دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۰:۲۱ - ۱۶ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۳۸۲۲
تئاتر شهر

گفت و گو با ژاک ترودو، دبیرکل سابق یونیمای جهانی، پژوهشگر کانادایی و عضو کمیسیون میراث جهانی یونیما

برای کشف آیین‌های ایران در تئاتر عروسکی آمده‌ام

ژاک ترودو,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

«ژاک ترودو»، متولد سال ١٩٤٨ در کانادا و تحصیل‌کرده رشته تئاتر است. او دوران حرفه‌ای خود را به‌عنوان رقصنده و بازیگر در «لو آرابسک سای» آغاز کرد و در سال ١٩٧٢ به تئاتر « سانزفی» پیوست. در تئاتر سانزفی تورهای بین‌المللی متعددی برگزار و جوایز زیادی نیز کسب کرد.

 

از میان این جوایز می‌توان به جایزه «ماسک» از طرف « آکادمی تئاتر کبک» برای نمایش «عادت بیلبو» و جایزه بزرگ هنری شهر مونترال برای نمایش «ارباب حلقه‌ها» اشاره کرد. اولین علاقه و گرایش او به نمایش عروسکی بعد از دیدن ویدئوهایی از فرم‌های سنتی «بونراکو» نمایش سنتی و آیینی ژاپن آغاز شد.

 

او از سال ١٩٩٠ تاکنون به‌عنوان مشاور هنری چندین جشنواره تئاتر عروسکی فعالیت داشته؛ از سال ٢٠٠٢ تا ٢٠٠٤ رئیس اتحادیه بازی‌دهندگی عروسک در کبک بود و تا سال ٢٠١٦ به‌عنوان دبیرکل اتحادیه یونیما فعالیت مستمر داشت.

 

درحال‌حاضر به‌عنوان پژوهشگر کانادایی و عضو کمیسیون میراث جهانی یونیما و رئیس سابق این مجمع، به‌دعوت یونیمای ایران از دایره‌المعارف نمایش عروسکی سراسر دنیا در سمینار پژوهشی جشنواره آیینی سنتی رونمایی کرد که در این دایره‌المعارف به عروسک «مبارک» ایرانی هم پرداخته شده است و بخش‌هایی از این کتاب به تشریح و توضیح تاریخچه حضور این عروسک (نماد ایرانی) در نمایش‌های سنتی ایرانی به قلم بهروز غریب‌پور اختصاص یافته است، به همین بهانه با او درباره تئاتر عروسکی ایران به گفت‌وگو نشستیم.

 

  علت سفرتان به ايران چيست؟

این‌بار چهارمی است که من در ایران هستم. قبل از این برای داوری دوازدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر عروسکی دانشجویی به دبیری خود شما به ایران آمده بودم و الان برای کمک به کمیسیون میراث یونیما آمده‌ام.من قبلا اولین دبیر این کمیته بودم و برای هشت سال دبیرکل یونیمای جهانی؛ درحال‌حاضر حکم ریاست من تمام شده و آقای اردلان رئیس این کمیته هستند.

 

درواقع هدف این کمیته کمک به هنر سنتی عروسکی در ایران و جهان دفاع از آن است؛ آن هم به علت اینکه انقلاب اینترنت و تکنولوژی بسیاری از نمایشگران عروسکی را با خطر ناپدیدشدن مواجه کرده است. کشش جوانان به آیین و سنت کم شده است و این هنر کهن در حال از بین رفتن است و من برای حمایت اینجا هستم.

 

به طور مثال خانواده‌هایی هستند که به فرزندانشان می‌گویند نه این کار برای تو خوب نیست. حقوقی در این حرفه نیست؛ و از فرزندانشان می‌خواهند به سراغ هنر «تئاتر عروسکی» نروند. بار اول که به ایران آمدم در سمیناری شرکت کردم که در آن درباره دایره‌المعارف یونیما سؤال شد. در آن سمینار خبر انتشار این دایره‌المعارف را اعلام کردم، حالا در این سمینار این کتاب را که در سپتامبر سال ٢٠٠٩ توانسته بودیم اولین نسخه از آن را انتشار دهیم رونمایی کردم و درباره نسخه جدید و تغییراتی که از سوی کمیسیون پژوهش یونیمای جهانی در دست اقدام است توضیحاتی دادم و یونیما همچنان در حال به‌روزرسانی این دایره‌المعارف است.

 

برای ما مسئله خیلی مهمی است که هنر عروسکی را توسعه بدهیم که در ابتدا این هدف اصلی ماست؛ ایده ایجادکردن بانک اطلاعاتی از هنرمندان. به دلیل اینکه ما الان صد مرکز در دنیا داریم؛ برای همه مراکز سئوالاتی می‌فرستیم؛ آیا شما نمایشگران سنتی نمایش عروسکی دارید؟ چه کسانی از آنها استاد هستند و چه کسانی جوان؟ و ما به آنها مدرک شناسایی رسمی می‌دهیم.

 

به طور مثال دیروز دختر جوانی از شیراز آمده بود و ویدئو ی کوتاهی به من نشان داد که درحال‌حاضر در شیراز نمایش مبارک به شیوه دستکشی اجرا می‌شود.

 

  نظرتان درباره تئاتر عروسکی ایران چیست؟

وقتی برای اولین بار برای جشنواره مبارک آمدم، واقعا عاشق قلب‌های نمایشگران عروسکی در ایران شدم و هنرمندان خیلی بی‌نظیری کشف کردم. همچنین این حقیقت که بیشتر نمایشگران و هنرمندان زنان بودند و حقیقت دیگری که سه دانشگاهی بودند که نمایش عروسکی آموزش می‌دادند که واقعا برای من کشف بود به این خاطر که واقعا هیچ چیزی از قبل درباره تئاتر ایران نمی‌دانستم.

 

بعدها من گروه‌های مختلفی از ایران را به جشنواره شارلویل میزیر (فرانسه) و بارسلونا بردم و خودم سال‌ها دبیر جشنواره‌اش بودم.

 

  در نمایش‌های عروسکی ایرانی که دیده‌اید آیا شاهد ویژگی‌ها یا المان‌های خاصی بودید که نمایانگر ایرانی‌بودن آنها باشد؟

بیشتر اجراهای ایرانی‌ای که من دیدم، تلفیقی از سنت و سبک‌های جدید در هنر نمایش عروسکی بودند. یکی دیگر استقبال بی‌نظیر تماشاگران از اجراها بود؛ به‌ویژه در کارهای خیابانی با فضاهای سنتی، همچنین کارهای صحنه‌ای خوبی را از ایرانی‌ها دیدم که برگرفته از اسطوره‌ها و افسانه‌های ایرانی بودند.

 

مانند یکی از کارهای خانم صبری که برگرفته از آرش کمانگیر بود یا اجراهایی این چند روز جشنواره دیده‌ام که همگی برگرفته از فرهنگ و متون ایرانی است؛ مانند اپرای عروسکی خیام که کاملا ایرانی بود و درباره خیام شاعر ایرانی است، همچنین تمام عناصر اپرای عروسکی خیام که شامل موسیقی و اشعار بود، تماما متأثر از فرهنگ و هنر ایرانی است.

 

  در این چند روزی که در ایران حضور داشتید، چه چیزی بیشتر شما را هیجان‌زده کرد؟

چیزی که اول از همه من را غافلگیر و خوشحال کرد، جایزه جلال ستاری بود. من اصلا انتظارش را نداشتم. اینجا احساس غریبی نمی‌کنم، اینجا دوستان زیادی دارم. اینجا احساس «خانه»ی خودم را دارم. مثلا بهروز غریب‌پور دوست خیلی قدیمی من از سال ٢٠٠٦ است؛ بعدها او را در اندونزی و کشورهای دیگر ملاقات کردم. همیشه من را به خانه‌اش دعوت می‌کرد. بهروز برای من یک نابغه خالص (مطلق) است، او خدمت‌های زیادی به تئاتر عروسکی ایران و جهان کرده و آثارش هر روز رو به پیشرفت است.

 

  اپرای «خیام» آقای غریب‌پور را دیده‌اید، ایشان نماد تئاتر عروسکی ایران است، نظرتان درباره گروه آران و اپرای عروسکی خیام که هشتمین اثر این گروه است، چیست؟

بهروز غریب‌پور نابغه است، اپراهایش از استاندارد و کیفیت بالایی برخوردارند. با اینکه من موسیقی و زبان اپرای او را نمی‌فهمم (به علت زبان فارسی) اما کاملا درکش می‌کنم. بازی‌دهندگی عروسک‌ها فوق‌العاده بود و با دقت به‌ویژه (خیام) یا مثلا آهنگر که تق‌تق با موسیقی ضربه می‌زد و سربازهای جنگی که در اپراهای قبلی هم دیدم هیچ‌وقت حرکتشان را فراموش نمی‌کنم، به‌دلیل اینکه او یک هنرمند عالی است.

 

لذتی وصف‌ناشدنی است بعد از مدت‌ها بیایی و دوستانت را مانند بهروز غریب‌پور، خانم برومند و... ببینی، اینجا دوستان زیادی دارم. خیلی از آنها به کانادا آمده‌اند. همیشه کنجکاوم که در ایران چه خبر است. بازیگران خوب، متن‌های خوب، کارگردانان خلاق و... من آرزو داشتم که کاش فارسی بلد بودم، آن‌موقع می‌توانستم از آنها بیشتر قدردانی کنم. من واقعا همیشه در حال کشف و شهود ایران هستم.

 

  مقایسه یا برداشت شما از تئاتر عروسکی ایران در مقایسه با سایر کشورها چیست؟

من فکر می‌کنم بیشتر اجراها در تئاتر عروسکی ایران کیفیت خوبی دارند، با رؤسای سه دانشگاهی که در ایران مختص تئاتر عروسکی هستند در دیدارهایی که داشته‌ام، فهمیدم که دانشجویان تقریبا همه‌چیز را آموزش می‌بینند، اینکه نورپردازی یاد می‌گیرند، طراحی صحنه یاد می‌گیرند و درام... .

 

گاهی شاید آثار تکنیک‌های جدیدی نداشته نباشد، اما بسیاری از متن‌ها واقعا خیلی خوب هستند؛ متن‌هایی از افسانه‌ها، اسطوره و تاریخ ایران انتخاب می‌شوند و به‌طور ویژه برای نمایش‌های آیینی سنتی هستند؛ در واقع این ‌گونه از نمایش جدید است. من اهل کانادا هستم. کانادا در ١٥٠٤ کشف شده و ما کشور جدیدی هستیم، ما در واقع چیزی نداریم، متون کهن شما برای ما ناب و بی‌نظیر هستند.

 

در ایران شما می‌توانید آثار زیادی با توجه به این متون خلق کنید. به نظر من این برای آینده خیلی مهم است، به‌‌دلیل اینکه این سؤالی از هویت، سنت و آیین است و موضوعات مهمی که ما امروزه در حال ازدست‌دادنش هستیم. امروزه در جهان همه درباره یک کار یا یک موضوع فعالیت می‌کنند. همه می‌خواهند شبیه هم باشند، برای همین در این مسئله باید به عقب برگردیم و ببینیم چه چیزی در فرهنگ و آیینمان داریم، من اینجا در ایران برای کشف آیین‌ها حضور دارم.

 

چشم‌اندازتان درباره تئاتر عروسکی دنیا و ایران در راستای اهداف یونیمای جهانی چیست؟

من فکر می‌کنم تئاتر عروسکی ایران در حال ارتقا و پیشرفت است. یونیمای ایران متوقف شده بود.سوء‌تفاهم‌هایی بین دبیر کل یونمای جهانی و ایران بود که برطرف شد. و درحال حاضر اعضای زیادی عضو یونیما شده‌اند، چیزی که درحال‌حاضر می‌بینم، این است که ایران یکی از فعال‌ترین مراکز تئاتر عروسکی در جهان است.

 

اینکه دیگر شهرهای ایران هم فعالیت دارند، خیلی عالی است، اینکه نه فقط از پایتخت بلکه از شهرهای دیگر برای جشنواره آیینی سنتی آمده‌اند خیلی خوب است. آینده شگفت‌انگیزی برای ایران می‌بینم به‌ویژه با کمیته میراث جهانی که آقای اردلان هم‌اکنون دبیرش هستند، برای ترویج نمایش آیینی، سنتی و عروسکی تلاش خواهیم کرد.

 

 می‌خواستم نظرتان را درباره آن خاطره از جشنواره و داوری‌هایش بدانیم.

من این جشنواره را خیلی دوست دارم. از تم‌های آثار آن جشنواره خیلی غافلگیر شدم، یادم می‌آید پیرمرد و دریا از همینگوی یا ونگوگ، کارتون‌هایی از انگلستان و... از آزادی بیان دانشجوها و درجه خلاقیتشان و اشتیاق بیش از حدشان.

 

من خودم به این جشنواره خیلی علاقه‌مند شدم و همچنین به آقای اسماعیل شفیعی و شما که من را به این جشنواره دعوت کردید. محسن ایمانخانی و زهرا صبری، داوران آن جشنواره از دوستان خیلی عالی من هستند. درباره داوری و اهدای جوایز آثار، ما خیلی با هم بحث کردیم. خوب یادم می‌آید که بین دانشگاه تهران و جشنواره دعوا بود؛ خیلی بد بود اما بعضی وقت‌ها این دعواها در جشنواره‌ها پیش می‌‌آید، به‌هر‌حال خیلی تلاش کردم مشکل را حل کنم.

 

نگاه‌تان درباره تئاتر عروسکی ایران چیست؟

من انرژی‌های تازه‌ای در ایران می‌بینم، دانشگاه‌هایی که نمایشگر عروسکی پرورش می‌دهند و نسل جدید هنرمندان را تربیت می‌کنند. فکر می‌کنم تنها دانشگاه‌ها و یونیمای ایران باید شرایط اقتصادی فراهم کنند و این بستر را مهیا کنند که هنرمندان بتوانند کار کنند، آنها را حمایت و تمام نیازهایشان را برطرف کنند. پول مسئله مهمی است و هنرمندان برای حقشان باید بجنگند.

 

اگر می‌خواهید گروه‌های ایرانی در دنیا اجرا داشته باشند باید در مرحله اول در کشور خودشان بهترین شرایط را داشته باشند. نابغه‌ها در ایران فوق‌العاده هستند. هنر عروسکی در ایران منحصربه‌فرد و بی‌همتاست، به‌دلیل وجود زنان در این حرفه و شاید به‌خاطر دوره‌هایی که در دانشگاه می‌بینند، خیلی از کشورها هنوز دانشگاهی ندارند که در آن تئاتر عروسکی آموزش داده شود.

 

در کانادا تازه پنج سال است که مؤسسه‌ای برای هنر عروسکی مدرن تأسیس شده است. فرهنگ ایرانی کهن‌ترین فرهنگ است. این خیلی زیباست که زنان برای مراسم آیینی عروسک می‌سازند. خلاقیت اینجاست.

 

شاید به علت مسائل سیاسی هنر عروسکی در ایران تا این حد نیرومند است. هنرمندان عروسکی می‌توانند همیشه به همه‌جا آزادانه بیشتر از بازیگران یا رقصنده‌ها سفر کنند. هنر عروسکی همیشه مخاطبان جدید را جذب می‌کند. خیلی وقت‌ها تماشاگران به تئاتر‌های روشنفکری نمی‌روند، اما  هنگامی یک اسطوره را با عروسک تلفیق می‌کنید همه می‌آیند به خاطر اینکه عروسک‌ها در صحنه می‌میرند و زنده می‌شوند؛ یک جادوی کامل و تمام.

 

انسان درحالی‌که با عروسک فاصله ‌دارد، با آن احساس هویت و همذات‌پنداری می‌کند. در کانادا تحقیقی کرده‌اند و متوجه شده‌اند بهترین آثار هنری در آنجا از نمایشگران عروسکی است. برای اینکه ما همیشه آگاهیم. هنر عروسکی همیشه دنبال اتفاقات جدید است. من فکر می‌کنم شما در ایران بهترین نیرو را دارید. اگر شما برای خلق یک اثر نیازهایی دارید، برایش بجنگید تا به دستش آورید؛ من آینده بسیار روشنی برای هنرمندان تئاتر عروسکی ایرانی می‌بینم.

 

زینب لک، هانیه کردکاظمی

 

 

sharghdaily.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش