اصطلاح «فیلم هندی» برای کمتر کسی ناآشناست؛ سبک فیلم سازی که به بازی های غلیظ و مهیج و نیز فیلم نامه های پرسوزوگداز با پایان بندی های شاد و رویایی مشهور است. با این نگاه، فیلم نامه «آنام» کاملاً هندی از آب درآمده و شباهتی به نوع روایت داستان و شخصیت پردازی های وطنی ندارد. برعکس نویسنده، جواد افشار با انتخاب بازیگران و بازی هایی که گرفته، نتوانسته از پسِ آن همه غم در قصه بربیاید. با وجود آبرومند بودن نتیجه کار، «آنام» از آن دسته سریال های جذاب و خیابان خلوت کن سال های نه چندان دور تلویزیون از کار درنمی آید. سریال هایی مانند «پس از باران» که مرتباً قابلیت بازپخش دارند و با گذر سال ها از زیبایی و ارزش های آن ها کم نشده است.
قصــه
محور ماجراهای «آنام»، همان گم گشتگی مادر و فرزندی هندی با دختر جوان و یکی یک دانه خانواده ا ی شهری روایت می شود که خواهان فراوان دارد و پس از کش وقوس های زیاد، ازدواج می کند. هنوز مخاطب با اختلافات قومی و فرهنگی این پیوند کنار نیامده، همه خانواده دختر با یک توطئه خواسته و ناخواسته از صحنه نمایش محو می شوند. باز چند صحنه آن طرف تر بیننده با شوک دیگری غافلگیر و با خبر مادر شدن «مارال» روبه رو می شود و هنوز یک قسمت از این همه مصیبت نگذشته، زمزمه ازدواج اجباری با برادرشوهر یا پسرعمو پیش کشیده می شود. «سهند» پسرعموی عاشقی که چشم دیدن فرزند «مارال» و «احمد» (شوهر مرحوم مارال) را ندارد و در پی حذف بچه از زندگی «مارال» برمی آید. امروز «مارال» هم مادری دل شکسته و دم مرگ است و با وجود تمکن مالی، باید خدمتکار خانه دخترش باشد و مدام به همه دروغ بگوید و پنهان کاری کند. ماجراهای عجیب وغریبی که در جهان داستان امکان دارد و وقوع پی درپی این همه اتفاقات شوم برای یک نفر هضم نشدنی به نظر می رسد.
از طرفی، نباید از توجه مثبت و بی حاشیه نویسنده به آیین های درست و نادرست فرهنگ فولکلور ایرانی به سادگی گذشت. مثبت از این نظر که به سنت هایی مثل ازدواج فامیلی دخترعمو با پسرعمو، ازدواج اجباری زن بیوه با برادرشوهرش یا نظام پدرسالاری حاکم بر برخی فرهنگ های فولکلور به خوبی پرداخته شده است. همچنین داستان در جایی به جز خانه های پرزرق و برق پایتخت هم تعریف می شود و زیبایی و سادگی زندگی روستایی را به تصویر می کشد. یکی از نقاط قابل اشاره دیگر این مجموعه در قیاس با کارهای مشابه تلویزیون در سال های اخیر، پرداختن به قصه ای پردرد ورنج بدون القای سیاه نمایی است. یعنی بیننده چه در حین تماشای کار و چه بعد از بلند شدن از پای گیرنده اش احساس ناامیدی و سرخوردگی نمی کند. احساسی که در سریال هایی مانند «سایه بان» واقعا آزاردهنده بود و با وجود کشش در فرم و ساخت، باعث ملال تماشاگر می شد. از جمله نکات متمایزکننده این کار، تأکید محسوس آن بر فرزندآوری در هر دو بخش سریال است و به بهانه روایت یک مادرانه هندی، به تبلیغ روش های نوین پزشکی برای صاحب فرزند شدن نیز می پردازد.
بازیگـری
شاید پیش از نمایش سریال، یکی از مهم ترین نکات وسوسه برانگیز برای مخاطب عام و خاص پس از مدت ها دیدن ستاره صاحب سیمرغ سال های دور سینمای ایران، گلچهره سجادیه بود. احساسی که پس از دیدن چند قسمت از مجموعه جای خود را به یأس داد. شاید در نخستین روزهای پخش، حتی به خودمان امیدواری می دادیم که باید به سجادیه و حضور دوباره اش فرصت دهیم تا خودی نشان دهد و همان طور که در اثر بی تکراری چون «هیوا» ی ملاقلی پور، نقش زنی عاشق و بی پناه را یک تنه بر دوش می کشد، بدرخشد و نفس ها را در سینه حبس کند. اما حالا با گذر از دو سوم «آنام»، تنها شاهد بازی بی رمق، درون گرا و کم احساس وی هستیم؛ جایی که در نقش «مارال»، مادر رنج کشیده می توانست احساسات پررنگی را به تماشاگرش منتقل کند و همذات پنداری بیشتری را برانگیزد. چیزی که زیاد دور از انتظار نیست و کارهای محلی موفق دیگری چون «پس از باران» با بازی اثرگذار کتایون ریاحی و مرجان محتشم در یادها باقی مانده است. احساس هر شب مخاطب آشنا با هنرنمایی گلچهره سجادیه، فاصله گرفتن وی از استانداردهای بازیگری و نتیجه گیری خوش بینانه ترش، ناآشنایی سجادیه با مدیوم تلویزیون و قالب های سریالی است.
پس از گلچهره سجادیه در مرحله نخست مجموعه، در بخش شهرستانی «آنام» از نقش برجسته و بازی گیرای سیروس گرجستانی نمی توان چشم پوشی کرد. جدای از شخصیت پرداخت شده اش، گرجستانی به زیبایی در قالب بزرگِ خاندانی آذری ظاهر شده و نرمش و قدرت نظام پدرسالاری را همزمان به نمایش می گذارد. پختگی، تقید به امور دینی و مهربانی در جزء جزء رفتار و کلام پدربزرگ باصلابت «آنام» موج می زند و باید گفت که پس از بازی درخشان سیروس گرجستانی در نقش خانِ فئودال بی بندوبار «کیف انگلیسی»، وی را دیگر در چنین نقش چالشی و پرفراز و فرودی ندیدیم. البته در بخش شهرستان سریال، بازی هنرمندان آذری هم قابل تحسین و اعتناست، به ویژه بازیگر نقش جوانی «مارال» .
سارا صالحی
- 15
- 2