سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۶:۵۱ - ۰۴ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۰۹۴۰
تئاتر شهر

فرزین محدث:

این مانیفست تنهایی من است/ وقتی دلی برایت نمی‌لرزد شرایط واقعا ترسناک می‌شود

نمایش این یک اعتراف است,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
فرزین محدث این شب ها یکی از سخت ترین نقش هایش را در نمایش «این یک اعتراف است» بازی می کند؛ نقشی که به گفته او مانیفست تنهایی اش است.

به گزارش صبا، تنهایی، درد بی‌درمان انسان معاصر است؛ دردی که موضوع نمایش «این یک اعتراف است» به کارگردانی شادی اسد‌پور شده است.

در این نمایش فرزین محدث در چهل‌سالگی کاراکتری چهل‌ساله را روی صحنه آورده که از ابتدا تا انتها از درد تنهایی به خود می‌پیچید و ما با دیدن او و شنیدن حرف‌هایش خوب می‌فهمیم چه می‌گوید و به‌سادگی همراهش می‌شویم. نمایش «این یک اعتراف است» هر شب ساعت ۱۹:۳۰ در عمارت نوفل لوشاتو روی صحنه می‌رود و اجرای آن تا ۲۵ مرداد ادامه دارد.

با فرزین محدث گفت‌وگویی داشتیم که می‌خوانید.

در نمایش چندین بار این دیالوگ تکرار می‌شود که من از تنهایی می‌ترسم. به نظر شما تنها شدن واقعا ترسناک است؟ به نظر شما کدام وجه تنهایی باعث ترس می‌شود؟

-تنها شدن در مقطعی از زندگی ترسناک می‌شود که احساس می‌کنی هیچ‌کس صدای تو را نمی‌شنود و نمی‌بیند. زمانی که دل کسی برایت نمی‌لرزد شرایط واقعا ترسناک می‌شود. من فکر می‌کنم تنهایی دو وجه دارد؛ زمانی که آدم‌های اطرافت را از دست داده‌ای و کسی کنارت نیست و وجه دیگر موقعی است که آدم‌ها کنار تو هستند، اما حضورشان تو را تامین نمی‌کند و این خیلی ترسناک‌تر است. ما در ادیان هم بحث تنهایی را شنیده‌ایم مثلا حضرت علی(ع) با این‌که همه یارانش در کنارش بودند از تنهایی با چاه درد و دل می‌کرد. تنهایی باعث می‌شود انسان تصمیم‌های عجیبی بگیرد. در تاریخ ادبیات صادق هدایت و تنهایی‌ای که حس می‌کند او را به جایی می‌رساند که دیگر وجود نداشته باشد.

ما می‌توانستیم مضمون تنهایی را در هر فرم دیگری ببینیم درحالی‌که «این یک اعتراف است» به‌صورت مونولوگ اجرا می‌شود.

-به نکته خیلی درستی اشاره کردید و همه می‌دانیم که مونولوگ یک بازیگر دارد و وقتی چند بازیگر روی صحنه باشند تنهایی دیگر چندان برای مخاطب ملموس نیست. وقتی در «این یک اعتراف است» بازیگر تنها در چهارخانه‌های کاشی حمام روی صحنه می‌رود بیشتر می‌فهمیم که او حقیقتا تنهاست.

فکر می‌کنم به‌عنوان بازیگر باید روانم را درگیر نقش کنم تا لحظه‌لحظه آن را بفهمم. اصلا نمی‌گویم با نقش زندگی می‌کنم زیرا وقتی نمایش به آخر می‌رسد من فرزین محدث هستم و همه چیز تمام می‌شود ولی وقتی روان بازیگر دچار نقش شد، بدن و بیانش هم با نقش همسو می‌شود. میزانسن‌های نمایش ریاضی‌وار است و رنگ سفید آن می‌تواند تمرکزم را به‌هم بزند ضمن این‌که خیس و سرد هستند پس باید روی صحنه‌ تنهای تنها و متمرکز باشم. من باید امروز نقشم را طوری بازی کنم که شاگردهایم فکر نکنند آن‌چه را آموزش می‌دهم بلد نیستم.

شما در نمایش «استیو جابز» تجربه ای شبیه به این اجرا داشتید. خودتان وجه تمایز کاراکتری را که در «این یک اعتراف است» ایفا می کنید نسبت به «استیوجابز» چه می‌دانید؟

-من در «استیوجابز» چنددقیقه‌ای خروج داشتم و می‌توانستم نفسی بکشم و بدنم را آرام کنم و آبی بخورم، اما در «این یک اعتراف است» همان‌طور که گفتید هیچ خروجی نیست و فرم بدنم در لحظه و مقابل مخاطب تغییر می‌کند. فشار روحی این نقش از «استیو جابز» بیشتر است. اصولاً فکر می‌کنم نقشی که در «این یک اعتراف است» بازی می‌کنم ترسناک است و وقتی شادی اسدپور متن را می‌نوشت و به مرور می‌خواندم حس بسیار عجیبی پیدا می‌کردم و روزی که قرار شد نمایش را اجرا ببریم اسدپور گفت نباید شبیه مونولوگ‌های دیگر باشیم و برای رسیدن به این هدف باید فضای دیگری ایجاد می‌کردیم.

این اجرا به نظرم خیلی نفس‌گیر و سخت است. شاید این آخرین بازی من در تئاتر باشد و این را برای اولین بار به شما می‌گویم. بعد از این نمایش من باید دوباره پر شوم و بیان دیگری پیدا کنم. در «استیو جابز» من ۱۰ بیان تازه داشتم و در این کار هم پنج بیان جدید دارم. بعد از این کار، فکر می‌کنم راحت نیست که نمایشی را بپذیرم. من خستگی‌هایی هم دارم که به‌سادگی نمی‌توانم بیانش کنم. نمایش «این یک اعتراف است» مانیفست تنهایی من است و لزومی نمی‌بینم سر کار دیگری بروم. من با هیجان و شور حرف نمی‌زنم و به آنچه می‌گویم باور دارم و بعد از این نمایش شاید تا مدت‌ها سر کار تئاتر نروم. ادعایی ندارم، اما در چهل‌سالگی مونولوگی بازی کردم که لازم بود نفس کم نیاورم و همه چیز را به پخته‌ترین شکل نشان بدهم.

همه می‌گویند چهل‌سالگی دوره بلوغ دوباره انسان است. بازی کاراکتری که همین سن و سال را دارد برای فرزین محدث که به‌تازگی چهل‌ساله شده چه حس و حالی داشت؟

-آدم‌ در چهل‌سالگی انتخاب‌های بزرگ زندگی‌اش را انجام می‌دهد. این انتخاب‌ها می‌تواند مربوط به زندگی شخصی و کاری باشد. قبل از رسیدن به این سن حس می‌کردم با بحران روبه‌رو می‌شوم، اما می‌بینم بحرانی ندارم. این سن برای حرفه‌ام خیلی مهم است و حالا می‌توانم بگویم تا این سن و با این شرایط، همه توانم را در دنیای بازیگری صرف کرده‌ام. گاهی دوست دارم بنشینم و به این راه نگاه کنم.

همان‌طور که از اسم نمایش مشخص است ما با یک اعتراف روبه‌رو هستیم. فکر می‌کنید بزرگ‌ترین اعترافی که توسط شخصیت روی صحنه صورت می‌گیرد چیست؟

-بزرگ‌ترین اعتراف، اعتراف به خستگی است. این آدم واقعا خسته شده است. ما یک جاهایی از زندگی فکر می‌کنیم باید به خودمان پایان بدهیم. من اسمش را خودکشی نمی‌گذارم و فکر می‌کنم این کار یعنی جایی تصمیم می‌گیری خودت را از دیگران بگیری.

عکس کنار خبر از سارا ثقفی است.

  • 11
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش