جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۲:۵۲ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۰۶۷۵
موسیقی

حسین زمان: مساله مافیای موسیقی فقط پول است

حسین زمان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

روی پوسترهای تبلیغات کنسرتش آمده است بعد از ۱۷ سال. شاید در ظاهر ساده باشد، اما سخت است که نتوانی ۱۷ سال بخوانی. امروز قرار است کنسرت زمان در دو نوبت در برج میلاد برگزار شود. با او درباره مافیای موسیقی و حضورش در فهرست انتخاباتی مجلس ششم هم‌صحبت شدیم.

بعضی از خوانندگان و دست‌اندرکاران معتقد هستند مافیای موسیقی قبل از انقلاب هم بوده، بعد از انقلاب هم هست، سال‌های سال این موضوع وجود داشته است، در‌حال‌حاضر هم خیلی‌ها درخصوص آن صحبت می‌کنند، آیا به‌نظر شما این موضوع وجود خارجی دارد؟ برای شما ملموس بوده؟ لطفا در این زمینه توضیح بفرمایید.

به‌نظر من، به‌کار بردن واژه مافیا، بزرگ‌کردن این قضیه است. ولی همان‌طور که می‌دانید دلالی و واسطه‌گری در همه عرصه‌ها بوده است و هنر هم از این قاعده مستثنی نیست. در موسیقی هم بوده است؛ چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب. البته می‌توان گفت بعد از انقلاب، از اواسط دهه ۸۰ این موضوع شروع شد؛ سه، چهار سال از فعالیت‌های برخی از هنرمندان عرصه موسیقی پاپ که ما هم جزء آنها بودیم گذشته بود که واسطه‌ها و دلال‌ها پیش آمدند، دلیل آن هم این بود که بوی پول به مشام‌شان خورده بود. یعنی احساس کردند از هنر موسیقی می‌توانند منتفع شوند و پول دربیاورند. هنوز هم هستند، برایشان هم اصلا مهم نیست هنرمندی را که برجسته می‌کنند اصلا هنرمند است یا نه، توانمند است یا نه، برایشان اصلا مهم نیست. جوی را به‌وجود می‌آورند و از فضای به‌وجود‌آمده استفاده مادی می‌کنند. بله با صراحت باید بگویم که وجود دارد، این دلالی و واسطه‌گری به‌صورت خیلی فعال وجود دارد، یکه‌تازی هم می‌کنند. از طرفی هم می‌بینید که متکلفین هنری و فرهنگی هم حواس‌شان نیست یا وقت رسیدگی به این امور را ندارند، یا ارزشی قائل نیستند، پس عرصه را خالی می‌بینند و یکه‌تازی می‌کنند.

همان‌طور که در صحبت‌هایتان اشاره کردید و در کارهایتان هم نشان داده‌اید برای کلام اهمیت بسزایی قائل هستید، اما ردپایی از شاعران پرقدرت کلاسیک و حتی معاصر را در کارهای شما کمتر می‌بینیم. ترجیح شما بر این است با چهره‌هایی کار کنید که کمتر شناخته شده‌اند، در فکر این نیستید که از شاعران قدیمی کاری را اجرا کنید یا باید با جنس صدای خودتان سنخیت داشته باشد؟

هر‌کسی‌که وارد عرصه شده، اعلام آمادگی کرده، توانمندی‌‌ هم داشته، عقایدش هم با ما همخوانی داشته، ما سراغ‌شان رفتیم و دست یاری به سمت‌شان دراز کردیم، اما مساله‌ای که در اینجا وجود دارد این است که خیلی‌ها دیگر نمی‌خواهند فعالیت کنند و گوشه‌نشین شده‌اند. البته من سراغ اکثر کسانی که به‌زعم خودم فکر می‌کردم می‌توانند با سبک و سیاق من کار کنند، رفته‌ام. به‌عنوان مثال بگویم، کار «بوی تنهایی» را آقای اکبر آزاد از قدیمی‌ها و پیشکسوتان ترانه‌های ایران برایم ساختند، ولی ایشان هم الان دیگر خیلی فعالیت نمی‌کنند و به‌معنای واقعی کلمه کم‌کار هستند. خیلی از جوانان هم هستند که استعداد و توانایی‌‌اش را هم دارند، مثل آقای داوود رحمت‌اللهی که من سراغ ایشان رفتم و کارهای خوبی هم از ایشان گرفتم. بستگی به این دارد که دوستان چقدر همت می‌کنند و وقت و انرژی می‌گذارند، ما استقبال می‌کنیم، ولی واقعیت این است که زیاد نیستند. باید بگویم ترانه‌سرای آشنا با موسیقی خیلی کم داریم. ترانه‌سرا که می‌گویم، منظورم ترانه‌سرا به‌معنای واقعی کلمه است، وگرنه اینها که روزی ۱۰۰ تا ۲۰۰ ترانه می‌سازند و ما به آنها ترانه‌سرا نمی‌گوییم. ترانه‌سرای خوب خیلی کم داریم، من سراغ اکثر آنها رفته‌ام و سعی کرده‌ام از آنها کار بگیرم ولی خیلی کم هستند.

منظورم شعرای کلاسیک مثل حافظ، سعدی (شعرای قرن ششم و هفتم) و... است که قطعا می‌دانم با آنها مانوس هستید.

کار من کلاسیک و کلاسیک مطلق نیست، سنتی هم نیست.

صحبت من هم در همین خصوص است. می‌خواهم بدانم اصلا نمی‌خواهید در این خصوص فعالیت داشته باشید؟

اگر به غزلی دست پیدا کنم که بدانم این با موسیقی پاپ هارمونی دارد و در قالب این موسیقی می‌نشیند، حتما این کار را می‌کنم، ولی می‌دانم خیلی نادر است. در شعر کلاسیک خیلی به‌ندرت می‌توان اشعاری را پیدا کرد که در قالب موسیقی پاپ بنشیند. حتی همین آقای علی‌اکبر یاغی‌تبار که من ترانه «برادر جان» را از ایشان می‌خوانم، شاعری کاملا کلاسیک است که چندین کتاب شعر در این خصوص گفته است، ولی من دیدم چون استعداد سرودن ترانه را دارد، اصرار کردم و به اصرار من ایشان این کار را انجام داد. البته ترانه دیگری هم داشتند که یکی از خوانندگان خارج از ایران آن را اجرا کرده است. بعد که شروع به این کار کرد، متوجه شدیم خیلی خوب می‌تواند این کار را انجام دهد، منتها خودش اصرار ندارد و می‌گوید من خیلی علاقه به ترانه ندارم.

بیشتر هم شعرهای اجتماعی و غزل‌های عاشقانه و... می‌گوید.

بله.

نکته دیگر اینکه، طرفداران شما مثل من، نگران هستیم که بعد از سوم مرداد قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ نگرانی ما از حس متناقضی است که داریم، از یک‌طرف دوست داریم همان آقای حسین زمان که می‌شناختیم باشد، تغییر نکند و تحت تاثیر جو موجود قرار نگیرد، از طرفی هم نگران هستیم که اگر خودش باشد ممکن است واکنش‌های منفی دوباره باز شکل گیرد، به‌نظرم این راه رفتن روی لبه تیغ است. می‌خواستم بیشتر تشریح کنید که بدانیم برنامه چیست؟

من قطعا خودم هستم. من که نمی‌توانم خودم را عوض کنم. آن چیزی که در فکر من و در ذهن من نهادینه شده است، حاصل سال‌های سال زندگی من بوده است؛ باورها، مطالعات و نشست و برخاست من با آدم‌های مختلف. اینها دیگر باورهای من و نهادینه در وجود من است و قطعا تغییر نمی‌کند. نوع کارهای من هم همین‌طور، مبتنی‌بر افکار و عقاید من است، اینکه بعضی‌ها می‌توانند آن را تحمل کنند یا تحمل نکنند، خودشان باید پاسخگو باشند. من خودم را با هیچ تفکری، قشری و جناحی، تطبیق نخواهم داد و قطعا همانی‌ام که هستم.

و سوال آخر اینکه، قرار بود به‌عنوان نامزد در انتخابات شرکت کنید، فکر کنم منصرف شدید و کنار گذاشتید...

زمانی در مجلس ششم بود که می‌خواستند از جامعه هنری هم کسی در مجلس باشد، من هم این ضرورت را احساس می‌کردم، دسترسی هم به کسی نداشتم، به من به حکم وظیفه گفته شده بود که شما به‌عنوان یک نفر از جامعه هنر بیایید و در مجلس حضور داشته باشید، من هم پذیرفتم. اول قرار بود من کاندیدا شوم، بعد تغییر کرد و آقای بهروز افخمی جایگزین من شد.

شما از این جابه‌جایی و تغییر دلخور شده بودید؟ از اینکه آقای افخمی به‌جای شما آمده بود؟

نه.

چه چیزی باعث شد که آقای افخمی به‌جای شما نامزد شود؟

احساس کردند که افکار آقای افخمی به آن جناح نزدیک‌تر است تا من. تصور من این بود. دلیل دیگری نداشت. من هم خیلی ناراحت نشدم، می‌توانم بگویم خوشحال هم شدم چون خودم خیلی هم به این کار تمایل نداشتم، درواقع به‌عنوان وظیفه حکم ‌شد که شما بیایید، وقتی یک نفر دیگر پیدا شد ما هم خدا‌ را‌ شکر کردیم.

newspaper.fdn.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش