دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۱:۰۶ - ۲۰ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۵۲۱۴
رادیو و تلویزیون

نگاهی به سریال «حوالی پاییز» ساخته حسین نمازی

سریال حوالی پاییز,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

مجموعه هرشبی حوالی پاییز را که چندی پیش روی آنتن شبکه سوم سیما بود و به جهت مضمون خاصش، در سطح مخاطبان تلویزیون توجه‌برانگیز شد، می‌توان از دو جنبه بررسی کرد: وجه نخست که بی‌تردید بر وجه دراماتیک غلبه دارد جنبه فرامتنی داستان و نوع نگاه و جهت‌گیری سریال به یک کلیت سیاسی-اجتماعی است که تا پیش از این در آثار نمایشی سیما چنین صراحتی را شاهد نبودیم.تلویزیون در حوالی پاییز برای نخستین بار رویکرد مواجهه مستقیم و به دور از میانه‌روی را - که ظرف تمام چهار دهه سپری‌شده از انقلاب تنها در برابر ایالات متحده و رژیم اسراییل و در مقطع جنگ تحمیلی در برابر رژیم بعث عراق به کار برده می‌شد - به کشوری خارج از این مثلث تعمیم داد و نوک پیکان مقابله در عرصه نمایش را متوجه خاندانِ آل سعود کرد. پیش از این و شايد بنا به ملاحظاتی نظیر پرهیز از دامن زدن به تنش با کشوری که سرزمین وحی و مقصد سفر سالانه تعداد قابل توجهی از هموطنان متشرع است، چنین رویکردی را شاهد نبودیم و این برنامه‌های ترکیبی و مناسبتی غیرنمایشی بودند که در حکم یکی از تریبون‌های رسمی عمل می‌کردند.

 

ولی سرانجام و به دنبال افزایش اختلافات دو کشور و بروز حوادث دلخراش تعرض به نوجوانان ایرانی، سقوط جرثقیل و شهادت جمعی از هم‌میهنان که با به روی کار آمدن ولیعهد خشن سعودی هم تشدید شده بود، شبکه سوم به عنوان اولین شبکه تلویزیونی که به چنین مضمونی پرداخته است، وارد میدان شد تا سرفصل تازه‌ای را هم در آثار نمایشی بگشاید. نکته قابل توجه دیگر، زمان پخش سریال بود که در فاصله زمانی تنها سه هفته پس از قتل فجیع جمال خاشقجی روزنامه‌نگار عربستانی توسط سرویس اطلاعاتی آل سعود و در روزهایی روی آنتن رفت که فشار بین‌المللی بر عربستان به‌شدت افزایش یافته بود؛ تقارنی جالب بین یک واقعیت روز سیاسی و یک اثر نمایشی که در بن‌مایه‌شان اشتراکات فراوانی دارند.

 

اما در ارزیابی حوالی پاییز از منظر دراماتیک باید اذعان کرد که در قسمت‌های آغازین (که جنبه معرفی و مقدمه دارد) برای بینندگان تلویزیونی جذاب و وسوسه‌آمیز به نظر می‌رسید. سه اهرم جذاب در ابتدا بیننده را برای پیگیری مجموعه ترغیب می‌کردند: ورود یک فعال سیاسی زنِ تبعه عربستان به ایران و تعاملات او با یک خانواده ایرانی، دستمایه‌های امنیتی که همیشه جذابند و در نهایت نمایش شیوه زندگی یک خانواده سنتی ایرانی از معماری خانه گرفته تا مناسبات اهالی منزل که به عنصری رنگ‌باخته در زندگی واقعی و آثار نمایشی سال‌های اخیر بدل شده است.

 

در این بین، به‌ویژه ایده آشنایی و ارتباط عاطفی آغشته به مناسبات سیاسی پسر و دختری از دو کشور و فرهنگ متفاوت (که همیشه خوب جواب داده است) موثر واقع شد. دو مجموعه خوب مدار صفر درجه (حسن فتحی) و وفا (محمدحسین لطیفی) نمونه‌های مشابهی هستند که در ذهن‌ها ماندگار شده‌اند؛ برعکس حوالی پاییز که موفق نشد از این فرمول داستانی امتحان‌پس‌داده و اهرم‌های مورد اشاره استفاده درستی ببرد. حسین نمازی نویسنده و کارگردان که بیشتر با کارگردانی فیلم آپاندیس شناخته می‌شود، با وجود بهره بردن از پخش شبانه یکی از پربیننده‌ترین شبکه‌های تلویزیون و پشتوانه ذهنی میلیون‌ها بیننده ایرانیِ سوگوار شهدای هموطن و ناخشنود از دشمنی‌های آل سعود، در نهایت با این مجموعه موفقیتی کسب نکرد.

 

حوالی پاییز دو پاشنه آشیل دارد. اولی در پی‌ریزی پیرنگ امنیتی و سیاسی داستان که سردستی به نظر می‌رسد. ایده اولیه بازگشت یک زن عرب سابقا دانشجو در ایران، پناه داده شدن او توسط خانواده دوست سابقش و تحت فشار قرار گرفتن اعضای خانواده‌اش در عربستان به قصد تبدیل زن از یک فعال سیاسی به یک جاسوس (برای نمایش ساختار حکومتی که برای حفظ و بقای خود به شهروندان حقیقی‌اش (جمال خاشقجی) و معادل‌های نمایشی آن‌ها (ساره یوسف) هیچ ترحمی ندارد) قابل قبول است اما در پرداخت نارسای مجموعه کاملا از دست رفته است.

 

انتظار معمول و منطقی از مجموعه‌ای که پای مسائل امنیتی و ماموران اطلاعاتی و تعقیب و مراقبت را به قصه‌اش باز می‌کند این است که به‌جز نمایش صِرف این‌ها، برای دراماتیزه کردن پازل‌های امنیتی قصه، به‌کارگرفتن‌شان در پیشبرد درام و اتصال باورپذیر با دیگر قطعات درام هم فکری کند. آیا در بخش امنیتی داستان چیزی جز سکانس‌های کلیشه‌ای تعقیب زوج جوان توسط مأمورانی با فیزیک نامتناسب، احضارشان به بخش امنیتی و بازجویی‌های تکراری اتفاق افتاد؟ در تمام این بخش‌ها که بخش اعظمی از داستان را به خود اختصاص داده‌اند نه قصه جلو می‌رود و نه شگردهای جذاب و غافلگیرکننده متناسب با ماهیت امنیتی نمایش داده می‌شوند و نه حتی سازندگان مجموعه به موضوع‌های پیش‌پاافتاده و قابل‌انجامی همچون تغییر لوکیشن محل بازجویی یا به‌کارگیری زوایای دوربین، نورپردازی و... فکر می‌کنند.

 

پاشنه آشیل بعدی سریال، خانواده مهران است که با عادی شدن رویه جذاب‌شان یعنی نمایش یک خانواده سنتی با تمام قواعدش، نارسایی‌هایش اندک‌اندک به چشم می‌آید. این بخش هم فاقد چفت‌وبست اصولی با بخش امنیتی است و هم مملو از جزییاتی که نصفه‌نیمه رها می‌شوند و انگار کارکردشان بیش از هر چیزی بالا بردن زمان سریال است. موضوع ورشکستگی کارگاه خانوادگی و انتقال آن به منزل، فقط به درد ربط دادن شکل معیشتی خانواده به مشاغل سنتی-بازاری می‌خورد و خیلی زود رها می‌شود! تاکید بر مخالفت جدی اعضای خانواده با ابراز علاقه مهران به ساره بی‌آنکه دلیلی برایش اقامه شده باشد، موش‌وگربه‌بازی‌های بچگانه با بینندگان بر سر موضوع تجرد یا تاهل ساره، واکنش‌های منفعلانه و غیرقابل توجیه برادر بزرگ‌تر خانواده در مقابل موضوع حساس احضار مهران به مراجع امنیتی، سکانس‌های بی‌پایان فال‌گوش ایستادن دختر کوچک خانواده و بعد سرزنش او توسط بزرگ‌ترها که البته پنهان‌کاری‌های بی‌دلیل و غیرقابل درک‌شان مسبب اصلی‌اند، حضورهای تمام‌نشدنی و عینا شبیه به هم پسر مزاحم مقابل در منزل و پی نبردن برادرها و مادر (آن هم در دل یک خانواده سنتی قاعدتا متعصب)، وارد کردن درون‌مایه منقضی‌شده و بی‌ارتباط با شرایط امروز اجتماع مبتنی بر فشار پدر همسر سامان به او و پیشنهاد طلاق به علت نازایی سامان و بعد حضور خوش‌وخرم او در مراسم عروسی مهران، روشن شدن عدم امکان اخذ تابعیت ساره بعد از ازدواج با مهران که توهینی آشکار به شعور مخاطب به حساب می‌آید، کشف فیلمفارسی‌گونه عقیم بودن عروس بزرگ خانواده (لیلا اوتادی) که قهرمان‌بازی‌های تاریخ‌گذشته سامان مبنی بر مخفی نگه داشتن اصل قضیه هم آن را تشدید می‌کند، اصرار بر انجام سفر حج توسط مهران که با منتفی شدن همراهی ساره توجیه‌پذیر نیست و... همه و همه ضعف‌های آشکار و فاحش مجموعه‌اند که مانع می‌شوند طرح داستانی قابل قبول اولیه و جنبه مهم بیرونی قضیه یعنی اجماع ایرانی‌ها در برابر خوی بدوی آل سعود و پاس داشتن شهدای واقعه منا، یک خروجی خوب حاصل شود.

 

مازیار معاونی

 

 

ghanoondaily.ir
  • 10
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش