دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۸:۲۱ - ۰۹ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۲۳۶۹
رادیو و تلویزیون

نویسنده و کارگردان «نفس»:

در «نفس» ضربه نهایی را به منافقین می‌زنم/ حواشی حجاب بازیگران کار منافقین بوده است!

اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون,فیلم نفس
نویسنده و کارگردان «نفس» در این گفت و گو از مواجهه اش با منافقین در هنگام ساخت سریال برای اولین بار می گوید و از انواع انتقاداتی که به دلیل نحوه حجاب بازیگران به او شد، گلایه بسیار داشته و اعتقاد دارد ریشه این شرایط را باید در منافقین جست.

به گزارش تسنیم، سریال «نفس» این شب ها از شبکه سوم سیما در حال پخش است. داستان ملتهب گروهکی مخوف و حواشی مربوط به حجاب بازیگران؛ تازه ترین مواجهه ی «جلیل سامان» با منافقین را مورد توجه بسیار رسانه ها قرار داده است و از این رو مناسب دیدم تا طی گفت و گویی مفصل و همه جانبه درباره «نفس» و حواشی رخ داده پیرامونش با سازنده اش گفت و گو کنم.

 

«نفس» به لحاظ پرداخت موقعیت ها و توجه به شخحصیت ها چه تمایزی نسبت به ۲ سریال پیشین تان دارد؟

فیلمنامه «نفس» پیچیده تر است و روایت و فضای متفاوت و تازه ای نسبت به «پروانه» و «ارمغان تاریکی» دارد. در «نفس» به موضوعاتی پرداختم که یک مقدار ممکن است مخاطبان عام را دچار چالش کند. در واقع پیچیدگی های محتوایی سریال «نفس» نیاز به دقت و تامل بیننده دارد.

 

حال و هوای انقلابی «نفس» هیچ تناسبی با فضای ماه مبارک رمضان ندارد. این مساله خطر ریزش و یا دوری مخاطبان را به دنبال نخواهد داشت؟

همین مساله قدری ناراحتم می کند و قبلا به مسئولان تلویزیون گفتم که بهتر است در این مناسبت سریال پخش نشود. سریال «نفس» می توانست در هر زمانی غیر از ماه رمضان پخش شود چرا که بیننده ای را که عادت به آثار مفرح داشته ممکن است پس بزند. به هر حال من سعی کردم کار خودم را به درستی انجام دهم و مدیران تلویزیون درباره زمان پخش سریال تصیم گرفتند. البته تصور می کنم اگر مخاطبان چند قسمت اولیه سریال را دنبال کنند و با قصه درگیر شوند دیگر جذب سریال خواهند شد و شوک اولیه مبنی بر کنتراست زمانی از بین برود.

 

در هنگام نگارش فیلمنامه «نفس» به این فکر کردید که شخصیت ها و موقعیت هایی بنویسید که مابه ازای امروزی داشته و حتی کنایه به برخی جریانات سیاسی داشته باشد؟

صد در صد. یعنی این توجه انقدر زیاد بوده که حتی دیالوگی که یک بازیگر به زبان می آورد قطعا ارتباطی با اتفاقات امروز خواهد داشت. قرار نیست اثری را بسازیم که تنها روایت تاریخی داشته باشد. من علاقه دارم به سراغ خصلت های بشری در آثارم بروم. این خصلت ها در زمان ها و موقعیت های مختلف وجود دارند و تنها در یک چارچوب مشخص نمی شود طبقه بندی اش کرد. مثلا مساله نفاق تنها مربوط به سازمان منافقین و دهه ۶۰ نمی شود! الان هم آدم ها و سیاستمدارانی وجود دارند که می توانند نفاق داشته باشند. برخی حرف هایی می زنند که به آن باور ندارند. یا اگر بخواهیم درباره نگرش ها و تفکرات صحبت کنیم می توانیم اشاره به تفکر ماکیاولی داشته باشیم که می خواهد از هر راهی به هدفش برسد و این تفکر نزد خیلی از افراد امروزی هم وجود دارد.

 

پس فراتر از نمایش موقعیت های داستانی و فرآیند تاریخی، در سه گانه سریالی تان و بالاخص در «نفس» به دنبال آسیب شناسی جریانی فکری بوده اید؟

انسان ابعاد مختلفی دارد و یک بخشی از آن می تواند عشق و دوست داشتن باشد که من در سریال ها آن را نشان دادم. سطح دیگری برمی گردد به مسائل سیاسی ونکات تاریخی که آن را هم مورد توجه قرار می دهم. اما آن چه برایم ارزش بیشتری دارد، خصلت های بشری است. البته امیدوارم مخاطب به سراغ درک و دریافت این نشانه ها باشد. حضرت امام(ره) ریشه همه تباهی ها را در خودخواهی می دانست. اصلا امثال رجوی ها از کجا به این روز رسیده اند! اولش که نماز می خواندند و ادعای دین داشتند اما بر اثر همین خودخواهی به سراغ انواع جنایت ها رفتند.

 

روزگاری در فضای مجازی فعال بودید و جایی در وبلاگ قدیمی خود اشاره به «سندروم خوش خیم خلاقیت» داشتید. این سندروم در سریال «نفس» به کشف جالبی در باب گذر از محدودیت های «حجاب» رسیده است و نتیجه تبدیل به تلفیق تصاویر گرفته شده در ارمنستان با سکانس های خارجی تهران شده است! این مساله از کجای ساخت سریال مدنظرتان قرار گرفت؟

اعتقاد دارم که محدودیت با خود خلاقیت خواهد آورد. ما برای نشان دادن فضای قبل از انقلاب باید دنبال یک تمهید درست می رفتیم که بیننده آن فضا را باور کند. این ایده به کار رفته درباره تصاویر حجاب بازیگران از سریال «پروانه» با من بود که متاسفانه آن زمان نشد اجرایی اش کنم اما در سریال «نفس» با این کار عملی شد.

 

از روزهای پیش از پخش سریال تا همین روزها بیشترین حجم اخبار مربوط به سریال «نفس» را نوع حجاب بازیگران سریال به خود اختصاص داده است. با توجه به ساختارشکنی شما که می تواند مورد نظر آیندگان قرار بگیرد، فکر می کردید با این حجم از واکنش های مختلف در این باره مواجه شوید؟

بله، برخی مسائل باید مورد نظر همگان و من فیلمساز قرار بگیرد. باید کمی بیشتر در این باره فکر کنیم و ببینیم اصلا چرا انقلاب اسلامی ما شکل گرفت؟ آیا این انقلاب دلیل اقتصادی داشت؟ یا صرفا یک جابجایی قدرت بود؟! مگر نه این است که انقلاب ما انقلاب ارزش ها بود؟ پس چرا هر چیزی که درباره آن دوران می سازیم  اسلامی تر از زمان حال است؟! غیر از این است؟ در «نفس»  ما تابع قانون و شرع بودیم. مثلا نخواستیم شخصیت اصلی سریال را که پرستار است به شکل بی حجاب نشان دهیم اما درباره شخصیت های فرعی این کار را کردیم. ما محدودیت هایی برای نمایش حجاب داریم که برایمان پذیرفتنی است. اما خلاقیت هایی می توان به خرج داد. برای سریال «نفس» آقای نصیری نیا به عنوان تهیه کننده پای کار آمد و خیلی حمایت کرد. سازمان صدا و سیما برای پذیرش این کار قانع شد و ما دوستان بسیار متخصصی را پیدا کردیم که موفق شدند ایده ما را چنان خوب اجرا کنند که خیلی ها فکر می کنند ما تصاویر خانم های بی حجاب را در تهران گرفته ایم! در حالی که همه چیز در ارمنستان و با بازیگران غیر ایرانی ضبط شد.

 

چرا به سراغ گزینه های دیگر مانند «کلاه گیس» نرفتید که پیشتر هم امتحان شده بود!

این به نظرم بهترین روش بود و آن شکلی که در برخی کارها کلاه می گذارند مسخره است و اصلا باورپذیر نیست که کلاهی به سر بازیگر بگذاریم و بعد هم دور گردنش پارچه ای بگذاریم و گوشش اش را هم طور دیگری بپوشانیم و بعد بگوییم این شخصیت ساختگی را به عنوان آدمی متعلق به قبل از انقلاب باور کنید! مهم این است که هم قوانین جمهوری اسلامی را رعایت کنیم و هم از آن حالت بدترکیب دور شویم. قانون به ما می گوید که نمی توان کسی را بی حجاب تصویربرداری کرد اما در خارج از کشور بارها این کار انجام شده و مانعی ندارد. این که گروه فنی سریال کارشان را خیلی خوب و باورپذیر نشان دادند که نمی تواند عیب محسوب شود! باید اطلاع رسانی شده و تکنیک کار برای مردم نشان داده شود که ما هم این کار را کردیم. یک مقدار هم دوستان معتقدتر! باید صبوری کنند و کاسه داغ تر از آش نباشند و بدانند که سریال «نفس» کار بامحتوا و انقلابی است و این گونه نیست که برخی ها در رسانه خود جار می زنند که یک جریان خزنده در حال ترویج بی حجابی است! مشکل سریال های انقلابی ما این است که در فضا سازی موفق نیستند و باعث می شوند محتوایشان به فنا برود. طوری شده که در باور مخاطب قبل از انقلاب، اسلام بیشتر پیاده می شده است. ما فقط بخشی از وضعیت رژیم گذشته را در فلویی نشان دادیم.  اما ظاهرا برخی تاب دیدن همین را هم ندارند! واقعا نشان دادن فساد افسار گسیخته رژیم طاغوت کار راحتی نیست.

 

ساختارشکنی شما در «نفس»، ۲ نوع منتقد کاملا متمایز به لحاظ فکری را مقابل تان قرار داد. دسته ای که خود را همیشه دلواپس می دانند و برخی که عنوان می کنند چرا این گونه تمهیدات تنها باید برای امثال «جلیل سامان» باشد و مثلا در «کاناپه» به طور کل مورد طرد قرار بگیرد!

من به آن گروهی که تنها فکر می کنند خودشان معتقد هستند، نقد دارم اما درباره «کاناپه» آقای عیاری آنطور که می گویند ایشان قوانین را رعایت نکردند ولی ما قوانین را در سریال «نفس» رعایت کردم.

 

ایشان هم به سراغ تمهید دیگری برای جلوگیری از عدم باورپذیری فیلمشان رفتند!

آنطور که می گویند آقای عیاری برای شخصیت های اصلی خود از کلاه گیس استفاده کرد. من هم دوست داشتم برای شخصیت اصلی خود این کار را بکنم ولی آیا این اجازه را داشتم؟!

 

پس به سراغ این گزینه هم رفتید که مورد پذیرش سازمان قرار نگرفت؟

قطعا این اجازه داده نشد. همین شرایط هم با تردید به دست آمد! من می خواستم برای شخصیت های فرعی و هنروران در ایران از کلاه گیس استفاده کنم تا آن ها با کلاه گیس از پس زمینه سکانس ها رد شوند اما مجوزش داده نشد. پس گفتم ایرادی ندارد و من می روم و در خارج از کشور و با بازیگران غیرمسلمان به شکل دیگری کار را پیش می برم. آن زمان کسی تجسمی از کاری که می خواستم انجام دهم، نداشت و این کاری که انجام شد یک دستاورد فنی برای سینما و تلویزیون ما است که می تواند به خدمت محتوا در آثار آینده درآید.

 

البته این نوع تمهید به کار رفته تنها برای آثار تاریخی جواب می دهد و برای داستان هایی که در فضای امروز روایت می شوند و یا در سکانس های داخلی و با حضور محارم نمایش می یابند، شیوه ای کاربردی نخواهد بود!

قطعا نمی توان شخصیت های اصلی را به این شکل نشان داد و کاری که ما کردیم تنها برای فضاسازی آن دوران بوده است. مثل همان اتومبیلی که مربوط به دوران قبل از انقلاب است و ما در کنارش آدم هایی را نشان می دهیم که با پوشش آن دوران رفت و آمد می کردند. البته من در سریال «نفس» کسی را با مینی‌ ژوپ نشان ندادم که برخی ها به آن شکل واکنش نشان می دهند! من حداقلِ آن شرایط نامناسب قبل از انقلاب را نشان دادم که قابل پخش از تلویزیون جمهوری اسلامی باشد. اصلا قرار نیست که ما فیلم اروتیک بسازیم! ما تنها خواستیم تصویری مختصر از فضای آدم های قبل از انقلاب داشته باشیم و تنها اشاره ای کوچک به آن فضا کنیم. به نظرم همین فضا به ما کمک کرد که تضاد دوران قبل و بعد از انقلاب را تا حدودی نشان دهیم و بگوییم که چقدر تفاوت وجود دارد میان آن فضای نامناسب با شرایطی که انقلاب رقم زد.

 

رسانه ملی هم پای شما و فضای منتقدانه ایستاد.

بله، البته تصور نمی کنم مردم ما نسبت به این گونه فضاها مساله ای داشته باشند و تنها برخی از افرادی که مقاصد سیاسی داشته و یا حسادت می کنند، انتقاداتی دارند. مردم خوب می فهمند و خوشبختانه تا اینجای سریال بازخوردها نشان دهنده استقبال مناسب مردم بوده است. به هر صورت سریال «نفس» ضد منافقین است و وقتی کاری درباره انقلاب ساخته می شود باید مورد حمایت قرار بگیرد و اگر کسی حمایت نمی کند یا دچار سوء تفاهم شده یا ریگی در کفش دارد. کارنامه من مشخص است و با ۲ سریال علیه منافقین شناسنامه ام باید برای دیگران روشن باشد. ضربه ای که من با ۲ سریال «ارمغان تاریکی» و «پروانه» به ضد انقلاب و منافقین زدم، تصور نمی کنم هیچ نیروی اطلاعاتی و نظامی زده باشد و انشاء الله در «نفس» هم ضربه نهایی را به آن ها می زنم.

 

با توجه به این که جزو پُرکارترین سازندگانی هستید که علیه گروهک منافقین کار کردید، تاکنون مواجهه  ناگواری با شما صورت نیافته است؟

چرا، تنها یک موردش را که اخیرا برای سریال «نفس» پیش آمده و جایی رسانه ای نکرده ام را خدمت تان عرض می کنم که همین ۱۵ روز پیش سینه موبیل صحنه ما را دزدیدند!

 

یعنی تصور می کنید این دزدی ارتباطی با عوامل منافقین دارد؟

شک نکنید که کار منافقین بوده است. چون سینه موبیل را دزدیدند و لوازم داخلش که مربوط به لوازم صحنه بود را نابود کردند اما حتی باطری ماشین را برنداشتند. من این را خبری نکرده بودم و نمی خواستم مساله دیگری هم پیش بیاید. با این شرایط باز هم ما را مروج بی حجابی می خوانند! مگر می شود صدا و سیمای ما این کار را انجام دهد؟ برخی حرف ها را نمی فهمم که هم می گویند فلانی سفارشی ساز است و هم می گویند مروج بی بند و باری است! تصورم این است که دستاوردهای فنی ما حسادت برخی ها را برانگیخته است. شما یک چیزی را هم مدنظر قرار بدهید که بخشی از گسترش همین حاشیه ها برای حجاب بازیگران کار منافقین بوده است. در تاریخ اقدامات خیلی موزیانه تری از آن ها سر زده است. در همین انتخابات دیدید که عکس مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور پخش کردند! منافق خیلی پیچیده است و آدم های منافق همیشه در جاها و نهادهای مختلف وجود دارند. من یک چیزی از شما دوست عزیز می پرسم که اگر سریال «نفس» دچار مشکل شود، بیشترین سود را چه کسانی خواهند برد؟!

 

به طور حتم آن هایی که نگران نمایش آن فضا و احوال هستند!

بله، از طرفی همه سریال «نفس» که در دوران قبل از انقلاب روایت نمی شود و بعد از چند قسمت وارد فضای انقلابی می شویم که دیگر شخصیت ها از کوران حوادث عبور کرده و دچار تغییر می شوند. باید بدانیم موقعیت ها و آدم ها تغییر می کنند و پوشش و نوع رفتارشان در شرایط مختلف دچار تحول می شود. انقلاب همین است که با باوری واقعی بتوان ظاهر و باطن را به شکلی دیگر درآورد.

 

سال ها به نگارش فیلمنامه ای برای شهید چمران پرداختید که از جمله شخصیت های رشد یافته در دل رخدادهای بسیار است. در آینده به دنبال ساخت آثاری نمی روید که بیشتر از پرداخت موقعیت های تاریخی متمرکز بر شخصیت های خاص باشد؟

شهید چمران شخصیت پیچیده ای دارد و پرداخت واقعی اش واقعا مشکل است. همین الان من چند هنرور ارمنی را که دارای پوشش معقولی هم هستند نشان دادم و تاب نمی آورند! آن وقت چگونه می توانند تحمل نمایش شهید چمرانی را داشته باشند که چندین گام از جامعه امروز هم جلوتر است و هنوز جامعه ما پذیرش ابعاد والای او را ندارد. چمران با زن بی حجابی ازدواج کرد و او را با اعتقادات خودش دگرگون کرد. آدم ها در شرایطی که تغییر می کنند جذاب هستند. چمران که همیشه ریش و اسلحه نداشته است. من مخالف این نوع تصویر و فضاسازی از آدم ها هستم. چمران حتی کراوات می زد و همسرش هم بی حجاب بوده است اما ذره ذره در یک موقعیت تاریخی چنان عمیق و زلال شده است که در جبهه تنها دنبال طهارت روح بود. می دانید چقدر دشوار است که آدم به این مرحله برسد؟ و در نهایت هم خداوند او را به جایی می برد که آرزویش را داشت. این چمران زیباست.

 

شاید تنها پرداخت پذیرفتنی در چنین فضایی برای شخصیت هایی چند بُعدی مانند شهید چمران همان تصویری باشد که حاتمی کیا به شکلی خنثی در «چ» نشان داد!

خب چهره ای که در آن فیلم از شهید چمران نشان داده شد، خیلی بد بود و من منتقدش هستم. با توجه به تحقیقات بسیاری که درباره این شخصیت داشتم، چمران در ذهنم خیلی بزرگ تر از آن چیزی بود که در فیلم «چ» نشان داده شد. می توان با خلاقیت ها به سمت افزایش ظرفیت های جامعه رفت. من براساس محدودیت های موجود توانستم در «نفس» از قابلیت فنی برای باورپذیری محتوا استفاده کنم. در هر صورت اگر کسی با «نفس» ماجرا دارد خواسته یا ناخواسته در خدمت مقاصد منافقین خواهد بود.  

 

این که هر فیلمسازی منتقدان خود را با برچسب های نامناسبی خطاب کند هم رویه مناسبی نخواهد بود!

 این نظر شخصی من است و شاید آقای ورزی هم ادعا داشت که مخالفان «معمای شاه»، شاه دوست و ضد انقلابند. اما همه می دانند که ادعای ایشان گزاف است، چون خیلی بد از انقلاب و  جمهوری اسلامی دفاع کرد. من براساس سابقه ای که دارم حالا این ادعا را می کنم. این که عده ای از قسمت اول سریال «نفس» این همه بخواهند جوسازی کنند برایم سوال برانگیز است. البته بخشی از انتقادها این گونه است و همه منتقدان عمدی در کار ندارند. من هم به نیت خودم و رسانه ام واقف هستم و معتقدم که اگر ما کارمان را به لحاظ فنی و محتوایی خوب انجام داده باشیم، تاثیر مثبت خود را خواهد گذاشت. به نظرم بهتر است مخاطبان سریال «نفس» قدری صبر کنند و تحمل خود را زیاد کنند.

 

در پایان امیدواریم آستانه تحمل و میزان توجه برخی بیشتر شود!

انصاف نبود که در همان قسمت های اول سریال به بنده تهمت همسویی با مقاصد حرکت خزنده بی حجابی بزنند. می توانستند صبر کنند و چند قسمت از سریال بگذرد و ببینند چه مسائل کلانی در این سریال مطرح می شود. به هر حال ما همه توان خود را برای باور پذیر کردن داستان به کار بردیم و انتقادات یک عده خاص روندی منفی در میزان توجه مردم نخواهد گذاشت.

 

 

 

 

 

  • 9
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش