جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۸:۲۵ - ۲۱ آذر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۹۰۵۷۲۳
تئاتر شهر

فاطمه معتمدآریا: ای کاش ابتذال ممیزی شود/ آذرنگ: تئاتر تجاری شده است

نشست خبری نمایش خنکای ختم خاطره,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
فاطمه معتمدآریا گفت: اثرات جنگ از شاهرگ‌مان به ما نزدیک‌تر است و من به عنوان کسی که کار هنری می‌کند، نسبت به این مقوله‌ حساسیت بیشتری دارم.

به گزارش ایسنا، فاطمه معتمد آریا چهارشنبه ۲۱ آذرماه در نشست خبری که به بهانه‌ی اجرای نمایش «خنکای ختم خاطره» به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا آذرنگ در سالن کنفرانس تئاتر شهر برگزار شد، درباره‌ی حضورش در این نمایش که پیش از این توسط چند کارگردان دیگر هم اجرا شده است؟ بیان کرد: وقتی متن این نمایش را خواندم فکر کردم چطور می‌شود به آن نه گفت! چون «خنکای ختم خاطره» تاریخ مصرف ندارد و برای من در هنر هیچ چیز مهم‌تر از این مساله نیست. جنگ تا پایان عمرم با من همراه است چون اثراتش را در همه جا می‌بینم.

 

او افزود:‌حتی بدون اینکه در آن سالها متولد شده باشیم اثرات جنگ را همراه خود می‌بینیم و گاهی هر روز با کابوس جنگ بیدار می‌شویم. البته خیلی نمی‌خواهم درباره‌ی چیزهای منفی صحبت کنم ولی این قدرت، هست که امروز پس از این همه سال که از جنگ گذشته، چند پله بالاتر از مصیبت جنگ بایستیم و درباره‌ی آن حرف بزنیم.

 

معتمدآریا گفت: من از اولین کارهایم در سینما تا آخرین آنها در هر دوره‌ای حتما کاری در ارتباط با جنگ داشتم و از این که در نمایش «خنکای ختم خاطره» می‌توانم وجود پلید و زشت جنگ را به صلح و دوستی تبدیل کنم، خوشحالم.

 

بازیگر «گیلانه» همچنین در پاسخ به سوال ایسنا درباره‌ی حال این روزهای تئاتر و ممیزی‌های احتمالی که در این نمایش با توجه به به‌روز بودن حرف آن اعمال شده است، گفت: حال همه چیز بد است ولی به نظرم به ما ربطی ندارد. ما به عنوان کسانی که با هنر سر و کار داریم حالمان همیشه خوب است چون هنر پراز عشق و آفرینش است و چیزهای دیگری که حالشان بد است را با تئاتر خوب می‌کنیم.

 

وی ادامه داد: من هر زمانی که در کاری حضور داشتم به این فکر می‌کنم که کار خود را انجام دهم. ممیزی مساله‌ی امروز و دیروز ما نیست و حتی قبل از انقلاب هم وجود داشته است اما آنچه آدم را ناراحت می‌کند، ممیزی نکردنِ ابتذال است.البته نمی‌خواهم نامی نامعقول روی هنر بگذارم ولی خوشحال می‌شوم اگر بشنوم جلوی بی خردی گرفته می‌شود یا جلوی بی‌فرهنگی گرفته شود. ما در این گروه به طور جدی تلاش می‌کنیم هیچ نسبتی با این بی‌فرهنگی‌های فعلی نداشته باشیم.

 

 

 

همچنین حمیدرضا آذرنگ نویسنده و کارگردان این نمایش درباره‌ی کارگردانی کردن «خنکای ختم خاطره» که زمانی آن را به کارگردانی نیما دهقان بازی کرده بود، گفت: من اغلب آثاری که خودم آنها را نوشته‌ام، کارگردانی کرده‌ام و البته در یک دوره‌ای با نیما دهقان همجواری داشتم و او یک سری از نوشته‌های مرا اجرا کرد اما همان زمان که آن را می‌نوشتم دوست داشتم این متن را با نگاه خودم نیز به اجرا برسانم.

 

وی افزود: زمانی که نمایش «خنکای ختم خاطره» از سوی آقای مسافر آستانه ( مدیر وقت انجمن تئاتر دفاع مقدس) به نیما دهقان سفارش داده شد، حدود ۲۰ روز وقت داشتیم تا آن را به سرانجام برسانیم و من شبانه روز شروع به نوشتن کردم ولی به آنها گفتم بگذارید این نمایش اجرا نشود چون نوشتن برای من ساده رخ نمی‌دهد و در طول کار کم آورده بودم. با این حال متن «خنکای ختم خاطره» تنها متنی است که در کوتاه‌ترین زمان ممکن نوشته شد و با توجه به شرایط سیاسی آن سالها (سال ۸۸) استقبال صورت گرفته از آن را باور نمی‌کردیم.

 

این بازیگر، نویسنده و کارگردان با ابراز خوشحالی از این که فاصله‌ی زمانی ۹ ساله بهانه‌ای برای اجرای دوباره این نمایش فراهم کرده است، گفت: برای این اجرا خودم را این طور قانع می‌کنم که شاید کمی نیاز جامعه ما بوده به ویژه به خاطر اتفاقات عجیب و غریبی که در تئاتر رخ می‌دهد و شاید برای اقناع کردن سلیقه‌های متفاوت مردم اجرای این کار اتفاق خوبی باشد. هر چند شاید خیلی هم مورد پسند تئاتری ها نباشد. با این حال تلاش کردم به تازه و بکر بودن کار فکر کنم و برای انتخاب بازیگران و عوامل هم به جز خودم سعی کردم تجربه‌ی تازه را شاهد باشیم.

 

آذرنگ با اشاره به این که حدود دو ماه است که تمرینات این نمایش انجام می‌شود بیان کرد: متاسفم بگویم که در قرن ۲۱ در شرایطی که تئاتر دنیا جایگاه بالا بلندی را پیدا کرده این افسوس برای ما وجود دارد که از هر لحاظ باید همه چیز را برای اجرای یک نمایش، خودمان پیش ببریم و البته روند کار طوری پیش می‌رود که حتی عذاب‌های آن هم برایمان لذت می‌شود اما می‌دانم حال عمومی مردم خوب نیست و قطعا حال گروه ما هم خوب نیست. حال ما نسبت به اجرای «خنکای ختم خاطره» خوب است و امیدوارم تماشاگران هم با دیدن آن حال خوبی داشته باشند.

 

وی در پاسخ به این سوال ایسنا مبنی بر این که با توجه به حضور نسل جدیدی از تماشاگران تئاتر که تصور و درکی از جنگ ندارند، مخاطبان خود را چطور دسته بندی می‌کند؟ گفت: از همان آغاز کار تلاش می‌کنم برای تمام افراد جامعه نمایش‌ام را به اجرا برسانم. البته سالهای سال است که شعار تئاتر برای همه را سر می‌دهیم ولی شعار بودن بیشتر بیرون می‌زند چون تئاتر به سمتی می‌رود که مخاطبش فاصله می‌گیرد.

 

او با اشاره به این که تئاتر سفارشی را نقد نمی‌کند افزود: این من نیستم که دغدغه‌مند هستم بلکه خود تئاتر دغدغه‌مند است و بیشتر آثاری که در تئاتر ماندگار شدند، آنهایی بودند که در زمان خود جریان‌ساز شدند و الان هم که «خنکای ختم خاطره» اجرایی شده به این دلیل است که حرف روز را می‌زند.

 

این کارگردان تاکید کرد: من فکر می‌کنم نگاه فرهنگی غلطی رایج شده چون این ما هستیم که انتخاب تماشاگر را تعیین می‌کنیم و سالهاست مسیر مخاطب را به سمتی برده‌ایم که دلمان خواسته، در حالی که مردم صاحب سلیقه‌های متفاوت هستند و مطمئن هستم اگر حال امروز تئاتر خوب بود اصلا چنین مواردی مطرح نمی‌شد، مانند همان سال پر از اختلافات که من اصلا اسم آن را اغتشاشات نمی‌گذارم؛ وقتی تماشاگران زیادی به دیدن این نمایش آمدند که از سلیقه‌های مختلفی برخوردار بودند، به همین دلیل معتقدم رسالت تئاتر هرگز کاتارسیس و پالایش نیست و این وظیفه مرکز بهداشت هر کشور است. وظیفه تئاتر پر کردن و بار گذاشتن روی دوش مخاطب است تا وقتی از سالن نمایش بیرون می‌آید با خود بگوید انگار وظیفه‌ای دارد و کاری باید انجام دهد.

 

آذرنگ همچنین در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره‌ی اجرای نمایش «خنکای ختم خاطره» با انتقاد از این که در بخش‌هایی از کشور این نمایش بدون مجوز (از نویسنده) اجرا شده است، گفت: من آدمی هستم که نوجوانی و جوانی‌ام در جنگ گذشت و نگاهم به جنگ انسانی است. من معتقدم پس از جنگ، درمان و روان‌کاوی صورت نگرفت و این اتفاق باید می‌افتاد به همین دلیل است که هنوز در چنین وضعی قرار داریم. اگر پس از جنگ به مردم بیشتر فکر می‌کردیم حالشان به شدت بهتر بود، اما زخم‌های جنگ امروز عفونی شده و برخی از آدمهای آن زمان امروز کاسبی می‌کنند.

 

او در بخش دیگر هم درباره‌ی حضور جوانان در عرصه هنر و به ویژه تئاتر بیان کرد: یکی از معضلات هنر ما آرزوکُشی در جوانان است. من به یاد می‌آورم سالها به خاطر این غول بتُنی ( تئاتر شهر ) ریاضت کشیدیم و وقتی به آن وارد شدیم حس غرور داشتیم اما نسل تازه این را درک نمی‌کند.

 

در این نشست برخی دیگر از عوامل و بازیگران هم حضور داشتند که به سارا شاهرودیان، پریا وزیری، ماهرخ لک، امین میری، مجید رحمتی و هیراد آذرنگ می‌توان اشاره کرد.

 

 

  • 13
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش