دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۳:۵۳ - ۰۱ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۰۲۲۹
رادیو و تلویزیون

نویسنده و تهیه کننده سریال «پدر»: با آن سکانس جنجالی به هدفمان رسیدیم

سریال پدر,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
شبکه دو از هفته پیش سریال جدید خود یعنی «پدر» را روانه آنتن کرده است که در همین مدت توانسته توجه بیننده ها را جلب کند. این سریال را از چند جنبه می توان واکاوی کرد؛ مثل چالش ایمان، ثروتمندی مرد متدین، قضاوت و حتی بازتاب سکانس جنجالی آن در فضای مجازی.

به گزارش تسنیم، بخش‌هایی از این موضوعات را با حامد عنقا، طراح داستان، نویسنده و تهیه کننده سریال «پدر» مطرح کرده‌ایم. او معقتد است آن سکناسی که در فضای مجازی بازتاب‌های مختلفی داشت، هیچ ایرادی نداشته و فقط برخی نتوانسته اند آن را درک کنند.

 

«پدر»بخاطر سکانسی که چند دختر مزاحم حامد (شخصیت اصلی داستان) می شوند و او از پنجره فرار کرد، حاشیه ساز شد. پیش از آن دوست دارم درباره یک مساله دیگر توضیح دهید و این که از معدود دفعاتی است که بین ایمان و ثروت تعارضی دیده نمی شود. ریشه این نگاه چیست؟

 

ما فکر کردیم جای برخی شخصیت هایی در تلویزیون خالی است: یک مرد مثل حاج علی که در عین ثروتمندی و داشتن بنز آخرین سیستم، اهل نماز و روزه هم هست.حتی لازم باشد با مشتری های خارجی اش انگلیسی حرف می زند. این چه نگاهی است که متدینین باید فقیر باشند و همه کسانی که سوار ماشین می شوند،لاابالی؟!

 

وقتی میزان ایمان حامد را می دانیم، می پذیریم که در مواجهه با دختران، ماخدوذ به حیا است. برای نشان دادن این نجابت لازم بود از پنجره فرار کند؟لازم است به این نکته اشاره کنم که چه بلایی سرمان آمده که در و دیوار شهرمان پر از شعارهایی مثل حیا و پاکی و نجابت است ولی پای عمل که پیش می آید،‌واکنش ها چیز دیگری است. یکی(از بین هشتاد میلیون نفر) وقتی گیر چند دختر که می خواهند آبرویش را ببرند می افتد، تلاش می کند خودش را نجات دهد. کجای کار ایراد دارد؟ تازه از طبقه هشتم که نپریده،طبقه اول بوده و بلایی هم سرش نیامده است.

 

حرف شما درست ولی چرا این تمهید نمایشی با واکنش منفی برخی کاربران مواجه شده؟

هر کدام از ما در طبقه ای که زندگی می کنیم صاحب تجربه های متفاوت هستیم. مثلا اگر من بگویم یک تاجر بازاری می شناسم که ۹۵ میلیارد از درآمد ۱۰۰ میلیاردی ماهیانه خود را صرف بچه های بی سرپرست و هیات هات مذهبی و... می کند، شاید تو باورت نشود. چون میلیاردهایی را می شناسی که با اختلاس و رانت به این پول رسیده اند و آن را توی لاس وگاس خرج می کنند. من توقع ندارم دختر و پسرهایی که جنس زندگی و«لایف استایل»شان شکل دیگری است، کاراکتر حامد«پدر» را همان جور درک کنند که فلان طلبه حوزه علمیه درک کند.

 

ما فکر کردیم جای برخی شخصیت هایی در تلویزیون خالی است: یک مرد مثل حاج علی که در عین ثروتمندی و داشتن بنز آخرین سیستم، اهل نماز و روزه هم هست.حتی لازم باشد با مشتری های خارجی اش انگلیسی حرف می زند. این چه نگاهی است که متدینین باید فقیر باشند و همه کسانی که سوار ماشین می شوند،لاابالی؟!

 

در این شهر آدم هایی هستند که سوار مازراتی می شوند و آدم هایی هم داریم که گیر کرایه تاکسی هستند وقتی درباره مخاطب حرف می زنیم، باید بدانیم از کدام مخاطب می گوییم؟همه درام های بزرگ دنیا که برای مخاطب ساخته شده اند، قصه آدم های نادر است. قصه آن که از صبح کار می کند تا شب و این سیکل را ادامه می دهد که جذاب نیست. ما قصه آدم هایی که شیشه نانوایی را شکسته اند و نان خورده اند را بارها شنیده ایم؛ یکی از آن ها می شود ژان وال ژانِ «بینوانیان».

 

فکر می کردید سریال بخاطر یک سکانس تا این حد زیر ذره بین برود؟

بله؛ روزی که این سکانس را می نوشتیم و زمانی که آقای توفیقی قرار بود آن را کارگردانی کند، منتظر این واکنش ها بودیم.بالاخره ما به عنوان درام نویس و بهرنگ توفیقی به عنوان کارگردان،مگر چه ابزارهایی برای بالا بردن جذابیت سریال در اختیار داریم؟ما سعی می کنیم با دور از ذهن بودن برخی سکانس ها توجه جلب کنیم. خدا را شکر چیزی که دوست داشتیم به لحاظ تبلیغاتی اتفاق بیفتد،‌با این سکانس افتاد.

 

این سکانس مدل دیگری بود که در «تنهایی لیلا» تجربه کرده بودید.

بله؛ ما چنین تجربه ای را در سریال«تنهایی لیلا» هم داشتیم. دختر در امامزاده خوابیده و در اتفاق شیشه ای قفل است؛ چشم محمد به او می افتد و احساس می کند در دلش هوسی شکل گیرد و به همین خاطر دست خود را روی آتش شمع قرار می دهد.که این را از ماجرای واقعی که چند صد سال پیش برای حضرت میرداماد افتاده بود،الگو گرفتیم.

 

چرا حامد و خانواده اش این قدر سفید هستند و طرف مقابل بدجنس؟

من در کارهایم آدم ها را هیچ قضاوتی نمی کنم. بلکه این موقعیت های مختلف است که باعث رفتارهای مختلف می شود.در این سریال حامد،‌حاج علی و شریفه خطا می کنند. مطمئن باشید بیننده ها در قسمت های پیش رو با دیدن رفتارهای حامد سوپرایز می شوند. کی گفته دخترانی که امروز منفی اند، تا آخر سریال منفی می مانند؟ آدمی که گمان می کنید غرق در گناه است، بخاطر یک اتفاق ‌رستگار می شود و آدمی که می گوید نماد تقوا و پاکی است می لغزد؛ قصه پدر به این نکات اشاره دارد.

 

چرا سراغ عاشقانه ای آشنا رفتید؟

قصه عشق همیشه قصه آشنایی است؛ ‌از لیلی و مجنون و ویس و رامین تا حالا تم واحدی داشته اند.کاری که ما کردیم،‌ این بود که عناصر شخصیت ها را تغییر دادیم.در ضمن،یادتان باشد قصه «پدر» از کجا شروع شد. وقتی در قسمت اول مواجه می شوید با دختری که سر قبر می رود،‌پسری که مرده،پدر و مادری که حال عجیبی دارند و... می فهمید که قصه «پدر»چرا و چگونگی نیست،‌قصه «چجوری»است. مخاطب همان قسمت اول می داند،لیلا با حامد ازدواج کرده،صاحب پسر شده اند و حالا حامد مرده است. این قصه ممکن است کمی غیرمتعارف باشد چون امتداد عشق این دختر و پسر بدون حضور یکی از آنها اتفاق می افتد.

 

نکته بارز این که در سریال «پدر» تصویر دانشگاه باورپذیر است؛‌ حتی دختر و پسرها یکدیگر را به اسم کوچک صدا می می کنند.چقدر به تجربه عینی خودتان ربط دارد؟

بی تاثیر نیست؛‌بالاخره یکی دو روز در هفته در دانشگاه حضور داریم. ضمن این که با بچه هایی که کار می کنم جوان هستند. ما در دوران مدرسه همدیگر را با فامیلی صدا می زدیم الان انگار آدم ها راحت تر شده اند و من سعی کردم به این سمت و سو بروم. البته حتی اگر نخواهی وقتی کار با حضور بازیگران و عوامل جوان ساخته می شود ،‌این اتفاق می افتاد.

 

 

 

  • 23
  • 8
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۹
جدیدترین
قدیمی ترین
بسیار فیلم عالیه وخیلی آموزندس و حامد ولیلا وخانواده ی حامد خیلی خوبن .فیلم خیلی واقعی به نظر میادولی از وقتی حامد مردخیلی ناراحت کننده هست
واقعا خجالت نمیکشید توی قرن ۲۱ این چرت و پرتا ها رو تحویل مردم میدید البته با این کامنتایی که دارم میخونم متوجه شدم سطح جامعه چقدر پایینه کندذهن ها
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش