نیمه دوم اردیبهشت سال ۸۹، سینمای ایران صاحب برنامهای شد که قرار بود محفلی برای تمام مخاطبان و اهالی سینما باشد. برنامه «هفت» به ادعای سازندگانش و گمانهزنی برخی از رسانهها پتانسیل تبدیل شدن به«۹۰» ورزشی را داشت.
فریدون جیرانی به عنوان مجری برنامه و یکی از چهرههای شناخته شده سینمای ایران،«هفت»را به جایگاه قابل قبولی رساند. اهالی سینما پس از سالها میز گردی داشتند که موافقتها و مخالفتها خودشان را ابراز کنند. در واقع«هفت» تمرین گفتوگو میان سینماگران فارغ از گروهبندیهای متعارف بود. همینکه گروههای مختلف سینمای ایران با دیدگاههای موافق و مخالف امکان ابراز نظر داشتند، نشان میدهد که «هفت» در طول دو سال روند رو به رشدی را سپری میکرد. اگرچه عمر تنها برنامه سینمایی به دو سال هم نرسید.
در اردیبهشت ماه ۹۱ ادامه«هفت» به دستور عزتالله ضرغامی معلق شد. مدیران وقت دلیل اصلی مخالفت با این برنامه سینمایی را عملکرد غیر قابل قبول فریدون جیرانی عنوان کردند. آنچه مسلم است، نقدهای سینمایی بر عملکرد دولت چندان به مذاق مدیران دولت محمود احمدی نژاد، خوش نیامد و منجر به پایان همکاری فریدون جیرانی با «هفت» شد.
گبرلو، منفعلانه عمل کرد
سری دوم این برنامه بعد از ۲ ماه، به سردبیری محمود گبرلو از سر گرفته شد. در ابتدا حضور چهرههایی نظیر محمد خزاعی و نادر طالبزاده به جای فریدون جیرانی در رسانهها مطرح شد اما خیلی زود محمود گبرلو اجرای«هفت» را بر عهده گرفت. با از سرگیری این برنامه واضح بود که رویکرد سری اول این برنامه قابل بازگشت نیست. البته موضع منفعلانه گبرلو یکی از اصلیترین بخش انتقادات را تشکیل میداد.
مخاطبان «هفت» توقع برنامه جنجالی سابق را داشتند و به همین دلیل آمار استقبال از این برنامه به سرعت کاهش پیدا کرد. با این همه سینماگران به قولی «کاچی را به از هیچی» دانستند و سری دوم این برنامه تا خرداد ۹۴ به طول انجامید. اگرچه فریدون جیرانی هیچوقت به صورت شفاف درباره علت کنارهگیری از «هفت» را عنوان نکرد و تولید یک برنامه تلویزیونی را بهانه جدا شدن از برنامه «هفت» عنوان کرد اما محمود گبرلو صراحتا در اظهارات خود با رسانه گفته بود که به میل خودش کنارهگیری نکرده است بلکه برنامه را از او گرفتهاند.
سیاستهای افخمی به ضرر سینما بود
برای سری سوم «هفت» گزینههای بسیاری مطرح شد که از جمله آنان میتوان به مهدی کرمپور، رسول صدرعاملی، حمید گودرزی، فرزاد حسنی، منصور ضابطیان، محمدرضا شهیدیفرد، اکبر نبوی و محمد حسین لطیفی اشاره کرد. حتی در برههای از زمان خبرهایی حاکی از بازگشت دوباره جیرانی به گوش میرسید. در بین گزینههای مطرح شده نام بهروز افخمی هم عنوان شد که از همان ابتدا موافقان و مخالفان زیادی داشت.
با وجود اینکه افخمی گفته بود پیشنهاد اجرا و تهیهکنندگی «هفت» را رد کرده است، چرا که توانایی اداره یک برنامه زنده در قالب«هفت»را ندارد، ۱۰ مهر ۹۴ فصل تازهای از «هفت» را آغاز کرد. آخرین فصل این برنامه، بیشترین حجم اعتراضات را به همراه شد. با اینکه نقدهای مسعود فراستی از سری اول برنامه«هفت»مخالفان بسیاری داشت اما در این فصل با شدت هر چه تمامتر حیثیت منتقدان سینمایی را زیر سوال برد. در واقع ترکیب افخمی و فراستی در یک برنامه تخصصی سینمایی به تصویری بدل شد که تاریخ سینمای ایران هرگز فراموش نخواهد کرد.
زمانی که مسعود فراستی با ادبیات غیر حرفهای و استفاده از کلمات توهین آمیز«دونده زمین»کمال تبریزی را نقد کرد به نظر میرسید پایان این دوره از «هفت» نیز رقم خورده است اما این روند تا بدانجایی ادامه یافت که هتاکیهای این منتقد دامنگیر«فروشنده»اصغر فرهادی نیز شد. به این ترتیب سیل اعتراضات مردمی و اهالی سینما به اوج خود رسید و فصل سوم «هفت» نیز پایان یافت. به نظر میرسد یکی از دلایل توقف مخالفت محمد مهدی حیدریان، رئیس سازمان سینمایی با سیاستهای بهروز افخمی است. او معتقد است، سیاستهای افخمی به زیان سینمای ایران بود. همچنین خبرهایی مبنی اختلاف میان افخمی و فراستی به گوش میرسد.
در همین راستا تماسهایی با رسول صدر عاملی به عنوان گزینه بعدی اجرای این برنامه گرفته شده است اما هنوز پاسخ قطعی به این پیشنهاد داده نشده است. در شرایط حال حاضر به نظر رسول صدرعاملی با توجه به سابقه ژورنالیستی که دارد، گزینه مناسبی برای ادامه این برنامه پرسر و صدا باشد. در همین راستا با رضا درستکار که کمابیش در جریان روند برنامه«هفت» از آغاز تاکنون بوده است، گفتوگو کردیم.
هسته اولیه فصل سوم«هفت»، بیمار بود
رضا درستکار درباره علت تغییرات متعددی در برنامه«هفت» و در نهایت تبدیل شدن به یک برنامه ضعیف تلویزیونی توضیح میدهد: «در درجه اول عملکرد ضعیف مدیریت تلویزیون و بیمسئولیتی تهیهکننده و کارگردان«هفت» دست به دست یکدیگر دادند تا این برنامه نسبتا موفق تلویزیون را از بین برود. در سری آخر این برنامه زبان تند و غیر علمی، کاملا سطحی با سینما برخورد شد.
نمی دانم مدیران وقت همچنان مایل به راهاندازی«هفت»هستند یا نیستند، اما وقفهای که روند این برنامه افتاده است، احتمالا به دلیل مشکلاتی است که در سری آخر رقم زدند. در حقیقت برنامه فاقد جنبه علمی و ارزش فنی بود و بیشتر محل مناظره و دعوا برای عوامل برنامه بود. روح فصل آخر«هفت»کاملا بیمار و از مد افتاده بود. متاسفانه اطلاعات ارائه شده کارشناس برنامه مربوط به ۳ الی چهار دهه گذشته بود. در حالی که آنان ادعاهای گزافی داشتند.
تمام این عوامل منجر به از بین رفتن تصویر«هفت»شد.» با توجه به اینکه رضا درستکار یکی از منتقدان فصل اول«هفت»بود، درباره شکلگیری این برنامه بیان کرد: «برنامه«هفت» در دوره فریدون جیرانی شعف تازهای را به سینمای ایران بخشید. در آن دوران اطلاعات وسیعتری در فضای بازتری به مخاطبان منتقل میشد. بعد از مدتی این برنامه کمی تحلیلی شد که در نهایت جلوی این روند در مخالف با مجری برنامه گرفته شد. از فصل سوم داستان به طور کامل تغییر کرد، گویی«هفت»محل انتقامگیری از بخشی از سینماگران بود.»
او ادامه داد: «تمام کسانی که در سینما کار میکنند، کوچکترین امتیاز و تواناییشان چندبرابر نمایان میشود. حتی در مواردی بیشتر از ظرفیت افراد مورد تفقد و لطف قرار میگیرند. همینطور ایرادات آنان بزرگنمایی میشود و در معرض قضاوت قرار میگیرد. در واقع سینما قدرت عیان کردن عیبها و حسنها را دارد. بنابراین در برنامههای سینمایی نیتها پنهان نمیماند، لاجرم هر چقدر صادقانهتر با مردم ارتباط داشته باشیم، مردم نگاه خوش بینانهتری دارند.»
این منتقد سینمایی معتقد است، برنامههای تخصصی سینمایی تاثیر بسزایی در علاقهمندی مردم دارد: «برنامههای تخصصی مشوق و تکمیل کننده سینما است. البته نقش اصلی در استقبال مخاطبان را سینماگران ایفا میکنند. از سویی دیگر برنامههای تخصصی سالم، به جریان شناختی سینما کمک میکنند تا نسلهای آگاهتری را تربیت کنند. من عقیده دارم اگر نقد نبود، سینمای غالبا منحط گذشته و همچنین سینمای شعار زده بعد از انقلاب، پیشرفت نمیکردیم و امروز با سالنهای خالی مواجه میشدیم.
به عنوان مثال شهید مرتضی آوینی، معتقد بود، سینما ماهیت اسلامی ندارد، بنابراین سینمای اسلامی هیچوقت محقق نمیشود. اما تصویری که از سینما داشت، نگاه سالمی را ارائه میکرد. همیشه به سینمای آلفرد هیچکاک و «قصههای مجید» کیومرث پور احمد علاقه داشت. او همواره روح سینما را از راه نقد تقویت میکرد. در مقابل این رویکرد، ایراد بزرگ فصل آخر «هفت» این بود که عوامل برنامه میدانستند که برنامههای سینمایی اثر گذار است اما مثل درامهای سینمایی رفتار کردند. به جای اینکه نقش مثبت داشته باشند، برای خودشان نقش منفی را انتخاب کردند.
به دلیل روح آنتگونیستی که در هسته برنامه شکل گرفت، کارشناسان برنامه مدام در حال آنتریک بودند. زمانی میتوان در این برنامههای موفق عمل کرد که سینماگران و مردم باور کنند، عوامل برنامه خیرخواه هستند. از ادبیات این آقایان خیرخواهی برنمیآمد، بنابراین خودشان موجب حذفشان شد.»
- 13
- 2