جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۵:۰۱ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۷۵۰۲
تئاتر شهر

بررسی نمایش «سس توت‌فرنگی» به کارگردانی مهدی پاشایی/ خرده خیانت‌های زن و شوهری

نمایش سس توت فرنگی,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

هیچ‌چیز مثل مرگ تازه نیست، گوارای وجودت؛ زنده‌یاد حمید سمندریان. شهر پر از زمزمه و همهمه و دویدن و سرعت و هجوم وحشت، مملو از آسیب‌ها و دغدغه‌های اجتماعی و اقتصادی و نبودن روزنه‌ای برای بروز، مدام حرکت و تشنج؛ تنها سبک ثابت زیستن که در میان شهرنشینان قابل تصور است.

 

احوال‌پرسی‌های‌مان تکراری می‌شود: حالت چطوره؟ خوبم. حتا اگر امروز از یک بحث و دعوای لفظی خود را بیرون کشیده باشیم‌، چون فرصت و حوصله‌ توضیح دادن برای‌مان نمانده است، پس دروغ می‌گوییم و خود را بیشتر به انزوای خود محدود می‌کنیم. تعطیلات می‌تواند فرصتی باشد برای یک مسافرت با دوستان، خارج از شهر در چادر و ویلا و سپری شدن چند روزی در سکوت که به شدت برای یادآوری خودمان نیاز است. در این سفر می‌شود همه‌ اضطراب شهر را در شهر جا گذاشت یا در چمدان‌های‌مان یادگاری‌هایی همچون بمب هسته‌ای جا‌سازی کنیم.

 

اما مگر می‌شود خاطرات را دور ریخت‌؟ حتا اگر این سفر بدون بازگشت و تصمیمی برای گذران باقی عمر پس از بازنشستگی باشد. یکی از این مسافران که باید جا بماند، نمایش سس توت فرنگی است. این روزها در تالار قشقایی تئاتر‌شهر، نمایش سس توت فرنگی که نامش بیشتر وجه تزئینی برای نمایش است در حال اجرا است.

 

در آغاز نمایش میز بزرگی در انتهای صحنه با حضور مهمانان در پشت آن، با شنیدن موزیکی با صدای رضا یزدانی مخاطب را وارد بزمی کوچک و خانوادگی می‌کند که گویا تابلوی زنده شده‌ شام آخر داوینچی است. دو زوج که همسران‌شان تا سرحد میز از هم فاصله دارند و سعی در نزدیکی به همسر دیگری دارند، گاهی متلک‌هایی رد و بدل می‌کنند. رسول دکتر روانشناس در مرکز قاب پشت میز نشسته است. ترکیب شدن یکی در میانی این دو زوج علتی دارد. علی که مهندس ساختمان و پسر خاله‌ شیما است و ارتباطی دیرین و پنهانی میان‌شان هست که اگرچه اطلاعی از جزئیاتش نداریم اما شیما علی‌رغم میل علی قصد یادآوری آن‌ها را دارد.

 

دکتر یا همان رسول نیز شخصیتی جذاب را به نمایش می‌گذارد که می‌تواند زنان اطرافش را درگیر خود کند و شاید بی ارتباط با توانایی‌اش در هیپنوتیزم کردن نباشد که همسر علی یعنی مینا را نیز به این توهم مبتلا کرده است‌. نفر پنجم بهزاد است؛ اعتیاد دارد و در حال ترک است و سیمین که او نیز بیمار و همسر سابق و معشوقه دیگر دکتر است. حضور یکباره‌ این جمع در باغی در لواسان که ارث پدری شیما است، داستان نمایش را رقم می‌زند.

 

داستانی که لایه‌های پنهان آن در نه کنش‌های روی صحنه بلکه در گذشته‌های دور رقم خورده است و این شش نفر آدم زخم‌خورده از گذشته را رو ‌در روی هم قرار داده است. علی قسمتی از سهم این زمین را خریده است و قصد دارد ساخت این ویلا را مهندسی کند تا به دور از هیاهوی شهر در جمعی دوستانه و خانوادگی زندگی کنند. زمینه‌ اصلی داستان این نمایش خیانت است و جز این تم در طول داستان به هیچ تم فرعی مورد توجه‌ای برنمی‌خوریم. در میان این شش نفر، یک فرد داستان را اداره می‌کند و به صورت کاملا گنگی قصد انتقام‌گیری دارد که دلیل آن نیز مشخص نیست.

 

نقطه ضعف نمایش را می‌توان نمایش‌نامه به شدت چندپاره و شخصیت‌پردازی کاهلانه نویسنده دانست. با وجود تم خیانت که این سال‌ها موضوع اصلی بسیاری از فیلم‌ها و نمایش‌ها است، تماشاگر توقع دارد تا فضاسازی و شخصیت‌پردازی بار تکراری بودن موضوع را کشیده و موجب جذابیت اثر شود. چیزی که در این نمایش رخ نخواهد داد.

 

گویی یک متن ویراستاری نشده با کثرت استفاده از نشانه‌ها را ورق می‌زنیم. جدای از متن بسیار عجولانه، طراحی صحنه مینیمالیستی و بازی با نورها برای تغییر مکان از منزل به باغ، رضایت‌بخش است. صحنه‌ای که از میزی در انتهای صحنه به باغی از درخت‌های بریده خشک شده از پاییز روابط انسانی اشخاص داستان خبر می‌دهد. حضور پرژکتورها به فعالیت بازیگران معنی می‌بخشد و به صحنه جلوه می‌داد اما تعدد خاموش و روشن شدن‌های صحنه برای تعویض صحنه با وجود بی‌کنش بودن نمایش زیاد از حد به نظر می‌رسد.

 

آنچه بیش از همه برای مخاطب آزاردهنده است صدا برداری به شدت ناشیانه کار است که حتی در قسمت‌هایی از نمایش دیالوگ‌ها به ویژه صدای علی اصلا شنیده نمی شود. بازی سمیرا حسن‌پور در نقش مینا زنی جوان و اغواگر که احساس جذابیت می‌کند جالب توجه است. بازی مهدی زمین‌پرداز و سحر صباغ سرشت قابل قبول است اما بازی و حرکات و صدای نامفهوم علیرضا مهران چنگی به دل نمی‌زند. اساسی‌ترین پیام نمایش را شاید بتوان قدرت تخریب دروغ و پنهان کاری دانست که بدون هیچ گونه چرخش یا انحرافی روایت را توصیف می‌کند. خیانت و دروغی که شالوده طبقه متوسط شهری را تشکیل داده است و هیچ اخلاق و مرام انسانی را برنمی‌تابد. طبقه متوسطی معلول و بیمار که هر جایی که برای زیستن انتخاب کنند آن مکان چیزی شبیه تیمارستان یا بیمارستان خواهد شد.

 

حضور اسامی بزرگی در بروشور و صفحات مجازی از قبیل «سامان سالور» به عنوان کارگردان تیزر و البته مهمانان ویژه‌ای همچون رضا یزدانی و ستاره اسکندری نشان از روابط عمومی خوب و قوی است که تماشاچی را به سردابه قشقایی می‌کشاند.

 

میلاد ابراهیمی

 

ebtekarnews.com
  • 17
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش