سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۰۸:۵۱ - ۰۷ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۱۶۲۵
رادیو و تلویزیون

عبدالله‌ناصری: صدا و سیما طایفه‌ای اداره می‌شود

عبدالله‌ ناصری,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

جدایی مزدک ‌میرزایی از صداوسیما‌ آن هم به قصد پیوستن به تلویزیون ایران‌اینترنشنال یکبار دیگر رویکرد مدیریتی غالب بر صداوسیما را در نزد افکارعمومی با قضاوت مواجه کرد. چرا که این خبر دقیقا یک‌هفته بعد از تکدیب پیوستن عادل‌فردوسی‌پور اتفاق افتاد تا جدایی این چهره از آنتن هم بار دیگر به طور پررنگی نقل محافل شود.

عبدالله‌ ناصری که در دولت سیدمحمد خاتمی به‌عنوان مدیر خبرگزاری ‌رسمی ‌دولت (ایرنا) مشغول فعالیت بود، در گفت‌وگویی با «همدلی» با بیان اینکه «از سال ۷۲ با آمدن آقای‌لاریجانی صداوسیما به رسانه‌ای کاملا جناحی تبدیل شد که در اختیار و در خدمت گروه مشخصی بود. البته در دوره آقای لاریجانی اتوریته و تشخص قابل‌توجهی را با وجود سیاسی‌کاری داشت و تا حد زیادی بایدها و نبایدهای رسانه‌ای را رعایت می‌کرد.

اما از سال ۸۴ به بعد غالب مدیرانی که در راس این سازمان عریض و طویل قرار گرفته‌اند، مدیرانی کارنابلد و ناآشنا با مختصات رسانه‌ای بودند و این رسانه روز‌به‌روز افت کرد و نه تنها مخاطبانش ریزش داشتند، اتفاق‌های عجیب و بدی هم رخ داد تا شرایط به گونه‌ای شود که به عنوان مرجعی بدون مخاطب و برنامه‌هایی که توسط اهالی فن زیر سئوال می‌روند به مجموعه‌ای تبدیل شود که فقط بودجه هنگفت بیت‌المال را در این شرایطی که کشور به لحاظ اقتصادی به‌هم‌ریخته است، حیف و میل می‌کند.» متن پاسخ‌های ناصری به پرسش‌های همدلی را با هم می‌خوانیم:

پیوستن مزدک میرزایی به تلویزیون ایران‌اینترنشنال یکبار دیگر عملکرد صداوسیما را مورد نقد جدی قرار داد. 

ببینید! صداوسیما با وجود اینکه رسانه نظام است و به‌طبع باید سلیقه همه مردم را در نظر بگیرد، متاسفانه طایفه‌ای اداره می‌شود. در واقع حدود دو دهه است که مدیریت به‌هم ریخته دارد و به همین دلیل مکرر شنیده شده است که آرشیوهای ارزشمندی به طور غیرقانونی از صداوسیما به بیرون برده شده‌اند. من نمی‌دانم آقایان کی می‌خواهند به اهمیت این رسانه پی ببرند تا هر چند وقت شاهد یکسری از مساله‌های حاشیه‌ساز و هزینه‌سازی نباشیم. تا این روند اصلاح نشود و مدیریت صداوسیما بر عهده آدم‌های قدر و توانا گذاشته نشود، همچنان شاهد این خواهیم بود که هر روز یک مشکلی خودنمایی کند و روزبه‌روز هم تلویزیون ایران بیننده‌های کمتری داشته باشد. همه می‌دانند، بعد از آقای محمدهاشمی و علی‌لاریجانی، عمدتا آدم‌های کوچک و ناتوان در این رسانه مهم به کار گرفته شدند تا یکسری بتوانند به راحتی مدیریت موازی خودشان را به جلو ببرند.

همچنین باید در نظر داشت، سازوکار رسانه و اطلاع‌رسانی مثل قدیم نیست که اگر یک نفر می‌خواست آرشیوی را از ساختمان صداوسیما به بیرون ببرد، باید یک جعبه بزرگ را پر کرده و با خودش حمل کند. الان تکنولوژی به جدی پیشرفت کرده است که هزاران سند را می‌توان در فلشی به اندازه یک بند انگشت جا داد و به همین راحتی اسناد مهم را جا‌به‌جا کرد. این شرایط نشان می‌دهد سازمان عریض و طویلی به نام صداوسیما باید توسط افراد کاربلد و به‌روز مدیریت شود تا بتواند به نیروهای سازمانی شرایطی را فراهم کند که همه‌شان با عشق و علاقه به کار مشغول باشند. نه اینکه با بی‌تدبیری و بی‌خردی کاری کنند که محبوب‌ترین و مقبول‌ترین چهره‌شان را از آنتن محروم کنند.

منظورتان عادل‌فردوسی‌پور است؟

بله. متاسفانه مدیریت ناکارآمد صداوسیما برنامه پربیننده ۹۰ و چهره محبوب و امینی چون عادل‌فردوسی‌پور را محروم کرد و مردم را هم از یک برنامه عالی محروم کرد تا مشخص شود که برای افکار عمومی هیچ اهمیتی قایل نیستند. فردوسی‌پور در حالی این روزها از آنتن دور است که یکی از سلبریتی‌های مقبول جامعه ‌ایرانی است و همه می‌دانند که چه حضوری پربرکت در تلویزیون داشت. در حالی که فوتبال در همه کشورهای جهان منشا فساد است، عادل جزیی‌ترین اتفاق‌های فوتبال را زیر ذره‌بین می‌برد و سوءاستفاده‌کنندگان می‌دانستند دیر یا زود توسط دوربین برنامه ۹۰ رسوا خواهند شد. همین مشکل یا محرومیتی که الان عادل‌فردوسی‌پور تجربه می‌کند، نشانه‌ای از مدیریت ملوک‌الطوایفی در صداوسیما است. به‌طوری که هر کسی هر کاری را که دلش می‌خواهد انجام می‌دهد و کاری به این ندارد که مردم چه نوع قضاوتی دارند و اعتماد عمومی را با چه بحرانی روبه‌رو می‌کنند.

همین مهاجرت مزدک‌میرزایی به یک تلویزیون و یک رسانه به مراتب حرفه‌ای‌تر البته نه از نظر سیاسی بلکه از نظر کار حرفه‌ای، را باید تایید کرد. چون طبیعی است که هر کسی در هر حرفه‌ای و هر جایگاهی که باشد، به فکر پیشرفت و به‌روز شدن است و معلوم است، تلویزیون اینترنشنال برنامه‌هایش نسبت به آنچه در صداوسیما تولید و پخش می‌شود، حرفه‌ای‌تر است. فقط می‌ماند بحث آرشیوها که این هم باید بررسی دقیق حقوقی شود. چون نوع قراردادهای سازمان صداوسیما به حدی به‌هم‌ریخته و نامنظم است که کسی از جزئیاتش خبری ندارد. یعنی نمی‌شد الزاما این طور قضاوت کرد که آقای میرزایی آیا تولیدات خودش را به خارج از کشور منتقل کرده است یا اموال مربوط به سازمان را. به هر صورت تا موقعی که صداوسیما همین‌طور ملوک‌طوایفی اداره می‌شود و از نظام لازم خبری نیست، باید منتظر اتفاق‌های بیشتری هم باشیم، اتفاق‌هایی بدتر از مساله رفتن آقای مزدک‌میرزایی.

بعضی‌ها برخورد با عادل‌فردوسی‌پور را باتوجه به مشکلاتی که مردم دارند، مساله‌ای بی‌اهمیت می‌دانند.

ببینید! از اول هم قرار نبود عادل‌فردوسی‌پور مشکل معیشت یا بیکاری مردم را حل کند و مردم از او فقط این توقع را داشتند که فسادهای فوتبال را برملا کند و همچنین هر دوشنبه برنامه‌ کامل و مفرحی را در خصوص اتفاقات جاری فوتبال نمایش بدهد. همه می‌دانند تاثیرگذاری عادل فقط در حیطه فوتبال بود و بس و چون محبوبیتی فوق‌العاده داشت، تعطیلی برنامه ۹۰ را می‌توان به نوعی دهن‌کجی به قشر عظیم مردمی دانست که فوتبال در این روزهای دشوار یکی از دل‌مشغولی‌های‌شان است.

چاره چیست و راه‌کار کدام است؟

در وهله اول یک بار برای همیشه باید این تصمیم گرفته شود که اداره صداوسیما به دست چهره‌هایی سپرده شود که هم کارنامه‌دار باشند، هم متخصص رسانه باشند و هم‌اینکه نگاه‌شان به رسانه‌ملی این طور نباشد که بخواهند امیال و اغراض سیاسی خود را با استفاده از آنتن‌ملی پیگیری کنند. متاسفانه از سال ۷۲ با آمدن آقای‌لاریجانی صداوسیما به رسانه‌ای کاملا جناجی تبدیل شد که در اختیار و در خدمت گروه مشخصی بود.

البته در دوره آقای لاریجانی اتوریته و تشخص قابل‌توجهی را با وجود سیاسی‌کاری داشت و تا حد زیادی بایدها و نبایدهای رسانه‌ای را رعایت می‌کرد. اما از سال ۸۴ به بعد غالب مدیرانی که در راس این سازمان عریض و طویل قرار گرفته‌اند، مدیرانی کارنابلد و ناآشنا با مختصات رسانه‌ای بودند و این رسانه روز‌به‌روز افت کرد و نه تنها مخاطبانش ریزش داشتند، اتفاق‌های عجیب و بدی هم رخ داد تا شرایط به گونه‌ای شود که به عنوان مرجعی بدون مخاطب و برنامه‌هایی که توسط اهالی فن زیر سوال می‌روند به مجموعه‌ای تبدیل شود که فقط بودجه هنگفت بیت‌المال را در این شرایطی که کشور به لحاظ اقتصادی به‌هم‌ریخته است، حیف و میل می‌کند.

چطور می‌توان به بهبود فضای حاکم بر صداوسیما امید داشت؟

تا زمانی که قرار بر همین منوال باشد، درب به همین پاشنه خواهد چرخید. در واقع مدیریت صدا و سیما یک مدیریت سمبلیک و تشریفاتی است که در ۱۰سال اخیر همیشه از بین اصول‌گرایان انتخاب ‌ شده است. اما حوزه کلیدی و جریان‌‌ساز صداوسیمایی که روزبه‌روز به خاطر همین ماهیت کم بیننده‌‌تر می‌‌شود، در دست یک جریان افراطی رادیکال در خارج از صدا و سیما قرار دارد. اگرچه ظاهراً دفتر هم در صدا و سیما نداشته باشند که من معتقدم در درون صداوسیما نیز این جریان دفتر دارد. تا وقتی سیستم به این تصمیم نرسد که صداوسیما در نقش ملی انجام وظیفه کند، چیزی اصلاح نخواهد شد و رسانه‌ای که اسم‌اش ملی است، همچون این ۲۰سال اخیر در راستای برهم زدن اعتماد و ضربه زدن به منافع ملی فعالیت‌اش را ادامه خواهد داد.

ممنون؛ حرفی مانده است؟

صداوسیما طایفه‌ای اداره می‌شود و این طایفه‌ای اداره شدن مسبب همه مشکلات ریز و درشت است.

سعید شمس

  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش