جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۲۳:۲۶ - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۷۶۶۹
رادیو و تلویزیون

هر آنچه در برنامه ماه عسل گذشت (۹۷/۰۲/۳۰)

خلاصه قسمت چهارم ماه عسل ۹۷/ ماجرای مادری که از ترس شوهرش دخترش را در بهزیستی گذاشت

برنامه ماه عسل,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
چهارمین برنامه ماه عسل سال ۱۳۹۷ با صحبت های علیخانی درباره تکلیف وضعیت داروی سرطان در برنامه گذشته شروع شد.

به گزارش سرپوش، چهارمین برنامه ماه عسل سال ۱۳۹۷ با صحبت های علیخانی درباره تکلیف وضعیت داروی سرطان در برنامه گذشته شروع شد.

 

در ابتدای برنامه احسان علیخانی از همکاری دانشگاه تهران برای تشخیص و تایید داروی سرطان مورد ادعای دهقان خبر داد. او اعلام کرد که مقرر شد دانشگاه تهران روی این دارو بررسی کرده و تا زمان اعلام نتیجه کاشف این دارو دهقان نیز آن را به کسی تجویز نکند.

 

علیخانی همچنین اعلام کرد نتیجه تحقیقات و تایید این دارو از طریق برنامه ماه عسل به مردم ایران اعلام خواهد شد.

 

در ادامه برنامه زن و شوهری مهمان برنامه شدند که شوهر او معتاد بود و در خانه تریاک می‌کشید.

 

همسرش اعلام کرد که نمی‌دانست تریاک چیست و شوهرش به او گفت: داروست و پس از مدتی این دارو هر روز توسط او مصرف می‌شد.

 

همسرش او را آقا رضا صدا می‌کرد که پس از دقایقی در برنامه مشخص شد او از ترس او را اینگونه خطاب می‌کرد.

 

همسر در ادامه گفت که من از حضور در این برنامه به دنبال گریه و زاری و بیان گذشته نیست بلکه قصدم کمک به خانم هایی، چون خودم است.

 

او در ادامه گفت که شوهرش قبل از ازدواج اعتیاد داشته است. او به اندازه‌ای به خود می‌رسید که از چهره اش اعتیاد مشخص نباشد و  خود نیز از او پذیرایی می‌کرد و  اگر چنین کاری نمی‌کرد با مشکلات روبه رو می‌شد.

 

شوهر گفت که وقتی مشکلات اعتیاد و زندگیم زیاد شد به سمت مصرف شیشه رفت، دعوا و جر و بجث بیش از همیشه در زندگی پیدا شد.

 

همسر از دلسوزی و ناآگاهی خود گفت که اگر با غرور و جسارت در همان دفعه اول برخورد می‌کردم با مشکل فعلی مواجه نمی‌شدیم. او گفت که بار‌ها شده است که جدا شده ام، اما بعد از یک هفته برمی گشتم.

 

برنامه ماه عسل,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

مشکلات تا جایی رسید که شوهر شب‌ها به زنش شک می‌کرد و  تهمت می‌زد. این مشکلات به جایی رسید که دختر برای بزرگ شدن به خانه بهزیستی پناه برد.

 

زن از درگیری پسر و پدر در یکی از تهمت‌ها خبر داد. فرزند پسر از تهمت‌هایی که پدر به مادر می‌زد ناراحت شده و با پدر گلاویز می‌شود.

 

عماد فرزند پسر از خانه بیرون رفت و نیامد. مادر به دنبال عماد می‌گردد، اما چون فرزندش را پیدا نمی‌کند به دادگستری رفت.

 

زن و شوهر در دادگاه برای طلاق حاضر شدند و او از شوهرش می‌ترسید. زن به دنبال بزرگ کردن آرمیتا دخترش بود، اما شوهر مخالف بود و در این میان مرد به دنبال زن در خیابان می‌افتد. وحشت زن به اندازه‌ای بود که به سوی قاضی پرونده اش رفت. قاضی او را به بهزیستی معرفی کرد.

 

زن بیان کرد که بهزیستی محیطی نداشت که ارمیتا در آن جا بماند. به مسئول بهزیستی گفت که ارمیتا جایش اینجا نیست و از او مراقبت کن. فرزند پسر هم اصلا معلوم نبود کجا رفته است. پدر نیز تا سه ماه به دنبال خانواده می‌گشت.

 

مرد اعلام کرد که در همان اول فکر می‌کردم که زن با مردی است و ازدواج کرده. مرد در جنگ با افکارش برای گشتن خانواده و آوارگی در مشهد بیداری در ذهن و قلبش اتفاق می‌افتد و به امام رضا (ع) پناه میبرد. صبح تا شب در حرم امام رضا به راز و نیاز مشغول بود تا این که رفتن خانواده برای او عجز و نابودی بود. جرقه‌ای در او خورد و آن این که با حاج آقا سیدی آشنا شد. او گفت: دخترش در مهر امام رضا بود و سیدی شرط دادن بچه را ترک اعتیاد دانست.

 

زن شوهرش را دوست داشت و قرار شد شوهر اعتیاد را ترک کند. فرزندش عماد نیز در این میان پیدا شد.

 

زن گفت که اصلا امیدی به بازگشت زندگی نداشت و کمک خدا بود که این زندگی دوباره روبه راه شده است و در کنار هم زندگی می‌کنند.

 

در ادامه شوهر بیان کرد که این که توانسته ام ترک کنم و خانواده ام را کنار خود دارم دلیلش کمک امام رضا (ع) است. آرمیتا در ادامه برنامه در استودیو حاضر شد و در کنار پدر و مادر قرار گرفت.

 

مهمان بعدی برنامه چهارم ماه عسل زنی بود که پدرش اعتیاد را تجربه کرد.

 

آرزوی این زن این بود که هیچ دختری به خاطر پدرش سر افکنده نشود.

 

او گفت که با پدرش دوست بود و او همه چیز را با پدرش بیان می‌کرد، اما وقتی که برادرش فوت می‌کند پدر معتاد می‌شود و کسی که طاقت اشک دخترش را نداشت اشک دخترش را در می‌آورد.

 

پدر ۱۰ سال مادر و دختر و همسرش را ترک می‌کند.

 

دختر میگوید ۴ سال در مشهد به دلیل این که همسرش اهل مشهد بود زندگی کرد. برایم این دوری بسیار سخت بود به ویژه که مادر هم دور بود.

 

او از ترک اعتیاد پدر در کمپ گفت و این که هر بار رفت و دوباره رو به اعتیاد آورد. دخترش در بار اخر با او اتمام حجت کرد و گفت که  دیگر طاقت ندارد و کسی هم جز پدرش ندارد. در نتیجه این حرف‌ها پدر تحت تاثیر قرار گرفت و دیگر به سمت اعتیاد برنگشت.

 

او از زخم زبان‌های همسایه‌ها و اهل محل می‌گفت و این که بسیاری از کار‌های ناپسند در محل را به پدرش نسبت می‌دادند در حالی که پدرم ذاتا اهل خیر و کمک کردن به دیگران بود و دلیل این تهمت‌ها اعتیاد بود.

 

او همچنین از تلاش‌های مادر برای ترک پدر گفت و این که تا جایی تلاش کرد که دیگر برید و خسته شد و ۱۱ سال است از پدر دور است.

 

علیخانی گفت که این کار بزرگی است که یک دختر که ازدواج کرده و دو فرزند دارد باز هم پای پدرش که همه دنیا او را طرد کرده اند ایستاد و تلاش کرد.

 

دختر از آرزویش برای بودن پدر و مادر در کنار هم گفت و این که سر یک سفره غذا بخورند و این که تکیه گاه هر دختری پدرش است.

 

در پایان علیخانی از تمایل پدرش  شرکت در برنامه ماه عسل پرسید که با جواب مثبت دختر رو به رو شد.

 

 

mizanonline.com
  • 15
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۴
جدیدترین
قدیمی ترین
خیلی خیلی عالی بود
عالی بود
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش