روزنامه توسعه ایرانی نوشت: اداره کل هنرهای نمایشی همچون دیگر نهادهای دولتی در هفته دولت اقدام به انتشار گزارشی مبتنی بر اعداد کرد که در آن بتواند از فعالیتهای یک ساله خود دفاع کند. اعدادی که بسیار بزرگ بودند و خبر از موفقیتهای دستگاه کاظم نظری طی یک سال گذشته داشتند. البته نظری به استناد به همین آمار از موفقیتهایش نسبت به مدیر سابق اداره کل، قادر آشنا و یکی از مدیران کنونی ارشاد گفت.
او درباره دوران کرونایی و تعطیلات طولانیمدت دوران آشنا چیزی نگفت؛ اما همین آمار هم نشان میدهد که ارقام بیش از آنکه عظیم باشند، در جهت انحراف اذهان عمومی تهیه شدهاند. برای مثال درباره تعداد تماشاگران تئاتر مشخص نشده است که چند درصد متعلق به جشنوارهها و چند درصد خریداران بلیت در گیشههای تئاترند. پس رقم ۳ میلیون ۳۴ هزار و ۱۲۵ مخاطب برای ما یک ظاهر و یک باطن دارد؛ چون نمیدانیم چه تعداد از این مخاطبان در چرخه اقتصادی تئاتر که مدام در حال کوچک شدن است نقشآفرینی داشته است. برای درک مطلب کافی است به دیگر ارقام موجود رجوع کنیم. جاییکه در گزارش آمده ۴هزار و ۴۸۰ اثر در یک سال گذشته روی صحنه رفته است. البته این رقم نیز تفکیک ناشده است و مشخص نیست چه میزان از اجراها صحنهای یا خیابانی، جشنوارهای یا اجرای عمومی است. با اعلام آنکه در مجموعه ۳۹ هزار و ۲۸۹ بار نمایش روی صحنه رفته است میتوان فهمید هر اجرا برابر با ۷۷ نفر مخاطب داشته و میانگین ۶.۵ اجرا به ازای هر نمایش بوده است. با توجه به آنکه بهصورت سنتی رقم ۱۵ اجرا در هر نوبت برای یک نمایش کف اجرا در ایران به حساب میآید، رقم ۶.۵ میتواند نشاندهنده یک وضعیت بد باشد.
اما مسأله صرفاً این نیست. در گزارش آمده است «۱۸۶ گروه از کمکهزینه حمایتی نمایشی در تهران و ۱۲۵ گروه از کمکهزینه حمایتی هنرمندان در استانهای دیگر بهرهمند شدهاند.» این بخش گزارش با واکنش تند در شهرستانها روبهرو شده است. برای مثال در یک مورد جذاب از سوی انجمنهای نمایش استانها پیامی در فضای مجازی منتشر میشود. در این پیام آمده است:
«اهالی تئاتر استانها، گروههای همواره پر تلاش تئاتر کشور، در روزهای گذشته به مناسبت هفته دولت گزارشی مبنی بر حمایت از گروههای تئاتر و اجراهای عموم و... توسط اداره کل هنرهای نمایشی وزارت ارشاد منتشر شد که سؤالات بسیاری برای فعالان تئاتر کشور ایجاد کرده است. به همین دلیل به اطلاع همه گروههای تئاتری استانها میرسانیم در «دو سال گذشته» هیچ مبلغ حمایتی برای «حمایت از تولید و اجرای عموم» به انجمن هنرهای نمایشی استانها واریز نشده است و عملاً حمایتی از اجراهای عموم در استانها انجام نشده است. بنابراین اگر حمایتی در استانها از گروهی شده مستقیماً توسط مرکز بوده است. نتیجه آنکه در دوسال گذشته هیچ بودجهای با چنین تعریفی (حمایت از تولید و اجرای عموم) به استانها اختصاص نیافته است.»
این پیامی است که با امضای مدیران انجمنهای استانی منتشر شده است. علاوهبر این براساس آمار تنها ۶.۹ درصد از نمایشها کمک هزینه گرفتهاند و باز معلوم نیست کدام نمایشها. این مهم در دولت پیشین ممکن شده بود و دولت هر ساله بیلان مالی خود از جمله کمکهزینهها را با مشخصات کامل اعلام میکرد، چیزی که دولت کنونی از آن اجتناب کرده است. با این حال مسأله استانها میتواند محل جالبی باشد که دولت چه نقشی در آن ایفا میکند و اساساً چه رویکردی نسبت به آن دارد. برای آنکه نقدی عادلانه شکل بگیرد، به سراغ یکی از نمایشهای موفق سال جاری خارج از تهران رفتیم تا ببینیم برای یک نمایش موفق با توجه به این آمار جذاب وضعیت به چه نحوی است.
پوریا قلیپور، مدرس و کارگردان تئاتر است که پس از مراجعت از آلمان، سالها است در زادگاهش کرمان مشغول به فعالیت است. برخلاف همنسلانش که تهران را مقصد فعالیت خود برمیگزینند تا خرقه مهاجرت بر تن میکنند، تصمیم میگیرد خارج از مرکز فعال باشد. فعالیتهای آموزشی قلیپور در این سالها منجر به اجراهای مختلف شده است که آخرینش «چه کسی مسیح را کشت؟» است. نمایشی انتقادی با رگههای سیاسی درباره نسبت حاکمان و مردمان. به لطف اینترنت تماشای نمایش از راه دور برای من میسر شد و دیدن انبوهی هنرجوی جوان روی صحنه تئاتر کرمان که فاقد زیرساختهای تهران در حوزه اجرا و آموزش است، نویدبخش و امیدوارکننده بود. نمایشی که بیش از چهار سال تمرینها و آموزشهایش صورت گرفته بود موفق میشود ۳۲ شب در کرمان روی صحنه برود. به یاد داشته باشیم میانگین اجرای آثار موفق در خارج از تهران عدد ۱۵ است و ما داریم به نمایشی میپردازیم که دو برابر میانگین روی صحنه بوده است.
قلیپور میگوید برخلاف بیشتر کارهای غیرتهرانی که با پول دولت پا میگیرند، با سرمایه شخصی یک تهیهکننده نمایش خود را آماده کرده است. «نمایش چه کسی مسیح را کشت؟» در حد فاصل ۲۵ خرداد تا ۲۷ تیر، یعنی در گرمای خرماپز کرمان با اجرا در سالن اصلی تئاتر شهر کرمان موفق به جذب ۳هزار نفر مخاطب میشود. یعنی هر شب ۹۸ مخاطب که ۲۸ درصد از میانگین آمار دولتی فراتر است.
قلیپور میافزاید که تهیهکننده کار برای تولید این اثر رقمی نزدیک به ۸۰ میلیون هزینه کرده است که اساساً با ارقام حاکم بر تئاتر کشور اختلاف زیاد دارد. به عبارتی نمایش با حداقل رقم ممکن بدون حمایت دولتی ساخته و موفق میشود در گیشه به فروش ۲۰۰ میلیون تومانی دست یابد. یعنی چیزی نزدیک به دو و نیم برابر سرمایه گذاشته شده طی یک ماه به چنین رقمی در کرمان دست یافته است. با اینکه عدد ۲۰۰ میلیون تومان برای سال ۱۴۰۲ عدد کوچکی است؛ اما میتواند بدل به یک تراژدی دردناکتر شود. ۵۳ میلیون از این رقم به جیب سالندار رفته و ۹ درصد نیز به واسطه قوانین جدید مالیاتی کسر شده است. سامانه بلیتفروشی نیز ۵ درصد از فروش نمایش را از آن خود میکند تا درنهایت چیزی برای گروه اجرایی باقی نماند. برای نمایشی که ۱۷ اجراگر و انبوهی عوامل اجرایی داشته است، سودی برای تقسیم باقی نمانده است. قلیپور میگوید بهطور متوسط موفق به دادن تنها یک میلیون تومان به بازیگرانش شده است. به عبارتی اجرت چهار سال زحمت حتی پول رفتوآمد بازیگران را هم تأمین نکرده است. قلیپور تصریح میکند که اجرا در یک شهرستان هیچ سودی ندارد.
تفاوت روایت قلیپور به عنوان هنرمندی موفق با روایت اداره کل هنرهای نمایشی به عنوان دستاوردی موفق، از زمین است تا آسمان. شرایط فعالیت یک هنرمند موفق به نظر هیچ ارتباطی با دستاوردهای خیالی اداره کل هنرهای نمایشی ندارد؛ گویی هنرمندان در جزیرهای متفاوت از سرزمین تحت سلطه مدیران فعالیت میکنند.
احسان زیورعالم
- 11
- 4