خواننده اي اجتماعي خوان که به شدت بين جوان ها طرفدار داشته و امروز با کمرنگ شدن در دنياي موسيقي سراغ رشته اي که در آن تحصيل کرده رفته و به عنوان بازيگر مشغول به فعاليت مي باشد. مي توانيد اولين گفت و گوي اين بازيگر- خواننده با رسانه ها را مطالعه کنيد.
فريما يا فريماه؟
تا سه سال پيش «ه» داشت اما ديگر ندارد!
چطور؟
پدر به ثبت احوال مراجعه کرد و تقاضاي فريماه کرد اما وقتي که شناسنامه آمد انتهاي نام من «ه» نداشت و خودش به صورت دستي اسم من را درست کرد. چند سال پيش متوجه شدم در سيستم فريما ثبت شده و پدر با يک کاتر به جان شناسنامه افتاد و همان «ه» را حذف کرد.
بين زماني که درس شما تمام شد يعني سال ۹۴ و امروز که روي صحنه رفتيد فاصله افتاده است. دليل اين فاصله چيست؟
به دليل اينکه سراغ علاقه ديگرم رفته بودم و در موسيقي مشغول شده بودم، کمي از دنياي بازي و بازيگري فاصله گرفتم و موسيقي را جدي دنبال کردم. البته امروز دنياي بازيگري را بيشتر جدي گرفتم و دومين تئاتر جدي ام در حال نمايش است. جالب اينکه بسياري از مردم و علاقه مندان من نمي دانستند رشته تحصيلي من تئاتر بوده و فکر مي کردند به خاطر شهرت در موسيقي به سراغش رفته ام.
نظر خانواده درباره بازيگري شما چه بود؟
اتفاقا مشکلي نداشتند. آنها در کل با حضور من در دنياي هنر زياد مخالفت نکردند. البته در زمان حضور در موسيقي کمي اختلاف نظر بود که به تدريج برطرف شد.
شما از هفده سالگي تا بيست و هفت سالگي در موسيقي بسيار پرکار و فعال بوديد. چطور سمت موسيقي رفتيد؟
طبق معمول اين علاقه هم از کودکي با من بود. پدر به موسيقي علاقه زياد داشت و موزيک هميشه شنيده مي شود، من هم به سمت آن گرايش پيدا کردم. از سوي ديگر استعداد زيادي در حفظ کردن ترانه ها داشتم. علاقه من به ادبيات هم به خاطر علاقه به شعرها بود. در جمع هاي خانوادگي مي خواندم و بسياري از اقوام مي گفتند فريما را به کلاس هاي موسيقي بفرستيد اما والدينم مخالف بودند و مي گفتند موسيقي سرانجامي ندارد و دليلي ندارد سمت آن برود.
علاقه من به موسيقي هر روز بيشتر مي شد تا در پانزده يا شانزده سالگي با موسيقي رپ فارسي آشنا شدم. براي من بسيار جالب بود که بر روي تکست هاي رپرهاي آمريکايي، ايراني ها رپ مي خواندند. همين موضوع باعث شد که بيشتر سراغ موسيقي رپ بروم. در هفده سالگي يکي از دوستان به من پيشنهاد داد که يک کار رپ بخوانم.
من هم تکست رپ خود را نوشتم و براي ضبط به يک استوديو رفتيم. جالب آنکه استوديو در زيرزمين بود و واقعا پاي در دنياي زيرزمين گذاشتم. آن تکست را خوب اجرا کردم و کار من در دنياي موسيقي رپ آغاز شد. خدا را شکر که در موسيقي هم هيچ وقت پيشنهاد بي شرمانه اي نشد.
کار شما در همان استوديو ادامه داشت و با نام هنري «جاستينا» مشغول به فعاليت شديد؟
درست است. در سن هجده سالگي يک کار خارجي را کاور کردم. اينترنت خانه خوب نبود و به کافي نت رفتم. در آنجا به سختي موسيقي بي کلام آن کار را پيدا کردم و سپس روي آن تکست نوشتم و به استوديو رفتم. نزديک يک ماه ضبط اين اثر طول کشيد و سپس خواستم کار را پخش کنم. با يکي از سايت هاي پربازديد تماس گرفتم. گفتند بايد ۶۷ هزار تومان به حسابشان واريز کنم.
پول عيدي هاي خود را جمع کرده و براي آنها فرستادم اما کار پخش نشد چرا که گفتند ما از خواننده زن کاري پخش نمي کني و پولت را هم پس نمي دهيم! اولين تجربه پخش کار من به اين صورت بود. کار را روي سي دي ريخته و با شوق و ذوق به خانه رفتم. پدرم بسيار خوشش آمد اما مادر با عصبانيت سي دي را شکست و گفت اين چه کاري است انجام مي دهي؟!
گفت و گو با «جاستينا»؛ دختر رپري که حالا يک هنرپيشه رسمي تئاتر است
بازخورد کار چطور بود؟
پس از انتشار آهنگ در فيس بوک به شدت فالوورهايم زياد شد. سي نفر درخواست دوستي داده بودند و نزديک بيست مسيج داشتم. همه تعريف مي کردند و هيجان زيادي داشتم. همين بازخورد بين مخاطبين براي من بيست ساله باعث شد که انگيزه ام براي کار بيشتر شود. يک سال پس از پخش اين کليپ يک نفر از شيراز تماس گرفت و گفت مي خواهيم براي تو موزيک ويديو بسازيم. با ترس و لرز به خانواده گفتم که چنين پيشنهادي دارم و آنها به شدت استقبال کردند! براي من جالب بود که آنها استقبال کردند و براي تهيه ويديو به شيراز رفتيم.
سه روز ضبط کار طول کشيد و پس از مدتي ويديوي من در شبکه هاي ماهواره اي پخش شد. همان هفته اول، کار من جزو ده کار پربيننده بود و هفته دوم کار من پربيننده ترين ويديو آن شبکه و بالاتر از کار شادمهر عقيلي قرار گرفت. باورم نمي شد که اينقدر مورد استقبال واقع شده ام و داستان براي من و خانواده جدي تر از قبل شد. جالب آنکه مادرم به شدت پيگير بود و حتي قبل ضبط کارها از من مي خواست شعر را برايش بخوانم تا بداند چه چيزي قرار است بخوانم!
البته امروز ديگر موسيقي براي شما جدي نيست...
(مي خندد) هنوز هم جدي هست اما زماني که سن شما بيشتر مي شود به دنبال کسب درآمد هم مي افتيد. کمي دلسردي به وجود آمده و از سوي ديگر سمت بازيگري رفته ام و به همين دليل موسيقي را کمي کنار گذاشته و بهتر است بگويم مدتي کمرنگ شده ام.
شما صداي خوبي در خوانندگي داريد و مي توانيد در سبک پاپ بخوانيد. وزارت ارشاد که با پاپ بانوان موردي ندارد و حتي اجازه کنسرت مي دهد. شما به اين داستان فکر کرديد که از زيرزمين به روي زمين بياييد...
به اين موضوع فکر کردم اما اگر وارد سبک رپ شدم به واسطه دغدغه و زدن حرف هايم بود. حرف هايي که در سبک پاپ نمي توان بيان کرد. من از درد جامعه و مشکلات دختران مي گويم، اين حرف ها را نمي توان در قالب موسيقي پاپ بيان کرد. من عاشق اجرا و برگزاري کنسرت هستم و از پول درآوردن بدم نمي آيد اما سبک کاري من طوري است که نمي توانم سمت پاپ و کنسرت بروم. هرچند در زندگي هيچ چيز قطعي نيست و ممکن است در آينده تغيير مسير دهم. شايد سمت اجراي قانوني رفته و حتي در تهران کنسرت برگزار کنم.
جالب آنکه در کارهايتان سراغ سعدي و پروين اعتصامي و فروغ رفته ايد...
درست است، من به واسطه علاقه زيادي که به ادبيات فارسي و اشعار کهن دارم، سعي مي کنم در سبک موسيقي رپ از آنها استفاده کنم. دوست دارم زماني که آهنگي مي خوانم، خودم وقتي آن را مي شنوم از شنيدن آن راضي باشم و بگويم حرف جامعه ام را زده و سراغ حرف بعدي بروم.
جالب اينکه شما به شدت اجتماعي خوان هستيد...
بله، پيش تر هم گفتم که حرف من همان دغدغه اي است که در محيط و پيرامون وجود دارد. به همين دليل من از طلاق خواندم، از اين خواند که اگر دختري داشتم به او سبک زندگي صحيح را ياد مي دادم و از مسائل ديگري از اين دست. تا به امروز رپر دختري نداشتيم که اجتماعي و براي خانم ها و دغدغه هايشان بخواند. به همين دليل است که طرفدارهاي خاصي براي خود پيدا کرده ام.
سوژه هاي شما از کجا پيدا مي شوند؟
وقتي فيلم «رگ خواب» را ديدم، يک شعر درباره طلاق نوشتم. مي خواهم بگويم با دقت کردن به محيط اطراف سوژه هايم را پيدا کرده و درباره آن مي نويسم. اين مسائل به عنوان يک دختر براي من مهم است و برخي از آنها آزاردهنده است. به همين دليل سراغشان رفته و جاي خواندن از عشق و عاشقي مانند ديگر خواننده ها، سراغ اين دغدغه مي روم.
با اين شرايط براي شما مشکلي پيش نيامد؟
(با خنده) پيش نيامده بود تا يک ماه پيش. چند روزي احضار شدم و جالب آنکه به شدت برخورد خوبي با من شد. من نه جاسوس هستم و نه خرابکار! دوستان هم متوجه اين موضوع شده بودند و بعد از يکي دو روز مشکل من برطرف شد. بايد هم بگويم که احضار من به واسطه خوانندگي نبود، بلکه به واسطه يکي دو پست من در فضاي مجازي بود.
يعني درباره موسيقي و عدم خوانندگي با شما صحبت نشد؟
اصلا سوالي درباره رپ نکردند! جالب آنکه برخي از آهنگ ها را شنيده و درباره آن صحبت هم کرديم. البته منتظر اين بودم که يک روز من را احضار کنند اما جالب آنکه اين احضار براي موسيقي نبود. البته تذکر دادند که اگر قرار است بخواني به ارشاد برو و مجوز بگير! اگر به شما اجازه دادند، مي تواني شعرهايت را پخش کني.
پس يکي از دلايل جدي شدن تئاتر مي تواند اين باشد...
(مي خندد) نه به اين شدت، اما تصميم داشتم که تئاتر را جدي تر دنبال کنم و همين احضار در روند جدي تر شدن آن تاثيرگذار بود.
شما نزديک به ۱۳۰ هزار طرفدار در فضاي مجازي داريد. اين طرفدارها چقدر در زندگي شما تاثيرگذار هستند؟
بايد به جرئت گفت زندگي اول ما فضاي مجازي است. بين حضور در تلگرام و اينستاگرام غذايي مي خوريم و با خانواده کمي صحبت مي کنيم و دوباره سراغ فضاي مجازي مي رويم. بازخورد کارهاي من در فضاي مجازي براي من مهم است. ارتباط خوبي هم با مخاطبين داشته و سعي دارم جواب همه آنها را بدهم. نظر طرفداران من در فضاي مجازي بسيار مهم است و در کارهايم از آن بهره مي برم.
اين مخاطب ها تئاتر شما را پرفروش کرده است؟
(با خنده) بله. در تئاتر اولم يکي از طرفدارهاي من پنج بار پاي کار نشست و واقعا خجالت زده ام کرد.
علی کیانی موحد
- 12
- 1