جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۲۱:۵۶ - ۰۷ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۱۸۸۰
رادیو و تلویزیون

هر آنچه در برنامه ماه عسل گذشت (۹۷/۰۳/۰۷)

خلاصه یازدهمین برنامه ماه عسل با حضور اهالی قلعه گنج

یازدهمین قسمت برنامه ماه عسل 97,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
یازدهمین برنامه ماه عسل با حضور اهالی قلعه گنج و پرداخت به سیر تاریخی تحول این منطقه به دست مردم آن روی آنتن رفت.

به گزارش سرپوش، یازدهمین برنامه ماه عسل میزبان زوجی از قلعه گنج کرمان بود که با وجود نسبت دختر دایی پسر عمه که داشتند به دلیل شرایط بد مالی به شکل خانوادگی کار می کردند.

 

قلعه گنج جایی است که به آفریقای ایران معروف است. جایی که گرما و نبود امکانات و وضعیت  اسفبار در آن موج می زند.

 

 وضعیت ان ها به حدی بد بود که مهمان برنامه بدهکاری ۲۰۰۰ تومنی داشت.

 

مهمان برنامه به درس علاقه داشت و به زور کار می کرد و در حال کار به درس فکر می کرد.  پس از مدتها سختی کار خوب  پیدا کرد و به دنبال این بود که سر ماه مادرش را با پول حقوقش خوشحال کند اما مادرش فوت می کند. پس از مرگ مادر معتقد شد که خدا از شهر او رفته است. مادرش در هنگام مرگ به او از نگهداری برادران و خواهرانش گفت بنابراین حمایت از آنان را به دست گرفت و همه آن ها را به دانشگاه فرستاد و آنها شاغل شدند.

 

مهمان برنامه در ۲۱ سالگی و پس از مرگ مادرناگهان حکم مردی ۳۵ ساله را پیدا می کند.

 

مرد و زن مهمان برنامه از پولداری در روستای خود به این معنی یاد کردند که پولدار یعنی کسی که مشکل خرید کتاب مدرسه و پول آن را نداشته باشند نه کسی که میلیاردر است.

 

در ادامه مهمانان برنامه از این گفتند که با ید استکان چای و یک خرما صبح تا شب کار می کردند و از احسان علیخانی خواستند که به ادامه داستان بپردازیم و از بدبختی های گذشته خود نگویند.

 

در ادامه برنامه سه مهمان خانم در استودیو برنامه ماه عسل حاضر می شوند.

 

یکی از مهمانان خانم گفت وضعیت قلعه گنج تنها ۷ سال است که خوب شده است و قبل از ان وضعیت بدی داشت. مردم ما مردمی بودند که تنها برای زنده بودن زندگی کردند اما الان همه تلاش می کنند تا زندگی را تغییر دهند.

 

مهمان مرد برنامه مهاجرت در نظرش را هجرت فکر  و رسیدن به تلاش برای ساختن جایی که هستی دانست. او هدف داشت تا در روستا یک رنسانس اقتصادی شکل دهد.

 

زن دوم از سه مهمان دوم برنامه با زبان محلی با هموطنانش صحبت کرد.

 

در دوران مدرسه کیف او از کیسه برنج بود که خواهرش دوخته بود. بچه ها در مدرسه او را مسخره کردند و او خواست به مدرسه نرود اما با اصرار مادرش برگشت. معلم مدرسه برای هر کتاب دفتری خواست که بچه ها در آن بنویسند اما او و خانواده اش پولی نداشتند دفتر بخرند بنابراین ترک تحصیل کرد. او ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. به حرم امام رضا(ع) رفت و دوست داشت اذن دخول بخواند اما نمی توانست. بنابراین به دنبال سواد و علم اموزی رفت تا با سواد عامل پیشرفت فرزندانش هم باشد.

 

زن سوم از تلاششان در مساجد برای سوادآموزی از طریق قرآن گفت و این که این منطقه با همکاری یکایک مردم جلو رفته است و این که فکر مردم این منطقه تکامل یافته و از فکر کردن به دیپلم به دکترا رسیده اند. 

 مهمانان برنامه از نداشتن اعتماد مسئولان به مردم قلعه گنج گفت تا این که بنیاد علوی به مردم و به دنبال آن مردم به بنیاد علوی اعتماد کردند. ناگهان انقلابی در ون منطقه شکل گرفت و با شعار مردم برای مردم تلاش کرده و قلعه گنج را ساختند.

 

 

 

در ادامه برنامه تمام کسانی که در حال حاضر در قلعه گنج صنعت راه انداخته اند و به منطقه ای صنعتی تبدیل کرده اند در استودیو حاضر شدند و از کارشان گفتند.

 

احسان علیخانی پس از پخش آیتم از دو مقطع زمانی قلعه گنج و تفاوت عجیب آن خواست که آین مردم را تشویق کنند.

 

مجتبی از فارغ التحصیلی و معلم شدن و برگشتش به قلعه گنج گفت و قصدش برای پرداخت بدهی ۲هزار تومانی اش گفت که مرد پاسخ داد بر فرزندم در مدرسه آنقدر سخت بگیر تا درس خوانده و در زندگی پله های موفقیت را طی کند و این بزرگترین دینی است که پرداخت می کنی و از تو قدردانی می کنم.

 

مجتبی در پایان از حکمت خداوند در سختی هایی که در قلعه گنج در گذشته وجود داشت گفت و این که خدا در قلعه گنج حضور دارد.

 

 

mizanonline.com
  • 10
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش