مسیر آموزش هنر در ایران نه از نظام آموزشی رسمی مدارس بلکه از علاقهمندی و پافشاری خانوادهها بر فراگیری آموزشگاهی و فوق برنامه کودکانشان پیش میرود. در این میان هنر- فن بازیگری که تنها تا یک دهه قبل حکایاتی از سرکشی سن نوجوانی و جدال برای رسیدن به مقصود را با خود داشت، علاقهمندان بسیار یافته است. شناخت افراد جامعه از تأثیر این هنر بر شکلگیری شخصیت اجتماعی افراد باعث شده تا والدین، حضور کودکان در کلاسهای آموزشی بازیگری و تئاتر را در فهرست دورههای فوق برنامه قرار دهند. افزایش تعداد نمایشهایی که هنرجویان کودک ونوجوان در آن ایفای نقش میکنند طی یک، دو سال گذشته نشان میدهد که سن آموزش این هنر که پیشتر از دانشکدهها آغاز میشد، حرکتی پرشتاب از کودکی و نوجوانی را آغاز کند. در این میان گروه تئاتر مستقل که بخش آموزش آن نزدیک به چهارسال است با عنوان «پنجمک»فعال شده، طی چند اجرای گذشته خود و بخصوص در نمایش «ساعت هشت در کشتی» که این روزها با بیش از ۷۰ هنرجوی کودک و نوجوان روی صحنه است تجربههای متعدد از حضور هنرمندان کودک و نوجوان را به نمایش گذاشته است. همین ویژگی بهانهای بود تا با مریم کاظمی سرپرست، مدرس و کارگردان گروه تئاتر مستقل به گفتوگو بنشینیم و درباره مدرسه تئاتر این گروه و دیدگاه این هنرمند نسبت به آموزش تئاتر بشنویم.
در نمایش «ساعت هشت در کشتی» تعدادی از کودکان در سنین مختلف را که از هنرجویان خودتان هستند در کنار هنرمندان صاحبنام روی صحنه بردهاید، این ترکیب ناشی از سیستم آموزش شماست یا ضرورت اجرایی چنین چینشی را رقم زده است؟
ابتدا باید این توضیح را بدهم که حضور کودکان و نوجوانان روی صحنه تئاترحرفهای و در کنار بازیگران حرفهای یک تصمیم از پیش گرفته شده یا برنامهریزی شده نیست. همواره تیمهای کودک ونوجوان در حال گذراندن کلاسهای بازیگری در سطوح متفاوت در آموزشگاه گروه تئاتر مستقل هستند؛ حتی فارغ التحصیلان با تمایل خودشان و خانوادهها، روی پروژههای نمایشی مخصوص خودشان در حال تمرین هستند. چنانچه نمایشهای اجرایی گروه، پتانسیل حضور بچهها را داشته باشد طبیعی است برای حضورشان برنامهریزی و جانمایی میشود بهطوری که با کمترین تمرین و آسانترین شرایط بتوانند به گروه اصلی اجرایی بپیوندند وطبیعی است حمایت خانوادهها بسیار تعیین کننده است.
مسلماً نقش آفرینی کودکان جذابیت ویژهای به فضای اجرایی اثر نیز میدهد؟
هیچ چیز را از بیرون و صرفاً برای قشنگی به نمایش تحمیل نمیکنم. صرفاً با این دیدگاه که آوردن بچهها روی صحنه یعنی تئاتر کودک، به نمایش نزدیک نمیشوم. نمایشنامه و نوع اجرا به من میگوید که آیا میتوانم از حضور کودکان بهرهمند شوم یا خیر.
در چند کار گذشتهتان نیز این تجربه را داشتهاید؟
در نمایش «غول بزرگ مهربان» بچهها میهمانان تولد یاسمن بودند که همراه همه بازیگران اصلی برای اجرای نمایش خودشان به صورت بازی گونه و با استفاده از اسباببازیها و وسایل خانگی کمک میکردند و تیم ارکستر موسیقی نوازی نمایش را تشکیل دادند.
در نمایش «شاهزاده خانم بدترکیب» برای رساندن مفهوم درست، یک کودک یا نوجوان را بهطور نمادین در موقعیت شخصیت اصلی قرار میدادیم و با بازسازی نمایشی داستان رابطه یک دختر از خودراضی و والدینش؛ کودک یا نوجوان تماشاچی را در موقعیتی قراردادم که خودش را ببیند.
در همین نمایش «ساعت هشت در کشتی» که روی صحنه داریم، بخشی از نمایش را که در مورد آن حرف زده میشود و تصور میگردد به تجسم تبدیل کردم. کودکان و نوجوانان، خانواده و مسافران کشتی نوح هستند و این از دل داستان نمایش درآمده است و تحمیلی نیست.
استفاده از کودکان و نوجوانان در نمایشهای حرفهای باید دلیل داشته باشد و دلیل از نوع اجرا و از لایههای داستانی نمایشنامه میآید. پس نمایشنامه را خوب بخوانیم و یادمان باشد که اجرا از کشف چیزهایی شکل میگیرد که نوشته نشده است.
چقدر به آموزش تئاتر در آموزشگاهها اعتقاد دارید و چقدر حضور در گروه حرفهای را در آموزش مؤثر میدانید؟
اگر منظورتان آموزش تئاتر برای کودک و نوجوان است باید بگویم بشدت معتقدم کودکان قبل از حضور روی صحنه باید امکان بودن در کنار یک تیم را تجربه کنند. رفتن به مدرسه برای کودکان غیر از هدف آموزشی مواد درسی، جنبه تربیتی و بازی و حضور در کنار عدهای هم پایه است که نظرات و لجبازیها و شرایط خود را دارند و در مقابل یکدیگر کوتاه نمیآیند و جدل و گفتوگو دارند و گاهی اوقات والدین و مربیان مدرسه آنها را از رودررویی باز میدارند ولی در کلاسهای تئاتر کودکان و نوجوانان، با کم رنگ شدن نقش مدرسهای و نگاه ترجیحی مادرها و پدرها به فرزندشان، این امکان به آنها داده میشود درمورد نظراتشان به زبان خودشان بحث و گفتوگو و چالش داشته باشند و به دیدگاه و نظر و اعتماد به نفس برسند.
حضور در گروههای حرفهای بدون پایگاه آموزشی را نه تنها غیرسودمند بلکه مخرب میدانم و هیچگاه از این طریق کودکان و نوجوانان را به کار دعوت نمیکنم.
تا جایی که میدانم شما تنها گروه تئاتری هستید که علاوه بر فعالیت مداوم اجرایی، شاخه آموزشی برای کودکان و نوجوانان دارد. درباره آموزشگاه پنجمک توضیح بدهید؟
آموزشگاه پنجمک در واقع شاخه کودک و نوجوان گروه تئاتر مستقل است که در زمینه آموزش تئاتر و زیرساخت هنرهای نمایشی به این گروه سنی تمرکز دارد و در صورت تمایل خانوادهها برای حضور در صحنه، در صورت امکان ساماندهی میشوند.
اصول آموزشی که در این دورههای آموزشی بر آن تأکید دارید چیست؟
اصول آموزشی در چهار ترم تعریف میشود. ترم اول – بازیابی پنج حس اصلی شامل دیدن و شنیدن و لمس کردن و بوییدن و چشیدن است و تصور کردن و تخیل پایه – بازی و نرمش و رقص. در ترم دوم – بازی و نرمش و رقص، داستانگویی به زبان کودکانه و تجسم داستانها به صورت فردی را کار میکنیم. در ترم سوم – بازی و نرمش و رقص گروهی به همراه آشنایی با ریتم متمرکز و داستان گویی دو یا سه نفره به صورت حرکتی و انتخاب نمایش برای کار گروهی و تمرینات مقدماتی اجرای نهایی را داریم. ترم چهارم – استفاده از تمام آموزشها در یک کار گروهی مشترک و آماده شدن حرفهای برای اجرای پایان دوره و در ترم پنجم - تجربه صحنه و اجرا است.
مسلماً برای این کودکان تجربهای خاص و به یادماندنی است اما از دید شما چه میزان از آینده این کودکان در هنر تئاتر ماندگار خواهد بود و نسلی تازه به این هنر معرفی میشود؟
اگر این حضور و تصمیم درست اتفاق بیفتد و صادقانه و عاشقانه در کنار هم باشند از یاری و کمک به یکدیگر بهره میبرند و اگر خانوادهها در کنار گروههای اجرایی هنجار کار صحنهای و بایدها و نبایدها را تجربه کنند میتواند تجربهای بسیار شیرین و فراموش نشدنی باشد. اگر در آینده هر شغل و حرفهای را انتخاب کنند میتوانند از تجارب تیم نمایشی استفاده کنند.
- 12
- 1