به گزارش تسنیم، بخشهایی از این موضوعات را با حامد عنقا، طراح داستان، نویسنده و تهیه کننده سریال «پدر» مطرح کردهایم. او معقتد است آن سکناسی که در فضای مجازی بازتابهای مختلفی داشت، هیچ ایرادی نداشته و فقط برخی نتوانسته اند آن را درک کنند.
«پدر»بخاطر سکانسی که چند دختر مزاحم حامد (شخصیت اصلی داستان) می شوند و او از پنجره فرار کرد، حاشیه ساز شد. پیش از آن دوست دارم درباره یک مساله دیگر توضیح دهید و این که از معدود دفعاتی است که بین ایمان و ثروت تعارضی دیده نمی شود. ریشه این نگاه چیست؟
ما فکر کردیم جای برخی شخصیت هایی در تلویزیون خالی است: یک مرد مثل حاج علی که در عین ثروتمندی و داشتن بنز آخرین سیستم، اهل نماز و روزه هم هست.حتی لازم باشد با مشتری های خارجی اش انگلیسی حرف می زند. این چه نگاهی است که متدینین باید فقیر باشند و همه کسانی که سوار ماشین می شوند،لاابالی؟!
وقتی میزان ایمان حامد را می دانیم، می پذیریم که در مواجهه با دختران، ماخدوذ به حیا است. برای نشان دادن این نجابت لازم بود از پنجره فرار کند؟لازم است به این نکته اشاره کنم که چه بلایی سرمان آمده که در و دیوار شهرمان پر از شعارهایی مثل حیا و پاکی و نجابت است ولی پای عمل که پیش می آید،واکنش ها چیز دیگری است. یکی(از بین هشتاد میلیون نفر) وقتی گیر چند دختر که می خواهند آبرویش را ببرند می افتد، تلاش می کند خودش را نجات دهد. کجای کار ایراد دارد؟ تازه از طبقه هشتم که نپریده،طبقه اول بوده و بلایی هم سرش نیامده است.
حرف شما درست ولی چرا این تمهید نمایشی با واکنش منفی برخی کاربران مواجه شده؟
هر کدام از ما در طبقه ای که زندگی می کنیم صاحب تجربه های متفاوت هستیم. مثلا اگر من بگویم یک تاجر بازاری می شناسم که ۹۵ میلیارد از درآمد ۱۰۰ میلیاردی ماهیانه خود را صرف بچه های بی سرپرست و هیات هات مذهبی و... می کند، شاید تو باورت نشود. چون میلیاردهایی را می شناسی که با اختلاس و رانت به این پول رسیده اند و آن را توی لاس وگاس خرج می کنند. من توقع ندارم دختر و پسرهایی که جنس زندگی و«لایف استایل»شان شکل دیگری است، کاراکتر حامد«پدر» را همان جور درک کنند که فلان طلبه حوزه علمیه درک کند.
ما فکر کردیم جای برخی شخصیت هایی در تلویزیون خالی است: یک مرد مثل حاج علی که در عین ثروتمندی و داشتن بنز آخرین سیستم، اهل نماز و روزه هم هست.حتی لازم باشد با مشتری های خارجی اش انگلیسی حرف می زند. این چه نگاهی است که متدینین باید فقیر باشند و همه کسانی که سوار ماشین می شوند،لاابالی؟!
در این شهر آدم هایی هستند که سوار مازراتی می شوند و آدم هایی هم داریم که گیر کرایه تاکسی هستند وقتی درباره مخاطب حرف می زنیم، باید بدانیم از کدام مخاطب می گوییم؟همه درام های بزرگ دنیا که برای مخاطب ساخته شده اند، قصه آدم های نادر است. قصه آن که از صبح کار می کند تا شب و این سیکل را ادامه می دهد که جذاب نیست. ما قصه آدم هایی که شیشه نانوایی را شکسته اند و نان خورده اند را بارها شنیده ایم؛ یکی از آن ها می شود ژان وال ژانِ «بینوانیان».
فکر می کردید سریال بخاطر یک سکانس تا این حد زیر ذره بین برود؟
بله؛ روزی که این سکانس را می نوشتیم و زمانی که آقای توفیقی قرار بود آن را کارگردانی کند، منتظر این واکنش ها بودیم.بالاخره ما به عنوان درام نویس و بهرنگ توفیقی به عنوان کارگردان،مگر چه ابزارهایی برای بالا بردن جذابیت سریال در اختیار داریم؟ما سعی می کنیم با دور از ذهن بودن برخی سکانس ها توجه جلب کنیم. خدا را شکر چیزی که دوست داشتیم به لحاظ تبلیغاتی اتفاق بیفتد،با این سکانس افتاد.
این سکانس مدل دیگری بود که در «تنهایی لیلا» تجربه کرده بودید.
بله؛ ما چنین تجربه ای را در سریال«تنهایی لیلا» هم داشتیم. دختر در امامزاده خوابیده و در اتفاق شیشه ای قفل است؛ چشم محمد به او می افتد و احساس می کند در دلش هوسی شکل گیرد و به همین خاطر دست خود را روی آتش شمع قرار می دهد.که این را از ماجرای واقعی که چند صد سال پیش برای حضرت میرداماد افتاده بود،الگو گرفتیم.
چرا حامد و خانواده اش این قدر سفید هستند و طرف مقابل بدجنس؟
من در کارهایم آدم ها را هیچ قضاوتی نمی کنم. بلکه این موقعیت های مختلف است که باعث رفتارهای مختلف می شود.در این سریال حامد،حاج علی و شریفه خطا می کنند. مطمئن باشید بیننده ها در قسمت های پیش رو با دیدن رفتارهای حامد سوپرایز می شوند. کی گفته دخترانی که امروز منفی اند، تا آخر سریال منفی می مانند؟ آدمی که گمان می کنید غرق در گناه است، بخاطر یک اتفاق رستگار می شود و آدمی که می گوید نماد تقوا و پاکی است می لغزد؛ قصه پدر به این نکات اشاره دارد.
چرا سراغ عاشقانه ای آشنا رفتید؟
قصه عشق همیشه قصه آشنایی است؛ از لیلی و مجنون و ویس و رامین تا حالا تم واحدی داشته اند.کاری که ما کردیم، این بود که عناصر شخصیت ها را تغییر دادیم.در ضمن،یادتان باشد قصه «پدر» از کجا شروع شد. وقتی در قسمت اول مواجه می شوید با دختری که سر قبر می رود،پسری که مرده،پدر و مادری که حال عجیبی دارند و... می فهمید که قصه «پدر»چرا و چگونگی نیست،قصه «چجوری»است. مخاطب همان قسمت اول می داند،لیلا با حامد ازدواج کرده،صاحب پسر شده اند و حالا حامد مرده است. این قصه ممکن است کمی غیرمتعارف باشد چون امتداد عشق این دختر و پسر بدون حضور یکی از آنها اتفاق می افتد.
نکته بارز این که در سریال «پدر» تصویر دانشگاه باورپذیر است؛ حتی دختر و پسرها یکدیگر را به اسم کوچک صدا می می کنند.چقدر به تجربه عینی خودتان ربط دارد؟
بی تاثیر نیست؛بالاخره یکی دو روز در هفته در دانشگاه حضور داریم. ضمن این که با بچه هایی که کار می کنم جوان هستند. ما در دوران مدرسه همدیگر را با فامیلی صدا می زدیم الان انگار آدم ها راحت تر شده اند و من سعی کردم به این سمت و سو بروم. البته حتی اگر نخواهی وقتی کار با حضور بازیگران و عوامل جوان ساخته می شود ،این اتفاق می افتاد.
- 23
- 8
nazi
۱۳۹۷/۵/۱۷ - ۲۲:۵۴
Permalink