این روزها نمایش «یک مهمانی باشکوه» به نویسندگی احسان بدخشان و کارگردانی محمد محقق منتظری و بازی ابراهیم عزیزی، الهه شهپرست، لادن نازی، امیر عباسیان، مهراد ساعی و محمدباقر باباجانی در سالن استاد انتظامی واقع در «خانه هنرمندان» روی صحنه رفته است. کارگردان این نمایش نابینا است و سومین کار تئاتریاش را اجرا میکند. نمایش «یک مهمانی باشکوه» در بستر رئالیسم اجتماعی پیش میرود ولی در انتهای نمایش یک نوع فضای انتزاعی به اجرا تزریق میشود. خانواده، عنصر محوری اجرای محمد محقق است، خانوادهای که زیر بار فشارهای اجتماعی قرار دارد. روابط آنها دگرگون شده و بزرگترها و فرزندانش دچار چالشهای جدی شدهاند. گفتوگوی ما را در ادامه میخوانید.
اجرای نمایش «یک مهمانی باشکوه» تا چه زمانی ادامه دارد؟
متاسفانه اجرای ما بسیار محدود است. تا جمعه ۱۱ خرداد میزبان مخاطبها هستیم.
چرا انقدر کم اجرا میروید؟ تنها ۱۵ شب میزبان مخاطبها هستید؟
متاسفانه شرایط سالن انتظامی اینگونه شده است. به گروههای دیگر هم در حد همین ۱۵ شب اجرا میدهند.
خیلی سخت نیست؟
کارهای تئاتری در ایران پس از ۱۰ روز تازه شکل و شمایل و مخاطب خود را پیدا میکنند. در واقع ۱۵ شب اجرا به معنی اجرا نرفتن است.
تازه تبلیغات ما شروع شده است. کارمان هم شکل خودش را پیدا کرده و روزنامهنگارها و خبرنگارهای تئاتری هم که همکار شما هستند تازه با من تماس گرفتهاند. ولی متاسفانه شرایط خیلی بدی در جریان است. کمبود سالنهای دولتی خیلی مسئله جدی است. سالن خصوصی هم تنها دنبال پول هستند. تنها معیار تماشاخانههای خصوصی وجهی که در حساب شخصی کارگردان موجود است. اصلا رزومه و کار حرفهای کارگردان برایشان مهم نیست.موضوع کمبود سالنهای دولتی مشکلی جدی در دهههای گذشته بوده است که مسئولان هم خیلی شیک و قشنگ تا امروز از کنارش عبور کردهاند.
آیا مسئله عجیبی در زمان اجرای شما رخ داده است؟
نه. خدا را شکر اجرای نمایش «یک مهمانی باشکوه» به خوبی روند خودش را ادامه میدهد و رو به جلو است. در گذشته هم در گفتوگوی دیگری هم عرض کردهام که صدای ما به گوش هیچ کس نمیرسد. فکر نمیکنم اداره کل هنرهای نمایشی کار خاصی را در قبال حرفهای ما انجام بدهد. مسئولان هنرهای نمایشی همه کارها را مورد بازخوانی، ممیزی و هر چیز دیگر قرار میدهند ولی هیچ نظارتی روی سالنهای خصوصی ندارند. در تماشاخانههای خصوصی فقط میگویند که بیایید و کارت بکشید، ۳۰ یا ۳۶ میلیون تومان به حساب ما واریز کنید و بعدش هم اجرا بروید. آنها اصلا کاری به کیفیت کار، بازیگرها و هنرتان ندارند.
یعنی شما به سالنهای خصوصی مراجعه کردهاید و خیلی راحت گفتهاند که پیش از اجرا ۳۰ میلیون تومان به حساب ما بریزید و اجرا بروید. پولها را از پیش میگیرند؟
بله. همه سالنها پولها را از پیش میگیرند. هیچ تعرفه خاصی هم ندارد. هر قیمتی که دلشان بخواهد به شما میگویند. از شبی یک میلیون تا شبی دو میلیون و نیم پول میخواهند. من ماندهام که چرا اداره کل هنرهای نمایشی هیچ نظارتی روی این مسائل نمیکند. وقتی شخصی آمده و یک سالن خصوصی برپا کرده است به هر حال صندلیهای محدود و کیفیت خاص خودش را دارد. مثلا تهویه مطبوع هوا در یک حدی و کیفیت صدا هم جور دیگری است. هر سالن تئاتر هزار و یک مسئله چه پشت صحنه و چه روی صحنه دارد. با توجه به این موضوعات رقمی که آنها درخواست میکنند خیلی بیشتر از کیفیتشان است. ما نمیگوییم که مجانی اجرا برویم. بخش خصوصی هم باید کار خودش را بکند ولی باید حد و مرزی وجود داشته باشد. به اصطلاح چارچوبی باید در نظر گرفته شود.
سالنهای خصوصی از نظر مالی هیچ استانداردی ندارند؟
الان سالنهای خصوصی تنها برای بچه پولدارها شده است. دیدن و اجرای تئاتر هم برای قشر بورژوای نوکیسه است. دیگر اصلا مهم نیست که در تئاتر خاک بخورید و آن را بیاموزید. اگر پدر پولداری داشته باشید دیگر همه چیز حل است. فکر میکنم وضعیت تئاتر فاجعه شده است. این وضعیت برای کسانی که تئاتر را یاد گرفتهاند و به آن عشق میورزند خیلی طاقتفرسا است. در گذشته تنها تئاتر شهر، تماشاخانه سنگلج، اداره تئاتر، سالن مولوی و یکی دوتا سالن دیگر بودند.
مردم هم در صف تئاترها میایستادند. در حال حاضر برای نسل ما که تئاتر را اینگونه یاد گرفتهایم فضای عجیب و غریبی بر پا شده است. گروههای متقاضی خیلی زیاد شدهاند. قانونی در گذشته بود که اجراها باید حداقل ۳۰ شب اجرا بروند. این قانون را هم به راحتی زیر پا گذاشتهاند. پارسال در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر اجرا داشتم. فقط هم به ما ۱۶ شب اجرا دادند. بچههای جوان دیگر هم در تئاتر شهر و سالن مولوی اجرا میروند که مدت اجرایشان تنها ۱۵ تا ۲۰ شب شده است.
ممکن است که این مدت زمان کم به اجراهای تئاتر آسیب بزند. شاید تئاتر با این شکل تبدیل به ویترین شده باشد. نظرتان چیست؟
فکر میکنم حداقل زمان مناسب برای اجرای یک تئاتر مدت زمان ۳۰ شب باشد. کمتر از آن بسیار بد است. خودتان بهتر میدانید که بهترین تبلیغ برای آثار هنری و مخصوصا تئاترها این است که آنها روی صحنه باشند و اگر تماشاگرها راضی بودند به شکل دهان به دهان تبلیغ کار را انجام بدهند. اما وقتی ۱۵ شب اجرا داریم تقریبا هیچی نخواهیم داشت. تماشاگرها هم عادت پیدا کردهاند که در روزهای پایانی به دیدن تئاترها بروند. در حال حاضر تعداد نمایشها خیلی زیاد شده است. در برخی از آنها هم ستارهها هستند و تماشاگرها دوست دارند به دیدن آنها بروند.
سومین کار تئاتریتان را روی صحنه بردهاید. در شیوه کارگردانی و کلیت کارتان چه تغییراتی را مشاهده میکنید؟
نمایش «یک مهمانی باشکوه» برای خودم خیلی جالب بود. اجرا و صحنه به شدت پر تحرکی داریم. شش بازیگر بزرگسال و دو بازیگر خردسال هم داریم. بنابراین نمایش پر چالشی برای کارگردانی است. با اینکه نمایش جذابی است سختیهای خودش را هم دارد. در داستان نمایش یک سری اتفاقات موازی رخ میدهند. در کل ۱۲ سالی که کار تئاتر را دنبال میکنم و این نمایش برایم خیلی پر چالش بوده است.
با اینکه روشندل هستید ولی تمام جزئیات نمایشهایتان را در نظر میگیرید و تلاش میکنید که سلیقه خودتان را جاری کنید. رنگها و طراحیهای صحنه را چگونه هدایت میکنید؟
در واقع، باید توضیح بدهم که مشکل بینایی من مادرزاد است، اما تا دوران نوجوانی (۱۷ سالگیام) بینایی داشتم. در آن زمان تصور و تسلط کاملی نسبت به رنگها، اشیاء و چهره انسانها داشتم. بنابراین این تصویرها هنوز با من ماندهاند. ذهنم به خوبی آمادگی روانشناسی رنگها و تصاویر را دارد. فکر میکنم وظیفه کارگردان مدیریت نمایش است.
کارگردان از زمانی که متن در حال شکلگیری است تا زمانی که بازیگرها و طراحی صحنه و لباس صورت میگیرد، باید همه چیز را مدیریت کند. تسلطی که کارگردان روی متن و موقعیت دارد او را در هدایت مجموعه کمک میکند. در نهایت در اجرای یک نمایش نگاه کارگردان است که روی صحنه میرود. در تئاتر امروز کارگردان علاوه بر مدیریت یک ویراستار هم است. او از بین پیشنهادهای موجود بهترینها را انتخاب میکند. کارگردان باید عوامل را راهنمایی کند تا به درک درستی از موقعیت برسند.
سیدحسین رسولی
- 13
- 5