جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۱:۵۸ - ۲۴ فروردین ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۱۲۳۳۸
رادیو و تلویزیون

به «عصر جدید» معترضم؛ داورانش درکی از هنر ندارند / شرمم می‌شود که عاشیق نابینا دو چراغ قرمز گرفت / مردم را در اجرای زنده تحقیر نکنید!

عصرجدید,آتش تقی پور
آتش تقی‌پور، بازیگر پیشکسوت سینما و تئاتر می‌گوید: اهل دعوا نیستم اما محترمانه باید بگویم به برنامه «عصر جدید» معترضم. داوران این برنامه برخلاف ادعایی که می‌کنند، درکی از هنر ندارند و بویی از موسیقی فولکلور به مشامشان نرسیده است.

به گزارش همشهری، رنامه «عصر جدید» با اجرای احسان علیخانی، جزو برنامه‌های پربیننده نوروز بود. این برنامه که کپی یک برنامه مشهور خارجی است صدای برخی منتقدان را درآورده است. برخی به شیوه اجرای علیخانی ایراد می گیرند و برخی به نوع انتخاب داورها و برخی هم معتقدند همه استعدادها در این برنامه دیده نمی‌ شوند. یکی از منتقدان این برنامه کسی نیست جز آتش تقی‌پور که مویی در سینما و تئاتر سفید کرده است و سالها خاک صحن خورده است.

با تقی پور درباره عصر جدید صحبت کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید: 

برنامه‌هایی مانند «عصر جدید» را در تلویزیون دنبال می‌کنید؟

بله. یکی دو بار هم دیده‌ام. دیدم که جوانی وارد این برنامه شد و جوان‌ها را در این برنامه به نوعی دست می‌انداختند. حتی در این برنامه عنوان شد که ۸۰ درصد جوانان می‌توانند آواز بخوانند.

این برنامه را چگونه ارزیابی کرده‌اید؟

ما مقلدان بی ریشه‌ای هستیم. برخی از داوران هم مانند داوران همین برنامه آدم‌ها و مدعوین را دست می‌اندازند و دست کم می‌گیرند.

جوانی که چیزی برای عرضه کردن ندارد چه؟ او را هم از نظر شما نباید دست انداخت؟

به هیچ وجه! مگر ما چه به آنها تا به امروز بخشیده‌ایم که توقع داریم در آنجا شاهکار کنند و برایتان عالی اجرا کنند. باید گفت اگر خود آنها را هم امتحان کنند، همه‌شان از مسابقه رد شوند.

یعنی این برنامه کپی موفقی هم نیست؟

وقتی خارجی‌ها چنین برنامه‌ای تدارک می‌بینند، داورانشان هم برنامه اجرا می‌کنند و مردم آنها را می‌بینند. بر این منوال عیاری در دست تماشاگران وجود دارد. کدامیک از این داوران و دست‌اندارکاران عصر جدید تا به حال در برنامه‌ای خودشان محل آزمون و خطا قرار گرفته‌اند؟ به عنوان هنرپیشه باید بگویم که تخصصی به فرض در حوزه آوازهای ایرانی ندارم اما دست‌کم داوران می‌توانند به جای سرکوفت زدن، شرایط اجتماعی را درنظر بگیرند که شرکت کننده در عصر جدید از چه دانش و بینش و هنری برخوردارند. چنین شیوه‌ای به نظرم مردود است.

عصرجدید,آتش تقی پور

راه حل جذب مخاطب در برنامه‌ای مانند عصر جدید چیست؟

کاش اصلاً از کسی تقلید نمی‌کردیم. ما می‌توانیم برنامه‌های ویژه خودمان را بسازیم. یعنی آنچه در سنت‌هایمان هم ممکن است وجود داشته باشد و اگر بیابیم، دریافت خواهد شد. نه اینکه زنگ طلایی بزنیم و از این جور کارها.

به نظرتان در زمینه استعدادیابی این برنامه چگونه عمل کرده است؟

به نظرم استعدادهایی که در کشورمان وجود دارد، حیف است که در چنین برنامه‌ای شرکت کنند. به ویژه برخی شرکت کنندگان وقتی کارهای دست جمعی می‌کنند، هنرشان مشخص می‌شود. کارهای فردی گاه به خود فرد و هنر او بازمی‌گردد و بس اما کارهای جمعی که نیاز به هارمونی و هماهنگی دارد و حرکت در آنها به چشم می‌خورد، زحمت ویژه‌ای می‌طلبد. به عنوان بازیگر رسماً باید از اجرای آنها تقدیر کنم. وقتی هنر و اجرا را در کار آنها می‌بینم، لذت می‌برم.

اگر برنامه کپی باشد، نقد بر داوران وارد است یا بر اجرا کنندگان برنامه هم وارد خواهد بود؟

قاعدتاً ما محیطی مانند محیط خارجی‌ها می‌سازیم. صحبت این نیست که از غرب تقلید نکنیم. بسیاری از کارها را بر مبنای تقلید یادمی‌گیریم اما مکان‌های ویژه‌ای حتی در تهران هست که از آنها غافلیم. به جای اینکه لوکیشن را مانند خارجی‌ها آنجا ببریم و درست مانند رسانه‌های غربی شویم، می‌توانیم از بافت‌های گردشگری خودمان بهره ببریم. اگر چنین باشد هم تماشاگر خارجی کارمان را خواهد دید و هم در داخلی.

چرا از پتانسیل‌های خودمان بهره نمی‌برند؟

معتقد نیستم که خیلی هم به عقب بازگردیم. منظورم استفاده از آنچه داریم است، از لباس‌ها، سنتمان و... گاهی می‌توانیم در برنامه‌ای مانند عصر جدید از افراد خواهش کنیم که فرهنگ خودمان را بشناسانند تا خودمان هم بفهمیم چنین المان‌هایی را در فرهنگمان سراغ داریم.   به نظرم مجری عصرجدید بهتر است محبت خود را در طبق اخلاص بگذارد. نه اینکه کارهایی از او سر بزند که مخاطبانش دچار اضطراب و استرس شوند. داوران باید مادرانه و پدرانه آنها را راهنمایی کنند و رفتاری برادرانه با آنها داشته باشند. آنها به اندازه کافی در جامعه مشکلات دارند و نیازی به ایجاد مشکل و تحقیر شدن در برنامه ندارند. برنامه عصرجدید باید تلاش کند تا مشکلات بیشتری برای مردم فراهم نکند.

عصرجدید,آتش تقی پور

از چه چیز برنامه عصر جدید تا به امروز از همه بیشتر رنجیده خاطر شده‌اید؟

آنچه مرا به عنوان ترک و آذربایجانی و کسی که تا حدی به موسیقی فولکلور احاطه دارد، موسیقی شناسی و داورانی است که در این برنامه ادعای موسیقیدان بودن دارند. ساز عاشیق‌ها و نوازندگی این ساز یعنی «قوپوز» درک پیچیده‌ای ندارد. در یک قسمت از برنامه عصر جدید دیدم که نابینایی، این ساز را فوق‌العاده نواخت اما دو چراغ قرمز گرفت. شما وقتی بلد نیستید قضاوت کنید، چرا ازتان دعوت می‌کنند تا نظر بدهید. شما حساب کنید که یک نابینا چقدر باید زحمت بکشد که جای نت‌ها را درست بیابد. او درست انگشتانش را همانجا می‌گذاشت و در عین حال که ساز می‌زد، می‌خواند که کار بسیار سختی است. به عنوان هنرمند باید بگویم که شرمم می‌شود که او دو چراغ قرمز گرفت. دو داوری که ادعای موزیسین بودن دارند به هیچ وجه فرهنگ فولکلور ما را نمی‌شناسند. به آنها می‌گویم که باید بروند و یادبگیرند.

اینکه به دیگران سفارش می‌کند که برو یادبگیر، من هم از همینجا می‌گویم که باید لطف کند و برود و فرهنگ عاشیق‌های ترک را ببیند و بفهمد و بداند که کسی که چنین زیبا می‌نوازد در قلب مردم جای دارد. آن نابینا با آن توانایی الگوی آدمی است که نقص عضو دارد. او الگوی معلولی است که از معلولیتش که همان نابینایی باشد، بهره‌برداری فوق‌العاده‌ای کرده است. او را باید ارج نهاد و به دیگران نشان داد تا مردمی که حتی سالم‌اند و به خودشان زحمت نمی‌دهند پشتکار داشته باشند، درس بگیرند. این موضوع مرا عذاب می‌دهد. اگر آن دارو بلد نیست لااقل رای‌هایی بدهد که خنثی باشد. اگر آن دوست داور موزیسین است باید از او پرسید که چرا فرهنگ کشورمان را نمی‌داند و با آن آشنا نیست؟!

ساز قوپوز جزو فرهنگ موسیقایی ماست و به هیچ وجه هم جلف نیست. ساز مقدس ترک زبان‌هاست که البته جاهایی همین ساز را به دو تار تغییر داده‌اند. این عیب بزرگی بود که مرا انگشت به دهان گذاشت. مگر ما به این کشور تعلق نداریم؟ درباره قضاوتش راجع‌به کسان دیگر هم که افاضات فضل می‌کند و فکر می‌کند خیلی می‌داند، باید گفت که چنین نیست. او خیلی هم نمی‌داند! باید یادبگیرد.

یکبار فکر کردم که اگر از کشورم خارج شوم چه می‌شود. پیش خودم سوال کردم که از فرهنگ ایرانی چه می‌دانی؟ چقدر مولوی را خوانده‌ای؟ غزل‌های حافظ را خوانده‌ای؟ شاهنامه برایت آشناست؟ من از فولکلور خودمان وارد شدم و دوباره مطالعه کردم. به نظرم رسید که پس از سال‌ها، به شکل جسته و گریخته با هنرمان آشنایی دارم. فکر کردم اگر شهروندی هنر ایرانی را بداند چه نیازی است که به خارج از ایران مهاجرت کند؟ اما در حیرتم از کسی که ادعای هنر و دانش و بینش دارد و فاقد درک هنری است.

اهل دعوا نیستم اما محترمانه باید بگویم که نسبت به این برنامه و نحوه داوری‌اش معترضم.

  • 18
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۱۱
جدیدترین
قدیمی ترین
احسنت آی گفتی
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش