با روی آنتن رفتن نخستین قسمت از برنامه «عصر جدید» در شبکه سه، به نظر می رسد بیشتر واکنش ها به این برنامه تقلیدی، شکلی منفی داشته و احتمالا از دلایل تولید چنین برنامه ای که نسخه سطحی و مقلدانه ای از برنامه های موفق شبکه های تلویزیونی امریکایی ست، صرفا پر کردن زمان آنتن شبکه پرهیاهوی سه کاربردی باشد!
برنامه های موفقی مانند «امریکاز کات تلنت»، »د وویس«، »اکس فکتور» و نسخه های مشابه آن در بسیاری از شبکه های تلویزیونی سایر کشورها، مشابه هایی داخلی دارند و امتیاز آن برنامه بخصوص برای مشابه سازی توسط تلویزیون کشورهای دیگر خریداری شده و صد البته که هیچ کدام شان نمی توانند رقابتی با نسخه های اصلی داشته باشند.
در ایران و تلویزیون کشورمان، گویا بدون توجه به همه مبادلات جهانی و پایبندی به قانون حق کپی رایت، با تلفیق چند برنامه استعدادیابی، معجونی به نام «عصر جدید» را روانه آنتن شبکه سه کردند!
این شکل و شمایل برنامه سازی در تلویزیون ایران هرچند به دلیل دوری فرهنگ رفتاری مردمان کشورمان با شیوه های غربی نمی توان تقلیدی از روی حساب و کتاب دانست اما جذابیت های ان می تواند برای مدتی تماشاگران را پای تلویزیون ها بنشاند.
اما یادمان باشد که نسخه های بدلی و تقلیدی نه تنها موفقیت چندانی نداشته اند بلکه هیچگاه نمی تواند شکلی اصیل داشته باشند، در این دسته از برنامه ها هر گونه حرکت و بداعتی در چارچوب های تعیین شده تقلیدی به فنا خواهد رفت و به دلیل دسترسی بخش زیادی از مردم به برنامه های ماهواره ای، پس از مدتی از پخش چنین برنامه ای در تلویزیون ایران، نقاط ضعف آن توی ذوق تماشاگر ایرانی خواهد زد… آیا برای رسیدن به تلخی این بیت شعر باید خیلی شکیبا باشیم؟
«خلق را تقلیدشان برباد داد/ ای دو صد لعنت به این تقلید باد»
سایت تابناک در همین باره مطلبی منتشر کرده که می خوانید:
برنامه «عصر جدید» در حالی رونمایی شد که آنچه در برابر دیدگان مخاطبان قرار گرفت، به جز نسخه ضعیف و کاریکاتوری مسابقات مشابه آمریکایی نبود و آنچه با آن مسابقات متفاوت بود، صرفاً مزایای در نظر گرفته شده برای شرکت کنندگان در آن رویداد است؛ با این حال پیش بینی میشود این مسابقه در جذب مخاطب موفق باشد، چرا که دست تلویزیون در این دوران به شدت خالی است.
به گزارش «تابناک»، نخستین بخش برنامه «عصر جدید» با اجرای احسان علیخانی شب گذشته (شنبه) از شبکه سوم سیما پخش شد و همان گونه که قابل پیش بینی بود، به جای آنکه یک کپی آبرومند از برنامههای «مستعدان امریکا / America’s Got Talent» و «استعداد ویژه / The X Factor» داشته باشیم، کاریکاتوری از این برنامهها در نظر گرفته شده که در نوع خود قابل تأمل است. در عصر جدید تلاش شده از شکل دکور تا نماد ضربدر روی میز داوران نیز کپی از این برنامههای استعدادیابی باشد اما همه چیز در فرم خلاصه شده است.
در نخستین قسمت چنین برنامههایی، قاعدتاً به عنوان قسمت پایلوت شناخته میشود، تلاش سازندگان ارائه بهترین تصویر از این برنامه و همچنین نمایش گروهی از بهترین و هیجان انگیزترین استعدادهاست که تماشاگر را به تداوم دیدن این برنامه وادارد؛ اما آنچه دیشب به نمایش درآمد، از جمله ژانگولربازیها و شعبدهبازی قدیمی که مشابهش را در یوتیوب میتوان دید، دستکم برای تماشاگر حرفهای پدیده شگفتانگیزی که او را به تداوم تماشایش آن راغب کند، نداشت؛ اما این پاشنه آشیل برنامه نیست!
واقعیت آن است که دست تلویزیون از برنامههای باکیفیت نظیر طنزهای نودشبی قوی که روزگاری تمام مردم ایران را تماشاگر تلویزیون میکرد، آنقدر خالی است که تماشاگران (به خصوص آن گروه که ترجیحشان پیگیری برنامههای شبکه داخلی به جای شبکههای ماهوارهای است) بین بد و بدتر، بد را انتخاب میکند و با کاریکاتور آمریکن گات تلنت و ایکس فکتور کنار میآیند؛ ولو آنکه کمی باکیفیتتر از شیرینکاریِ در مسابقه محله با اجرای مسعود روشن پژوه باشد.
در واقع باید پذیرفت احسان علیخانی میتواند دستکم بهتر از روشن پژوه ظاهر شود، هرچند در چنین مسابقاتی وجود مجری رسم نیست؛ اما باید علیخانی به هر قیمت مقابل دوربین باشد! البته اصرار علیخانی برای قرار دادن در دکور به هر قیمتی نه به اندازه چهرههای ضعیفی که در این برنامه به عنوان پدیده معرفی شدند، به چشم میآید و نه به اندازه داوران این برنامه محل نقد است. ظاهراً یکی از بهانههای راهاندازی برنامهها در شبکه سه پس از تغییر مدیریت این شبکه، سرویس دادنِ ویژه به یکسری اشخاص است.
یکی از این اشخاص سیدبشیر حسینی، نویسنده کتاب «لایک ممنوع» است که در برنامهها چرخانده میشود و مشخص نیست با وجود آنکه خود را کارشناس در حوزه رسانه معرفی میکند، از ویژه برنامه جام جهانی فوتبال، تا برنامه اکسیر، برنامه هفت و حالا برنامه استعدادیابی حضور دارد! مگر یک شخص تا چه میزان میتوان علامه باشد که در همه این ساحتها حرفی برای گفتن داشته باشد و در نهایت این شخص چه جایگاهی دارد که حالا قرار باشد استعدادی را شناسایی کند؟ آیا ارائه چنین سرویسهایی به اشخاص با هماهنگی بازرگانی صداوسیما انجام میشود یا مجانی در اختیار این شخص و چند تن دیگر قرار گرفته است؟!
در کنار اینها، چنین پرسشی پیش روست که این پیشنهاد غیرخلاقانه چرا پنج یا ده سال پیش شروع نشد و چرا هنوز تعدادی از برنامههای شبکههای ماهوارهای آمریکایی باقی مانده که کپی آن در تلویزیون وجود ندارد؟! از کنایه گذشته، واقعاً چرا صداوسیما با بودجه سیزده رقمی، خالق هیچ ابتکاری نیست که نه در سطح شبکههای آمریکایی بلکه در سطح همین شبکههای اصلی ترکیه عیناً کپی برداری و اجرا شود؟! این بودجه کلان حقیقتاً کجا هزینه میشود و خروجیاش چه مجموعه برنامههای خلاقانهای است؟!
اکنون بیایید فرض بگیریم با یک مسابقه بینقص مواجه هستیم که کپی ضعیف از برنامههای آمریکایی نیست و با یک هایکپی مواجه هستیم. در این صورت باید بپرسیم آنهایی که روی صحنه این برنامه حاضر میشوند، برای چه رقابت میکنند؟ در برنامهای چون «مستعدان امریکا / America’s Got Talent» جایزه یک میلیون دلاری به نفرات برتر داده شده یا در «امریکن آیدل / American Idol» که شبکه فاکس فقط به یکی از داورانش ۲۵ میلیون دلار برای یک فصل دستمزد پرداخت کرد، سرمایه شش آلبوم خواننده برنده به همراه دوره طولانی اجرا در یک سالن باکیفیت تأمین میشود و همزمان برنده با کمپانیهای بزرگ قراردادهای چندصد هزار دلاری میبندد.
اکنون باید پرسید، آیا برگزارکنندگان فکر کردهاند هزینه برنامه را از شبکه بگیرند و از حامی مالی بخواهند رقم میلیارد تومانی را به استعداد اول این برنامه اختصاص دهد تا زندگیاش زیر و رو شود و دست کم این برنامه در اهدای جوایز و ایجاد تحول عظیم در زندگی برنده نهایی، شبیه به نسخههای اصلی باشد؟ آیا شرکتکنندگان صرفاً هیزم گرم شدنِ تنور برنامه تازه احسان علیخانی هستند، همان گونه که مهمانان برنامه «ماه عسل» نقش مشابهی را بازی میکنند و پول اصلی در جیب علیخانی میرود؟! این رفیق بازی بدون اهدای جایزه یک میلیون دلاری تداوم خواهد داشت؟!
- 21
- 10