سه شنبه ۰۲ مرداد ۱۴۰۳
۱۵:۱۷ - ۱۶ خرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۳۰۴۱۵۷
رادیو و تلویزیون

نظرات مجری سال‌های دور صداوسیما درباره کیفیت اجرا در تلویزیون این روزها

جواد یحیوی: تلویزیون از مجری‌هایش می‌خواهد سی‌دی‌پلیر باشند

جواد یحیوی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
مجری سابق تلویزیون از سطحی‌شدن اجرای تلویزیونی و تنزل مجری به سی‌دی‌پلیر انتقاد دارد.

جواد یحیوی، در دهه ۷۰ او جایگاهش در دل مجریان سنتی سیما از پاکدل تا آتش‌افروز، جایگاه جوان موج نویی بود که خیلی سریع کلیشه‌های رایج را با آن ریش فانتزی پرپشت، ادبیاتی که نرم‌تر و خودمانی‌تر واژه‌ها را ادا می‌کرد و لباس‌هایی که کمی تا قسمتی اسپرت‌تر از مجری‌های پیشین بود، شکست و بین مخاطبان پرشمار آن سال‌های تلویزیون جا باز کرد. او در سال‌هایی که مهران مدیری و ساعت خوشی‌ها سوپراستار شده بودند، به شهرت رسید و فیلم سینمایی «شوخی» را هم بازی کرد تا ناگهان همین شهرت او  را  به سمت لیست افرادی ببرد که یکباره از آنتن محو می‌شوند. مثل همان بازیگران «ساعت خوش» که یک روز عطاران درباره غیب شدن‌شان گفته بود: «یک روز بی هیچ دلیلی دیدیم کاری به ما نمی‌دهند. دو سالی نبودیم. نمی‌دانستیم چرا ولی نبودیم.» 

تقریبا همه می‌دانند رسانه ملی لیست رسمی ممنوع‌التصویر ندارد اما یکباره مشخص می‌شود فرد یا افرادی دیگر جایی روی آنتن که هیچ، حتی راهی هم به داخل ساختمان جام جم ندارند. یحیوی حالا سال‌هاست دیگر راهی به آنتن  ندارد و خودش می‌گوید: «در تلویزیون فقط سی‌دی‌پلیر می‌خواهند. به محض اینکه یک مجری بر اثر مراوده با مهمانانش اندیشمند شود و تحلیل ارائه کند، او را کنار می‌گذارند. همان کاری که با امثال من کردند.»

او در مقام مجری ممنوع‌التصویر، حرف‌هایی شنیدنی درباره اجرا و مجری بودن در تلویزیون دارد. از رضا گلزار تا عادل فردوسی‌پور و از حمید گودرزی تا پژمان بازغی درباره هرکدام نکاتی مطرح می‌کند و از از نقش اسپانسرها در رسانه‌ای می‌گوید که برایش عمق نگاه مجری مهم نیست و فقط شهرتش را می‌خواهد:

در ماه‌های اخیر زیاد درباره مجری‌های تلویزیونی، به خصوص بازیگرانی که به عرصه اجرا وارد شده‌اند نقد شده است. 

در مورد این موضوع صحبت کردن خیلی کار سختی است. به این دلیل که ما از وسط سوار این قطار شده‌ایم؛ یعنی اینکه امروز مجری‌های سازمان صدا و سیما استانداردهای لازم را ندارند. یک عنصری باید به این برنامه‌ها اضافه شود تا محتوای تازه‌ای تولید شود.

این یک بحث، اما اینکه می‌گوییم چرا تلویزیون اینگونه است مانند این می‌ماند که فرزندمان سرطان داشته باشد و اصلا متوجه نشویم با چه سختی به مدرسه می‌رود و می‌آید، آن وقت زمانی که کارنامه‌اش را دادند بگوییم چرا ورزشش پنج شده! مسئله آن ورزش نیست، مسئله مدرسه نیست، این بچه مریض است، حالش خوب نیست و این قابل درک نیست. از همین جهت فهم این موضوع سخت است.

منظورتان این است که مشکل از اساس این رسانه است؟

بله، من فکر می‌کنم از آنجایی خراب است که ما تلویزیون را مسیری برای فکر کردن یا بهره‌برداری از اندیشه و تفکر آدم‌های روشنفکر نمی‌خواهیم، تلویزیون را می‌خواهیم تا فقط یک تریبون باشد و تلویزیون به بلندگوی مدرسه‌ای تبدیل کردیم که وقتی ۲۲بهمن می‌شود سرودهای حماسی آن را زیاد می‌کنیم یا از پشت میکروفون ساعت هشت، می‌گوییم بچه ها بروید سر کلاس. یعنی فقط به عنوان یک تریبون حزبی از آن استفاده می‌کنیم.

همانطور که در گذشته این کار انجام می‌شده و در تمام سرزمین‌ها هم این موضوع وجود دارد. هر حزبی در هر سرزمینی بوده یک رسانه هم داشته که همین‌گونه برایش مارش می‌زده. زمانی که تلویزیون را تا این سطح پایین می‌آوریم که فقط اپراتور باشد، بنابراین کسی که جلوی دوربین می‌نشیند با فکر نیامده جلوی دوربین، برای حرفی که جلوی دوربین می‌زند دیشب بیدار نمانده، چند ورق کتاب نخوانده، در گوگل درباره موضوعی که می‌خواهد حرف بزند سرچ نکرده، که مثلا بگوید می‌خواهم درباره این موضوع حرف بزنم یا آمده‌ام این پیام را بدهم. وقتی اینطور نگاه نمی‌شود ما تنها یک اپراتور هستیم.

مشکل کجاست؟

خود تلویزیون از آدم‌هایش می‌خواهد سی دی پلیر باشند و به محض اینکه شروع به فکر کردن می‌کنی، حذف می‌شوی. حتی اگر آدم فکوری نبوده باشی، مانند من که در ۲۰سالگی وارد تلویزیون شدم و چیزی نمی‌دانستم. اما وقتی ۱۵ سال در آن فضا فرصت معاشرت با خبرنگار، وزیر، وکیل، فرهیخته و فرهنگی را پیدا می‌کنم، کم کم می‌فهمم و صاحب نگاه و فکر می‌شوم، از همانجا تلویزیون می‌گوید دیگر نیا، به این دلیل که ما یک اپراتور می‌خواهیم نه یک اندیشمند.

مثل اینکه قرار است شما از من بپرسید چرا سامسونگ بهتر از آیفون است، درحالی که مثلا من شاعرم . من نمی‌دانم. شما انتظار دارید آدمی که آنجا نشسته مولف باشد، وقتی مولف نیست، سی‌دی‌پلیر است.

مثلا محمدرضا گلزار مشتری بیش‌تری دارد نسبت به حمیدگودرزی، چون حمید گودرزی مقداری از مد افتاده، پس گلزارش بهتر است. در حقیقت این یک دستاویزی است که شما به یک مجری رای مثبت بدهید و گرنه هیچ پارامتر مثبت دیگری نداریم. این افراد دوستان من هستند. منظورم این است اگر به این شکل میکروفون بودن یا چهره بودن به موضوع نگاه کنیم، دچار مشکل می‌شویم.

حالا که پژمان پدر شده اجرای «کودک‌شو» بیش‌تر برازنده‌اش است، یک روحی در تعاملش با کودکان است و معلوم است در خانه، با نفس هم همین گونه است، پس او را برای «کودک‌شو» انتخاب می‌کنیم.

من با دانه دانه بچه‌ها کاری ندام، من با این کار تلویزیون مشکل دارم که می‌خواهد از عکس یا چهره استفاده کند. متاسفانه ما انسان‌های سطحی‌نگری هستیم. همه معتقدند یک فرد سوپراستار است هر جا می‌رود برایش صف می‌کشند، این می‌شود سلبریتی. شما کارداشیان را ببینید؛ خیلی نقد به او وارد است، نه هنر خاصی دارد نه چیزی، اما سلبریتی است.

شما می‌گویید جنگ عکس‌ها اما به نظر می‌رسد بیش‌تر جنگ اسپانسرهاست. زمانی که شما در تلویزیون بودید یک مقدار بودجه‌اش بهتر بود و شاید یک مقدار وضعیت مساعدتر بود

درست است برای اینکه اسپانسر می‌خواهد عکس بهتری بخرد. یک اپراتور می‌تواند بگوید مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد. اما اگر بگوییم یک مسئله فلسفی را حل کن نمی‌تواند، چون اپراتور است. بحث سر همین موضوع است. اما ما می‌رویم اسپانسری می‌آوریم که آیفون گران‌تر را بیاورد، چون فکر می‌کنیم تماشایی‌تر است. اگر یک ذره قرار باشد فشار وارد شود تاب نمی‌آورد به این دلیل که یک یخ نازکی روی این اوضاع را پوشانده.

فکر می‌کنم اشکال کار همین است، فاصله‌ای که رسانه از مردمش می‌گیرد از همینجا شروع می‌شود. یک پوسته‌ای روی دریاچه می‌بندد و بعد تلویزیون از اعماق موضوع غافل می‌شود و به این فکر نمی‌کند که مخاطب در عمق قضیه به چه چیز می‌اندیشد. این خودش یک بحث و یک معضل است و مسئولین این رسانه، چرخه زیستی که در عمق دریاچه رخ می‌دهد را نمی‌بینند. این اتفاق و این شکاف از اینجا شروع می‌شود ولی می‌توان درباره آیتم‌های مختلفی که مارا به این فکر می‌رساند صحبت کرد. شما با تجربه‌های حرفه‌ای که به دست می‌آورید سلسله مراتب تفکر را هم به دست می‌آورید.

دوستی را می‌شناسم که تهیه‌کننده الف است. همین آدم ۱۰سال پیش که من از تلویزیون می‌آمدم بیرون، آدم دستیار نور بود و نوار می‌برد و آرشیو می‌کرد، یا برای برنامه‌هامهمان دعوت می‌کرد.

احتمالا جزو تهیه‌کننده‌هایی که این روزها دادگاهی می‌شوند نیست؟

خیر، الان این آدم بزرگترین تهیه‌کننده سریال‌های تلویزیونی است، شاید شما بگویید هر آدمی یک کار را ۱۵سال انجام دهد بالاخره به یک جایی می‌رسد. بله درست است، به یک جایی می‌رسد اما تلویزیون یک رشد تشکیلاتی سازمانی دارد و رشد از لحاظ فهم و تغییر نگاه نیست. فقط از پله‌ها رفته بالا و بالای نردبان است. آیا سواد هم دارد؟

آقای یحیوی اشاره کردید به اینکه مجری تا فکور می‌شود، کنار گذاشته می‌شود. پس چرا عادل فردوسی‌پور بیست سال دوام آورد و بعد از بیست سال کنار گذاشته شد؟

در مورد عادل صحبت کردن هم سخت است، چرا که باید پارامترهای متفاوتی را بررسی کرد اما حوزه‌ای که عادل در آن فعالیت می‌کرد، حوزه‌ای به معنای تفکر آن‌چنانی نیست، درباره ورزش است. عادل یک گزارشگر است، اگر از خودش هم بپرسید می‌گوید گزارشگرم 

درست است. اما باعث به جود آمدن بسیاری از جریانات در فوتبال شده است.

بله شده اما شما فکر کنید که تلویزیون همیشه با فوتبال سر موضوع حق پخش دعوا دارد. هر زمان فدراسیون به تلویزیون می‌گوید حق ما چه شد؟ تلویزیون عادلش را زیاد می‌کند. عادل تاج و رئیس فدراسیون و وزیر و وکیل را می‌کوباند و حق دارد همه چیز درباره او بگوید تا آنها عقب‌نشینی کنند.

پس مطابق این نظر شما الان مهدی تاج و فدراسیون فوتبال می‌توانند راحت بروند و حقشان را بگیرند، چون عادل دیگر در تلویزیون نیست؟

آن زمان که عادل بود تلویزیون از این ابزار استفاده می‌کرد ممکن است الان از یک ابزار دیگر استفاده کند. اصغر پورمحمدی که در تلویزیون حضور قدرتمندتری داشت، همیشه پشت عادل بود، او را حمایت کرد و آدم‌هایی از این جنس را دوست داشت، آدم‌های انتقادگر را؛ من را هم حمایت می‌کرد.

اما از یک جایی به بعد دیگر نتوانست مرا حمایت کند. به خاطر اینکه عادل حرف سیاسی نمی‌زد و به خاطر اینکه حوزه صحبت عادل با من فرق می‌کرد. من در حوزه فرهنگ بودم و این حوزه خطرناک‌تر و حساس‌تر است.

ولی قبول کنید از آنجایی زیر پای عادل خالی شد که مردم هر هفته دوشنبه‌ها منتظر بودند حرف‌هایی را که دوست دارند از تلویزیون بشنوند از زبان عادل بشنوند؛ سیاسی، اجتماعی یا حتی فرهنگی.

بله، قطعا و حتما اتفاقی که برای عادل افتاد، برای بقیه کسانی که به نحوی مردم دوستشان دارند و صدای رسای مردم هستند هم اتفاق خواهد افتاد.

  • 14
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش