سه شنبه ۰۲ مرداد ۱۴۰۳
۱۱:۲۱ - ۱۱ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۳۱۶۶
رادیو و تلویزیون

'عصرجدید' مشابه یک برنامه در تلویزیون افغانستان است؟/ هدف،سرگرمی یا در آوردن پول؟

برنامه عصر جدید,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
دکتر عبدالله گیویان گفت: یکی از برنامه‌هایی که در پس هیاهوهای فرمی و صوری آن کاستی‌های درخور تأملی دارد، «عصر جدید» است. «عصر جدید» با دیگر برنامه‌های تلویزیونی متفاوت است. این برنامه با تدارکات و تبلیغات گسترده به روی صفحه تلویزیون آمد و هزینه‌های قابل‌توجهی، در مقایسه با دیگر برنامه‌های تلویزیونی، صرف تولید آن شده است.

در این برنامه جذابیت و سرگرمی موضوع اصلی است و این به معنای نزدیک‌شدن تلویزیون به معیارهای برنامه‌سازی، احترام به مخاطب و تلاش برای جذب و تأمین رضایت اوست. بنابراین می‌توان در یک سطح از تحلیل این برنامه را مستقلا ارزیابی و نقاط قوت و ضعف آن را تحلیل و تبیین کرد. اینها همه به این «برنامه» و نه «تلویزیون» مربوط می‌شود. اما زمانی که این برنامه در قاب و بافتار شامل آن یعنی شبکه پخش‌کننده و در سطح بالاتر تلویزیون قرار گیرد،معناها متفاوت می‌شود.

نامگذاری برنامه

آنچه محل تأمل است، پسوند و صفت «جدید» در نام برنامه «عصر جدید» است. درواقع ابهام در این است که از کدام «جدید» حرف زده می‌شود و این برنامه چه چیز جدیدی را قرار است چراغ راه یک «عصر» تلقی کرده باشد؟ 

مشروعیت و امکان تعریف «عصر جدید»ی برای مخاطبان از دو آبشخور سرچشمه می‌گیرد: قدرت رسانه که تقریبا شناخته شده و قدرتی که «برنامه‌ریزان» یا «اتاق فکر» این برنامه دارند و برای بیشتر مخاطبان ناشناخته است؛ همان‌که می‌شود آن را سیاست‌گذاران این برنامه، شبکه محترم سه یا تلویزیون دانست. به‌عبارت‌دیگر، این دو عامل قدرت+مند خود را مجاز و مشروع دانسته‌اند تا «عصر+جدید»ی را برای مخاطب مشخص کنند، آن را «نمایش» دهند/ «بازنمایی» کنند و به‌این‌ترتیب،  به آنچه  در ذهن داشته‌اند، عینیت ببخشند و ترویج کنند.

مشابه های آن در دنیا

«عصر جدید» برنامه‌ای است سرگرم‌کننده که در بسیاری از کشورهای جهان به صورتی کمابیش مشابه تولید و پخش شده است. البته این تشابه نسبی  به معنای یکسانی و همسانی آنها نیست. مثلا سازنده یکی از این دست برنامه‌ها در آمریکا چندان به دنبال آن نخواهد بود که برای خود ارزشی غیر از سرگرم‌کنندگی و جذابیت ادعا کند. در بافتار سرمایه‌داری غربی این قبیل برنامه‌ها کارکرد معینی دارند: اولا برنامه جذابی تولید می‌شود که با جلب مخاطب به کسب درآمد برای سازندگان و شبکه پخش‌کننده منتهی می‌شود، اعتبار آن را افزایش می‌دهد و به‌این‌ترتیب، زمینه‌ای برای افزایش درآمدهای حاصل از تبلیغات و ماندگاری سازندگان و شبکه پخش‌کننده در بازار رسانه می‌شود.

به‌عبارت‌دیگر، ما با یک شغل رسانه‌ای سروکار داریم که ماحصل آن کسب درآمد از طریق نمایش‌دادن و نمایشی‌کردن «جذابیت» و فروش آن است. سازوکار این برنامه‌ها در عصر نمایش (روزگاری که به تعبیر گی دوبور در آن انباشت سرمایه به تصویر تبدیل می‌شود، همه‌چیز نمایشی شده و از طریق نمایشی‌شدن مثلا استعدادها، این استعدادها به کالایی تبدیل می‌شود؛ کالایی که به فروش می‌رسد تا تأمین‌کننده سود باشد) فروش استعدادهاست.

اما این همه ماجرا نیست. حضور و فعالیت صنایع فرهنگی دیگر از قبیل صنعت موسیقی و صنعت مد در پشت پرده نمایش‌های تلویزیونی از قبیل «امریکنز گات تلنت»، «امریکن آیدل»، «اِکس فکتِر» و... تعیین‌کننده است. این برنامه‌ها و برنامه‌های مشابه «استعداد»ها را در قالب کالاهایی قابل استفاده و عرضه در بازارهای آن صنایع «نمایش» می‌دهند و در سطحی دیگر سود خود و شبکه‌های پخش‌کننده را تأمین می‌کنند. به علاوه، این «نمایش» حالت یک آگهی جذاب برای صاحبان صنایع فرهنگی پشت پرده را بازی می‌کند.

برنامه‌هایی که به تقلید و به دنبال برنامه‌هایی مثل اکس فکتِر و... در کشورهای جهان اول ساخته و نمایش داده می‌شود، همین نقش و کارکرد را کم‌وبیش دارند. با دورشدن از جهان سرمایه‌داری، نقش صنایع فرهنگی و سرمایه در ساخت و پخش این شوهای تلویزیونی مه‌آلودتر و مبهم‌تر می‌شود. جای این صنایع و سرمایه‌ها را معمولا چیزی از جنس ارزش‌های عمومی می‌گیرد؛ یعنی درعوض مفاهیم خیرخواهانه‌ای به کار گرفته می‌شوند تا ادعا شود این برنامه‌ها عام‌المنفعه‌اند؛ مثلا در شبکه «طلوع» افغانستان مضامینی مانند هویت و فرهنگ افغان یا ترغیب زنان به حضور در عرصه هنر و رسانه نقش یک توجیه‌گر ایدئولوژیک را ایفا می‌کند.

توجیهات یادشده از جمله ارزش‌هایی است که به تناوب و به تلویح یا تصریح، دستاویز مجریان و داوران می‌شود تا با استمداد از آن برنامه خود را برنامه‌ای ملی و موجه جلوه دهند.برنامه‌هایی از این دست با حضور حامیان شکل می‌گیرد و پشتیبانی از تولید و پخش این برنامه‌ها در موطن اصلی آنها تابع سازوکارهای کاملا اقتصادی است. در کشورهای پیرامونی، این مراکز اقتصادی هستند که به منظور تأمین بازار مصرف کالاهای خود و با تظاهر به مشارکت در انجام فعالیت‌های عام‌المنفعه از این قبیل برنامه‌ها حمایت می‌کنند؛ مثلا یکی از کارخانه‌های تولیدکننده نوشابه‌های انرژی‌زا حامی برنامه مشابه «عصر جدید» در شبکه طلوع افغانستان است.

حمایت مالی از برنامه «عصر جدید» 

این رسم نیست که برآورد، هزینه‌ها و سود و دستاورد برنامه‌های تلویزیونی شفاف و اعلام شود. باوجوداین می‌توان ردی از حامیان مالی دید: «به‌پرداخت بانک ملت»؛ بانکی دولتی که ۳۰ بهمن ۱۳۸۷ خصوصی شده است. این برنامه با توجه به معیارهای موجود تلویزیون، تولیدی سنگین و پرهزینه است. بنابراین باید پذیرفت که بودجه بسیاری برای تأمین هزینه‌های سنگین تولید این برنامه صرف شده است.

علاوه‌براین، تدارکاتی که برای آماده‌سازی داوطلبان شرکت در برنامه مورد نیاز است (به‌نحوی‌که در برنامه‌ای که پشت‌صحنه تولید این برنامه را نشان می‌داد و در ۱۵ اردیبهشت سال جاری از شبکه سه پخش شد) مستلزم بودجه‌ای سنگین است. تأمین بخش قابل‌توجهی از این مبالغ، بنا بر شنیده‌ها، برعهده سازمان صداوسیما بوده است. این به آن معناست که با توجه به مضایق مالی این سازمان، ساخت این برنامه عملی اندیشیده و عامدانه و هدفمند بوده است و به‌هیچ‌وجه نباید آن را اتفاقی عادی تلقی کرد.

این موضوع برای ما از آن نظر مهم است که قاعدتا باید این هزینه‌ها برای جاانداختن «عصر جدید»ی باشد که سیاست‌گذاران سازمان در ذهن داشته‌اند. اگر این برنامه را یک شبکه خصوصی پخش کرده بود، بی‌اطلاعی از پس و پیش‌پرده تولید و پخش آن به این اندازه اهمیت نمی‌داشت. اگر شبکه‌ای غیرمتکی بر بودجه عمومی و بدون ادعاهای ارزشی مستقلا یا با مشارکت برخی سرمایه‌گذاران یا صنایع فرهنگی، برنامه‌ای سرگرم‌کننده ساخته بود، موضوع متفاوت می‌بود؛ در آن صورت این «جدید» بودن را می‌شد یک سوءتفاهم/ بصیرت که برای فرهنگ ملی کشور مضر/ مفید است، ارزیابی کرد.

اما این برنامه را سازمانی ساخته است و مصرانه آن را ترویج می‌کند که ویژگی‌های خاصی دارد: متکی بر بودجه عمومی است، ملی خوانده می‌شود و نوعا متکی بر الگوی خدمت عمومی معرفی شده است. این تلویزیون که ادعا دارد «دانشگاه عمومی» است، موظف به ترویج و پاسداشت فرهنگ عمومی است. با این موضع نباید انتخاب نام «عصر جدید» انتخابی سرسری و بی‌منطق باشد.

sharghdaily.ir
  • 14
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش