یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۲:۲۱ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۴۶۹۹
رادیو و تلویزیون

جواد خیابانی: بغض من دشمنی برای ایران می‌شود و بغض بقیه میهن‌پرستی!

جواد خیابانی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
جواد خیابانی از برنامه‌اش، بغض برای فوتبال و مربی ایرانی می‌گوید.

زنگ اول و دوم که خورد جواب نداد. با تماس های بعدی اما صحبت کرد و گفت: «تو رو خدا، من اصلا حرفی ندارم که بزنم. درباره کی روش هم که دیگر رفته است و من باید چه چیزی بگویم؟» به خیابانی گفتیم که می خواهیم درباره برنامه خودت در جام ملت ها حرف بزنیم که قبول کرد تا چند سوال را درباره برنامه اش حرف بزند. برنامه ای که به زعم خیلی ها ویژگی های زیادی داشت. همان برنامه ای که خیابانی در آن بغض کرد و در یکی از آنها حتی اشک هم ریخت. اشکی که خودش می گوید به خاطر ایران و ایرانی بود و هیچ ایرادی هم ندارد: «جالب اینجاست که اگر من بغض کنم می شوم دشمن، اما کسان دیگر اگر بغض کنند و اشک شان جاری شود می شوند وطن پرست.»

 

برنامه شما از دید خیلی ها خوب بود و مخاطبان زیادی هم داشت.

برنامه من نبود. این برنامه یک تهیه کننده خوب و با ادب به نام حامد غفاری داشت. من هم همه تلاشم را کردم تا آیتم هایی که روی آنتن می بردیم بهترین باشد. استارت برنامه ما از تیرماه خورد و بنا داشتیم که در آبان ماه به اوج برسد. در هر صورت برآیند برنامه طوری بوده که مردم راضی باشند. قرار بود استودیو ما درجزیره کیش باشد یا حتی می خواستیم در دوبی استودیو را برپا کنیم که کمی مشکلات به وجود آمد و نشد.

 

می خواستید استودیویی مثل شبکه الکاس داشته باشید؟

برنامه آنها یک جورهایی سنتی بود. مثلا ما می توانستیم پشتی و گلیم و قلیان بگذاریم و برنامه اجرا کنیم؟ فکر می کنم یک خورده محدودیت به وجود می آمد. اما برنامه شبکه الکاس جذاب بود. یک بار هم من با آنها مصاحبه کرده بودم. برنامه‌شان از نظر من جذاب بود. منتها ما کمی محدویت داشتیم برای دکور و سایر چیزها.

 

آقا جواد یکی از نکات جالب توجه برنامه شما لباس های ورزشی‌ای بود که در طول جام ملت ها می پوشیدید.

خب جالب بود. ضمن اینکه تیم تهیه کننده هم کمک می کرد. لباس های مختلفی هم پوشیدیم؛ از سبز و آبی و قرمز و زرد گرفته تا سفید و خیلی رنگ های مختلف. این طوری به کسی هم بر نخورد. ما خواستیم نشان بدهیم که متحد و واحد، حامی تیم ملی ایران هستیم.

 

بدون تعارف از شما می پرسیم. چند بار در برنامه تان بغض کردید و البته اشک هم ریختید. دیگر همه مردم می دانند که جواد خیابانی یک آدم احساساتی است و ...

والا خیلی ها که گفتند اشک تمساح ریختم! خیلی از مدیران هم موافق نبودند. آنها می گفتند که یک مجری نباید احساساتی شود. نباید بغض کند و باید کنترل خودش را در برنامه داشته باشد. ولی بغض من، بغض وطن پرستی بود. بغض ایران بود. نکته اینجاست من که بغض می کنم می شوم دشمن، اما خیلی ها که بغض کنند از ما میهن پرست تر می شوند!

 

کی روش؟

آن که رفت. الان هم مهم نیست که درباره اش حرف بزنیم.

 

حالا که درباره کی روش حرف نمی زنید درباره مربی ایرانی بگویید. موافق هستید که یک مربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی بنشیند؟

الان خیلی ها از یک امانتی حرف می زنند. امانتی که می گویند کی روش برای فوتبال ایران گذاشته است. خب ما این امانتی را قبول می کنیم. ما علی دایی داریم، مهدی مهدوی کیا، وحید هاشمیان و فرهاد مجیدی. چرا که نه. این بچه ها اصلا می توانند با هم کار کنند. مگر کلینزمن کنار خودش بیرهوف یا سایر دوستانش در تیم ملی آلمان را نداشت؟ وقتی دشان شد سرمربی فرانسه او هم دوستان و هم بازی های خودش را آورد و تیم ملی کشورشان را ساختند. حیف است. ما مربیان خوبی داریم که می توانند با هم کار کنند. حیف نیست واقعا که علی دایی مربی تیم باشگاهی است؟ من نمی خواهم شان و شخصیت سایپا را پایین بیاورم اما خب آقای دایی بیایید و کمک کنید.

 

الان شرایط طوری است که شاید خود این نفراتی که نام بردید قبول نکنند.

چرا قبول نکنند. هم فوتبال بلد هستند، هم چهره های برجسته ای در اجتماع هستند. می گویند کی روش به تیم ملی شخصیت داد اما مگر دایی بیاید، کریمی بیاید یا مجیدی آنها نمی توانند به تیم ملی ایران شخصیت بدهند؟ این همه مربی با مدرک A داریم اما کدام شان در یک تیم دسته دومی حتی مربیگری می کنند؟ من می گویم مربی قبلی به تیم ما شخصیت داده، علی دایی که در بایرن بازی کرده و به چلسی و میلان گل زده هم می تواند شخصیت بدهد. مهدوی کیایی که کاپیتان هامبورگ بوده می تواند شخصیت بدهد. یا فرهاد مجیدی. اینها همه کسانی هستند که می توانند شان و شخصیت تیم را بالا ببرند. چرا همیشه باید خودمان را تحقیر کنیم و به خودمان، به بچه های خودمان و به مربیان خوب داخلی خودمان اعتماد نکنیم؟

 

پس قطعا با مربی ایرانی موافق هستید.

قطعا موافقم. ما در این جام ملت ها تا نیمه نهایی رفتیم اما مگر در دوره های قبل نرفته بودیم؟ مگر سه بار قهرمان نشده بودیم؟ آن هم با مربیان ایرانی. با حشمت خان مهاجرانی و خیلی های دیگر. مگر حشمت خان به تیم ما شخصیت نداد؟ ما با کدام مربی به کره ۶ گل زدیم؟ با محمد مایلی کهن. چرا هم چیز را با دستان خودمان خراب می کنیم؟ چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غاز است؟ این بازیکنان که نام بردم می توانند با یک هماهنگی خوب یک گروه بزرگ را تشکیل بدهند. کریمی، باقری، مجیدی و مهدوی کیا می توانند بزرگی شان در فوتبال را ثابت کنند.حرف من این است که ما ۸ سال به کی روش زمان دادیم اما همین زمان را به مربی ایرانی می دهیم؟ من آماری خواندم که گفته اند در ۱۰۰ بازی فقط ۱۲ بازی را باختیم اما اگر با تیم های بزرگ بازی می کردیم باز هم همین آمار به دست می آمد؟ باز هم پز می دادیم؟ من می گویم دایی با تیم های عربستان بازی کرد و باخت. به کره شمالی باخت اما با تیم های بزرگ بازی کرد.

 

عدم بازی با تیم های بزرگ شاید دلایل زیادی داشته باشد.

من این حرف را همیشه زده ام که می گویم در ورزش باخت نداریم. یا می بریم یا از مسابقه ای که نمی توانیم برنده باشیم باید یاد بگیریم. ژاپن با تیم های بزرگ بازی می کند. عربستان به مصاف برزیل و آرژانتین می رود یا کره ای ها هم همین طور. آنها یاد گرفته اند که چطور بازی کنند. بخشی از حرف هایی که شما می زنید درست است. اما خیلی از تیم های بزرگ با ما بازی نمی کنند. ما مربی بزرگی مثل کی روش را آوردیم که یک جورهایی مثل یک مسکن عمل کرد و البته تا حدودی هم حال فوتبال ما را خوب کرد. با تیم های بزرگ بازی نکردیم اما در کسب نتایج آمار از موفقیت می گویند.

 

من نمی گویم مربی خارجی بد است اما وقتی خودمان سرمایه داریم چرا باید در این شرایط دلارها را گونی گونی به خارجی ها بدهیم. با پولی که به خارجی ها در این چند سال دادیم چند استادیوم ورزشی می شد ساخت؟ الان می گویند فولاد آرهنا افتتاح شده، اگر افتتاح شده پس چرا در آن بازی نمی کنند؟ یک نمایی می سازند و دیگر تمام. دیگر بی خیال تکمیل فازها می شوند. همین ورزشگاه العین را اگر اشتباه نکنم با ۴۰ میلیون دلار ساخته اند. چرا در این هشت سال ما ورزشگاهی را نساخته ایم یا تکمیل نکرده ایم؟ من اوایل کارم در حوزه مطبوعات بود که کلنگ نقش جهان را زدند اما هنوز که هنوز است تکمیل نشده است. یک خورده باید خجالت بکشیم.

 

این حرف خیلی هاست که می گویند تا زیرساخت ها درست نشود خیلی از مشکلات فوتبال ایران حل نمی شود.

ببینید، خودمان را که نباید گول بزنیم. آیا فقط یک مربی خارجی استخدام کنیم مشکلات مال حل می شود؟ ورزشگاه آزادی چند سال دارد؟ فاصله فوتبال ما با کشورهای دیگر زیاد است. یک آکادمی خوب نداریم. حتی یک لیگ جوانان درست و حسابی. برای یک باشگاه در سال خیلی خرج کنند ۳۰ میلیارد تومان است. بودجه باشگاه ها باید درست شود. هر زمان باشگاه های ما از همه لحاظ مطابق استانداردهای روز دنیا شد آن وقت می توان به آینده امیدوار بود. یک باشگاه باید حداقل سالی ۱۰۰ میلیارد تومان بودجه داشته باشد تا بتواند آکادمی داشته باشد، تیم نونهالان، نوجوانان و جوانان داشته باشد. متاسفم که وقتی می بازیم یاد این چیزها می افتیم. ما باختیم و حالا داریم دوباره پیشنهاد می دهیم اما کو گوش شنوا. شما لیگ های معتبر اروپایی را ببینید. هر روزی که مثلا رئال بازی دارد روز قبلش تیم جوانانش بازی دارد. الان پدیده امسال لیگ ما چه کسی است؟ اصلا پدیده ای داریم؟ در لیگ های معتبر دنیا هر سال چند پدیده به دنیای فوتبال معرفی می شوند. رئال و بارسا هر ساله چند بازیکن از رده های سنی خودشان را وارد تیم اصلی می کنند. آنها که پول دارند اما چرا از بازیکنان پایه خودشان استفاده می کنند؟

 

امسال قطر قهرمان جام ملت ها شد .آنها سال ها برنامه ریزی کرده اند و سانچز را چند سال قبل به کشورشان آوردند و نتیجه اش را هم گرفتند.

مثال خوبی بود. همین کمپ اسپایر را که قطری ها ساختند، شاید در ابتدا کسی توجهی نمی کرد اما آنها از لاماسیا الگوبرداری کردند و نتیجه اش را هم دیدند. چرا ما نمی توانیم؟ آیا بودجه نداریم؟ آیا بازیکنان با استعداد نداریم؟ آب و خاک و مربی نداریم؟ این همه باشگاه و استعداد. به خدا همه چیز داریم. حتی عشق در فوتبال. شاید فقط مدیر خوب نداریم.

 

درباره قهرمانی قطر شاید فقط ژاوی درست پیش بینی کرده بود.

ژاوی ساختار آنها را دیده بود که این پیش بینی را کرد. از همان بازی اول شان که من آن را گزارش کردم مشخص بود که چیزی در چنته دارند. قطری ها ۴ تا تماشاگر ندارند اما در مدارس فوتبال شان غوغاست. امارات، عربستان، بحرین و حتی همین یمن. اگر در کشور آنها جنگ نبود می توانست حریف گردن کلفتی برای ما باشد. شاید جام ملت های بعد به نیمه نهایی برسند و حرف های زیادی برای گفتن داشته باشند. الان همه دارند کار می کنند. ما تا نیمه نهایی رسیدیم اما با استعداد هایی که داشتیم، کسی توجه نمی کند که چه بلایی دارد سر فوتبال این مملکت می آید. کشور ما پر از استعداد است. در هر جای از این خاک که بروید دارند فوتبال بازی می کنند. ژیمناستیک کار می کنند و کشتی می گیرند. در خیلی از شهرها بازیکنان جانشان را برای فوتبال می دهند. مثلا در جویبار که پایتخت کشتی جهان است. ما استعداد داریم اما کدام باشگاه مجهز کشتی را در این شهر داریم؟ اردبیل پایتخت وزنه برداری است، اما سالن درست و حسابی برای تمرین داریم؟در زنجان دوچرخه سواران خوبی داریم اما کو پیست درست و حسابی. یا در زاهدان که خیلی ها بوکس و کبدی کار می کنند. کدام امکانات را برای شان فراهم کرده ایم؟ سوریان ها و بهداد ها و حدادی ها به همین راحتی قهرمان نمی شوند. قدرشان را بدانیم تا در آینده شاهد اتفاقات خوبی باشیم. من نمی خواستم حرف بزنم اما سفره دلم باز شد و زیاد صحبت کردم.

 

مرتضی رضایی

 

 

khabaronline.ir
  • 19
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش