به گزارش ایلنا، در نتیجه انتقال آب زایندهرود به برخی استانهای همجوار، برداشتهای بیرویه صنایع بزرگ اصفهان و برخی افراد و گروهها در بالادست از این رودخانه -که از نتایج مداخلات و برنامهریزیهای توسعهای آمرانه و عجولانه دولتهای پیشین در طبیعت بوده-، این روزها شاهد عواقب دیرپا و ناخوشایند آن که در زندگی کشاورزان اصفهان تجلی یافته، هستیم. در همین رابطه، با عبدالحسین طوطیایی (پژوهشگر کشاورزی) گفتگویی داشتهایم.
او با در نظر گرفتن مداخلات صورت گرفته در آب زایندهرود، به ارائه راهکار پرداخته است. با این حال در ابتدای صحبتش، به ارائه آمارهایی از اقلیم و کشاورزی پیرامون ورزنه و بخش بنرود پرداخت و گفت: در اثر سالها ترسالی تا قبل از ۸۵-۸۶، دوازده متر مکعب آب در ثانیه وارد بخش بنرود میشده است. کل آب ورودی از طریق رودخانه در منطقه بنرود ۱۶۰ میلیون متر مکعب در سال بوده که ۳۰ تا ۴۰ درصد این آب بعد از یک یا دو سیکل استفاده مجدد، وارد تالاب گاوخونی میشد.
به گفته طوطیایی؛ کل سطح زیرکشت ۱۹۰۰۰ هکتار در ورزنه بوده است. از این میان در ۱۲۰۰۰ هکتار آن گندم و جو کشت میشده با عملکرد ۳.۵ الی ۴ تن در هر هکتار. ۳۰۰۰ هزار هکتار برای پنبه با عملکرد ۳ تن. ۲۰۰۰ هکتار یونجه با عملکرد ۷ تن در هکتار. ۱۰۰۰ هکتار چغندر با عملکرد ۶۵ تن در هکتار. ۱۰۰۰ هکتار باقیمانده هم به کشت محصولات دیگر اختصاص دارد. تعداد دامهای کوچک ۹۰۰۰۰ راس، دامهای بزرگ ۱۲۰۰۰ هزار راس و طیور ۴۵ هزار قطعه میباشد.
وی در ادامه گفت: در سال ۹۴-۹۵، پنج متر مکعب در ثانیه وارد بخش بنرود میشده، کل آب ورودی ۴۰ میلیون متر مکعب شده که ۱۰ میلیون آن بعد از چند پروسه استفاده وارد گاوخونی شده است. در آن سال، کل سطح زیر کشت ۶۴۰۰ هکتار بوده که از آن میان، ۵۰۰۰ هکتار برای گندم و جو با عملکرد ۴ الی ۴.۵ تن، ۲۵۰ هکتار به پنبه با عملکرد ۳.۵ تن، ۱۰۰۰ هکتار به یونجه و ۱۰۰ هکتار به سایر محصولات اختصاص داشته است. همچنین ۵۰ هکتار باغ، ۸ هکتار گلخانه، ۳۲۰۰۰ راس دام کوچک، ۴۵۰۰ راس دام بزرگ، ۵۰ هزار قطعه طیور، ۱۲۰ واحد ۶۰۰ مترمربعی پرورش ماهی و ۷۰ واحد ۵۰ مترمربعی پرورش قارچ در ۹۴-۹۵ در آنجا بوده است.
این پژوهشگر کشاورزی با بیان اینکه همه چیز، حتی حقآبه تالاب گاوخونی در سال ۹۵ یک سوم شده، گفت: سابقا سالانه حدود ۴۰ میلیون متر مکعب پساب کشاورزی ورزنه به تالاب گاوخونی وارد میشد. اگر این تالاب به طور کامل خشک شود –که اکنون در معرض آن هست- خودش به یک کانون ریزگرد خطرناک تبدیل خواهد شد و اصفهان را بهعنوان یک شهر برخوردار از جاذبههای توریستی نابود خواهد کرد. بنابراین بایستی به هر طریقی تمهیداتی اندیشیده شود که سالانه حداقل ۲۵ تا سی میلیون متر مکعب به باتلاق گاوخونی بریزد.
وی راهحلهایی را برای غلبه بر بحران کنونی پیشنهاد داد که بدین شرح است: ۱- مطالعه دقیق اجتماعی خانه به خانه از کشاورزان منطقه که حقآبه داشتند و آنهایی که این حقآبه را از دست دادهاند، ۲- تلاش برای حداکثر صرفهجویی و بازنگری در مصرف آب در اراضی بالادست بنرود، ۳- تخصیص حداقل ۸۰ میلیون متر مکعب آب برای کشاورزی ورزنه، ۴- قطع زراعتهای گندم و به خصوص یونجه و همچنین باغ و به جای آن توسعه کشت جو، ارزن، سورگوم و پنبه و گیاهان زمستانه کمآب، ۵- خریدن حقآبه کشاورزانی که در حال حاضر از آنان سلب شده و ۶- پرداخت تسهیلات بلاعوض بهجای پول نقد (به آنان که عملا از حقآبه محروم شدهاند) در قالب توسعه گلخانه، صنایع تبدیلی کوچک، پرواربندی گوسفند و نیز توسعه کاشت درختان گز انگبین و...، و توسعه صنایع دستی.
وی همچنین در خصوص نظام حقآبهداری کشاورزان اصفهان و طومار منسوب به شیخ بهایی، اظهار داشت: شیخ بهایی بدون تکنولوژی و در یک شیب حساب شده برداشت از آب زایندهرود را تنظیم کرد.
طوطیایی با بیان اینکه در گذشته، مدیریت اجرایی کشور اشتباها برای یزد و کرمان از سهم محدود زایندهرود، آب تخصیص داده، گفت: زایندهرود یک شاهرگ حیاتی برای اصفهان است و نمیبایستی زیاد به آن دست میزدند. دست زدن به آن کار اشتباهی بوده است. حالا که دست زدهاند بازپس گرفتن آن از یزد و کرمان که به آن منابع آب عادت کردهاند، راحت نیست.
وی در توضیح راهکارش برای جبران خسارت حقآبه کشاورزان معترض، عنوان داشت: دولت زمینهای کشاورزی را از آنها بخرد چراکه زمینی که آبش و در واقع حق حیاتش را از دست داده، در ازایش باید پول به صاحبانش داده شود.
وی تصریح کرد: البته فکر نمیکنم این هم درست باشد که به آنها بهصورت نقدی پول داده شود بلکه بهتر است برای آنها زمینههای کاری ایجاد شود. مثلا برایشان گلخانه ایجاد شود یا برایشان تولیدی صنایع دستی –معادل خسارت و پول زمینشان- تهیه شود. بنابراین باید همان میزان خسارتی را که بابت هر هکتار به کشاورزان وارد آمده را، محاسبه کرده، برای آنها سرمایهگذاری کنند. بهعلاوه، این کار باید از طریق یک مطالعه جامعهشناختی در بین تکتک خانوارهای آسیبدیده از این موضوع انجام شود.
این پژوهشگر کشاورزی با بیان اینکه الگوی کشت نیز باید تغییر کند، اظهار داشت: کاشت یونجه به میزان ۱۰۰۰ هکتار در ورزنه، عملی اشتباه است. یونجه یک محصول بسیار آببر است. ما ۶۰۰ هزار هکتار یونجه کاری در ایران داریم که حداقل ۳۰۰-۴۰۰ هزار هکتار آن بهویژه در مناطق مرکزی و جنوب ایران که آب باارزش تابستان را دارد انجام میشود. یونجهکاری در این مناطق باید قطع شود. حالا هرچقدر گاوداری هم میخواهد تعطیل شود، بگذار بشود. مهم اینست که این ۲۵ هزار متر مکعب آبی که یونجه نیاز دارد برابر حداقل ۳ هکتار گندم است که هر هکتار آن ۵-۶ تن گندم میدهد.
وی ادامه داد: زمانی کشور ما حدود ۳۰ الی ۴۰ میلیون جمعیت داشت و کشت یونجه در آن به صرفه بود. ایران جزو یونجهخیزترین کشورهای دنیا است. اصلا به یونجه علف مادها اطلاق میشود. زمانی که مادها وارد ایران شدند چون به اسب بسیار علاقمند بودند و اسب یکی از مهمترین ابزارهای زندگی آنها بود با خودشان یونجه آوردند و آن را در ایران کاشتند و کشتش را توسعه دادند. اما در بحران آبی کنونی کشور، کشت یونجه باید محدود شود. کشت ۱۰۰۰ هکتار یونجه در ورزنه اصفهان بسیار وحشتناک است. اصلا یونجهکاری و حتی گندمکاری در آنجا باید کامل قطع شود و در مقابل، باید کشت جو انجام شود که به درد گوسفندداری هم میخورد. به جای گوسفند، البته بز بهتر است چراکه موجود مقاومتری است.
طوطیایی بیان داشت: با توجه به تولید شیرینی گز در استان اصفهان، توسعه درختکاری گز انگبین هم بسیار مفید میتواند باشد. گز درختی است که بعد از دو-سه سال دیگر نیاز به آب چندانی ندارد.
وی گفت: البته فقط بحث تغییر الگوی کشت نیست. خیلی کارهای دیگر برای جایی مثل ورزنه میتوان انجام داد. روی صنایع دستی هم به عنوان اشتغالی جایگزین میتوان حساب کرد.
وی سپس خاطرنشان ساخت: در حال حاضر آب در اختیار ورزنه به یک سوم و مجموع زمینهای کشاورزیشان از ۱۹ هزار هکتار به ۶ هزار هکتار کاهش یافته است. از همین رو، اگر قصد کاهش تنشها را دارند باید بابت حقآبهها به صاحبان آنها هزینهای –که همانطور که گفتم- غیرنقدی و به صورت تسهیلات برای ایجاد اشتغال بدهند. البته یک بررسی جامعهشناسانه به صورت علمی هم نظر آنها را باید مورد بررسی قرار دهد.
طوطیایی تاکید کرد: اگر دولت نخواهد مشکلات کشاورزان اصفهان را حل کند اینجا دائما یک کانون اعتراض خواهد شد. البته این مردم هم حق دارند که نارضایتی خود را ابراز کنند. آب و زمینشان را بدون دلیل گرفته، و به کرمان و یزد دادهاند. از سوی دیگر هم، تعدادی افراد ذینفوذ در حوالی سامان چهارمحال و بختیاری در حاشیه بالادست زایندهرود، مرتبا از این آب برداشت کرده، میزان ورودی آب به اصفهان را کاهش دادهاند.
این پژوهشگر کشاورزی تاکید کرد: مشکل اصلی را در این زمینه مدیریت غلط منابع آب کشور رقم زده است. زمانی رییس جمهور یزدی بوده، یک زمانی کرمانی، اکنون نیز آقای روحانی اهل سمنان است و قصد انتقال آب خزر به سمنان را دارد. به نظر میرسد روسای جمهور کویری هر کدام میخواهند با آب دیگر مناطق در منطقه خودشان سور و ساتی برپا کنند. اینها کارهای اشتباهی بوده و میباشد.
وی با بیان اینکه راهحل ایدهآل در عدم انتقال آب از یک منطقه به منطقه دیگر است، گفت: وقتی شما در یک منطقه آب مصنوعی وارد میکنید و زندگی یک اجتماع بزرگ انسانی را به یک لوله آب وابسته میسازید، لولهای که در هر زمانی امکان شکسته شدن و یا قطعی دارد، برای آن بخش اضافه بهوجودآمده جامعه، ایجاد مشکل خواهید کرد. به عبارت دیگر، در اینجا فقط بحث انتقال آب به یزد نیست بلکه به آن جمعیت اضافه ایجاد شده یزد طی این دو دهه نیز، آسیب وارد خواهد آمد. بنابراین، جمعیت هر منطقهای باید براساس ظرفیتهای اکولوژیک آن منطقه تنظیم شود. نمونههای زیادی از این اقدام غلط در کشور وجود دارد. برای مثال، آب قمرود را گرفته، به قم انتقال دادهاند. اقداماتی از این دست اکنون موجب افزایش چندبرابری جمعیت قم شده است.
وقتی شما در یک منطقه آب مصنوعی وارد میکنید و زندگی یک اجتماع بزرگ انسانی را به یک لوله آب وابسته میسازید، لولهای که در هر زمانی امکان شکسته شدن و یا قطعی دارد، برای آن بخش اضافه بهوجودآمده جامعه، ایجاد مشکل خواهید کرد. بنابراین، جمعیت هر منطقهای باید براساس ظرفیتهای اکولوژیک آن منطقه تنظیم شود
طوطیایی در پایان، اظهار داشت: دولت باید قول ظرفیتی را براساس هزینه حقآبهها به صاحبان بدهد و بدون بینظمی و تاخیر، این ظرفیت را با توافق با ریشسفیدان و خود مردم بر سر نحوه توزیع آنها، برای آنها برآورده سازد. قطعا هیچگاه به نقطه اول نمیتوان بازگشت اما میتوان از میزان خسارات و تنشها کاست.
علی رفاهی
- 9
- 2