم و چند اثر مکتوب منتشر کردهایم. میخواهم بگویم تا به آنجا که توانستهایم و در توانمان بوده کارمان را انجام دادهایم و بخش دیگر آن به عهده ما نیست. بخش دیگر این تلاشها به شما رسانهایها و نحوه فعالیتتان بستگی دارد، اینکه چگونه به موسیقی فولکوریک مناطق مختلف ایران میپردازید و تا چه حد آن را به مخاطبان و علاقمندان معرفی میکنید.
البته بخش دیگر این اتفاق مثبت فرهنگی و هنری، به دولت و نحوه حمایتهای مراجع ذیربط بستگی دارد.
بله همینطور است.
کمی درباره پیشینه و قدمت موسیقی جنوب به خصوص موسیقی بوشهر توضیح دهید.
قطعأ قدمت موسیقی بوشهر را من تعیین نمیکنم و صحبت درباره آن را در محدوده اطلاعات خودم نمیدانم؛ هرچند دوجلد کتاب در اینباره نوشتهام. به طور کلی نظرم این است که موسیقی همزاد جوامع بشری است. موسیقی در بوشهر قدمتی پنجهزار ساله دارد و از دوره ایلامیها وجود داشته و معبد بزرگی که از آن دوران در بوشهر باقی مانده گواهی بر این قدمت است. با این حساب تاریخ بوشهر در دوران باستان را نمیتوان بدون موسیقی تصور کرد، حال اینکه در آن مقاطع موسیقی به چه شکل بوده و چگونه به آن پرداخته شده را نمیدانم؛ اما میدانم موسیقی همیشه وجود داشته و با تمام محدودیتها و قوانین و ممنوعیتها نمیتوان آن را از انسانها جدا کرد.
در زمینه معرفی موسیقی فولکوریک منطقه جنوب بخصوص بوشهر و البته شناساندن نیانبان که ساز تخصصی شماست، چقدر موفق بودهایم؟
اگر منظورتان نحوه و چگونگی عمومی کردن موسیقی جنوب است باید بگویم، طبیعتا هنرمندانی که در عرصه موسیقی منطقه فعالیت میکنند برای عمومیت دادن به آن تلاششان را کردهاند. بخصوص در زمینه شناساندن ساز نیانبان و معرفی بهتر و بیشتر آن به ارکسترها و نحوه استفاده از آن در گونههای مختلف موسیقی و تلفیق و تطبیق آن با موسیقی نواحی مختلف ایران و ملل مختلف تلاشهای بسیاری صورت گرفته و حال میتوان گفت بر اساس همین تلاشها، ساز نیانبان حضور بسیار پررنگی در موسیقی امروز ما دارد. یادم هست در یکی از دورههای جشنواره موسیقی فجر هفت گروه موسیقی از نیانبان استفاده کرده بودند که اتفاق خوبی است.
نیانبان در عرصههای بینالمللی و موسیقی ملل مختلف چقدر مورد توجه قرار گرفته؟
با توجه به تلاش فعالان و هنرمندان این عرصه حال میتوان گفت که موسیقی جنوب و ساز نیانبان از حصار مرزها خارج شده و به طور کلی اتفاقات خوبی در حوزه موسیقی بوشهر رقم خورده است.
ساز نیانبان در بخش سولونوازی و بداههنوازی دارای چه ویژگیهایی است؟
نیانبان و سازهایی چون نی، تونالیته و مزیتهای خاص خودشان را دارند و تا آنجا که امکان داشته و تا آنجا که به نیانبان فضا داده شده، کاربرد داشته است. به طور کلی سازهای ایرانی از جمله نیانبان در زمینه بداههنوازی قابلیتهای بسیاری دارند و این مقوله از خصوصیات موسیقی ماست.
گروه «لیان» در زمینه فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی چقدر فعال است؟
گروه «لیان» لیدری دارد به نام محسن شریفیان. به هرحال محسن شریفیان کارنامه پژوهشی مشخصی دارد. هشت جلد کتاب و آلبومهای پژوهشی بسیاری را منتشر کرده که اغلب آلبومها توسط موسسه فرهنگی، هنری «ماهور» عرضه شدهاند. «شروهخوانی» و «خیامخوانی»، «آوازهای دریانوردان» و چندین اثر دیگر را به صورت کامل ثبت و ضبط کرده؛ به اضافه اینکه یکسری موسیقی درباره مناطق کنگان، دیر و تفت را نیز ضبط و عرضه کرده و خودش در زمینه موسیقی شادیانه فعال است. همه اینها گویای این است که پژوهش و تحقیق برای گروه «لیان» جایگاه ویژهای دارد و تفکری پشت آن است. اعضای گروه «لیان» نیز در این زمینه فعال هستند و حتی یکی از خوانندگان ما کتابی را در زمینه موسیقی بوشهر منتشر کرده و آثار دیگری را در دست انتشار دارد. همه اینها گویای این است که ما در زمینه پژوهش و تحقیق فعال هستیم و حال اینکه چقدر از پتانسیلهای لازم استفاده کردهایم و چقدر در این زمینه موفق بودهایم، سوالاتی هستند که مردم و مخاطبان باید به آنها پاسخ دهند.
در زمینه تولید و انتشار آثار موثق و مرجع با محوریت موسیقی جنوب چطور؟
ببینید، طی این چند دهه موسیقی نواحی ایران شرایط خوبی پیدا کرده است. یعنی خود هنرمندان در زمینه ثبت آثار مکتوب به میدان آمدهاند و کتابهای زیادی را تالیف و منتشر کردهاند. اینکه بازار کتاب مشکلاتی دارد و در زمینه نشر با کاستیهایی مواجهیم و آن آثار به دست مخاطبان نمیرسند مشکل دیگری است.
آمارهای موجود در بوشهر و مناطق دیگر کشور گویای این است که هنرمندان در زمینه فعالیتهای تحقیقاتی و پژوهشی فعال هستند. با اینکه به طور کلی تعداد کتابخوانهای ما بسیار کم است و تعداد علاقمندان به آثار پژوهشی زیاد نیست، اما هنرمندان و پژوهشگران عرصه موسیقی فعال هستند، آنهم بدون هیچ چشمداشت و حمایتی! به نظرم در شرایط فعلی اگر حتی یک کتاب منتشر شود، باید کلاهمان را بالا بیندازیم؛ زیرا حمایتی از سوی دولت و مسئولان وجود ندارد و مردم نیز حامی چنین فعالیتهایی نیستند. بگذارید مثالی بزنم، هرازگاهی در صفحات شخصیام پستهایی منتشر میکنم و مثلا میگویم، یکی از کتابهای فلان نویسنده را که در حوزه تحقیقات فعال بوده و ۴۰ کتاب منتشر کرده و آدم بزرگی است، نام ببرید.
زمانی که کامنتها را میخوانم، میبینم اغلب مخاطبان تسلیت گفتهاند و شادی روح آن نویسنده را آرزو کردهاند! از آن همه آدم حتی یک نفر نمیرود در گوگل جستجو کند تا درباره آن نویسنده و آثارش بیشتر بداند. میخواهم بگویم زمانی که در چنین وضعیتی فعالیت میکنیم، بازهم جای شکرش باقی است زیرا انتشار کتاب یا تولید آلبوم و اثر هنری بسیار سخت است. از طرفی باید از فعالان و هنرمندان موسیقی توقعات به جایی داشته باشیم. قرار نیست که همه آن هنرمندان مانند من فکر کنند. قرار نیست که همه کتاب بنویسند و آلبوم منتشر کنند. البته که فعالیتهای پژوهشی مفید و کارآمد است، اما نباید توقع داشته باشیم همه هنرمندان در این زمینه فعال باشند.
شما هر سال جشنوارهای برگزار میکنید که نامش «کوچه» است. از کیفیت جشنواره که آخرین دوره آن اواخر سال ۱۳۹۷ برگزار شد، رضایت داشتید؟
جشنواره «کوچه» به صورت گروهی برگزار میشود و من نیز در کنار عوامل آن هستم. آنچه در این جشنواره اتفاق افتاده و موضوع مهمی است، برگزاری مردمی آن است. زمانی که جشنوارهای به صورت مردمی برگزار شود و مردم برای شکلدهی و تداوم آن همکاری و تلاش کنند اتفاقات خوبی رخ خواهد داد. جشنواره «کوچه» تلاش دارد خودش را به مردم نزدیک کند و به هرحال این موضوع تبعاتی دارد و ما نیز از تبعات آن مصون نبودهایم؛ اما همچنان امیداوریم و تلاش میکنیم که جشنواره «کوچه» به حیات خود ادامه دهد و تداوم یابد. به طور کلی همین که نشان دادهایم فستیوالهای مردمی مورد اقبال قرار میگیرند، خودش اتفاق خوبی است.
اصولا موسیقی فولکوریک دارای چه اهمیتی است و برای بهتر جلوه دادن آن چه تمهیداتی دارید؟
موضوع مهم پررنگ کردن موسیقی فولکوریک در جامعه است، زیرا این گونه از موسیقی برای زنده نگه داشتن خودش تلاش بسیاری میکند و در حوزه بینالملل بسیار موفق عمل کرده است. حرف من این است که موسیقی فولکوریک در ایران چه در رسانههای رسمی و شبکههای زرد و چه در فضاهای مختلف مجازی از پوشش خبری درست و مناسبی برخوردار نیست. در صورتی که موسیقی فولکوریک ما پایه و اساس موسیقی ایرانی است. اگر زیربنای این گونه با ارزش را خراب کنیم برای آینده آیندگان چه خواهیم داشت؟ موسیقی فولکوریک هویت ماست و چرا ما داریم هویتمان را از بین میبریم و آن را از دست میدهیم؟ به نشریات موسیقی نیز این را میگویم که اگر ما به فلان فستیوال بینالمللی خیلی مطرح میرویم این اتفاق را برجسته کنید تا مخاطبان در جریان آن باشند و به اهمیت این موسیقی پی ببرند.
میگویم برخی از این فستیوالها رویدادهای مهمی هستند که بسیاری از گونههای موسیقی ایرانی به آن راه پیدا نکرده است وحال که فلان گروه یا شخص به آن راه یافته آن را برجسته کنید. یا اینکه اگر فلان نشریه معتبر خارجی درباره موسیقی ایرانی مینویسد آن را انعکاس دهید. معمولا اگر گروههای پاپ به اجراهای خارجی با مخاطبان ایرانی بپردازند، چنان درباره آنها مینویسیم که انگار چه اتفاق بزرگی رخ داده است!
گروه «لیان» قرار نیست در آیندهای نزدیک به اجرای برنامه یا تولید اثر بپردازید؟
برنامههایی را مدنظر داریم و قرار است در چین و بلژیک به اجرای برنامه بپردازیم و در حال حاضر منتظر هستیم تا ویزای اعضای گروه صادر شود.
- 18
- 2