دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳
۱۴:۴۰ - ۲۳ تير ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۴۲۵۱۴
اقتصاد کلان

هشدار خط فقر | لقمه‌هایی که هر روز در دلوت رئیسی کوچک‌تر می‌شود

خط فقر,فقر در ایران

کارنامه سیاستگذاری و مدیریت اقتصاد کشور در هر کدام از دولت‌ها را می‌توان به عنوان یک شاخص قابل سنجش و با محوریت کاهش خط فقر به عنوان موفقیت و عدم کارایی دولتمردان دولت‌های وقت در جامعه ارزیابی کرد. افزایش فشارهای اقتصادی و گسترش فقر در جامعه ایران غیر‌قابل کتمان است. بی‌دلیل نیست که مسوولان اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دولت‌ها در تمام زمینه‌ها و حتی حوزه‌هایی که به آنان ارتباط چندانی ندارد و حتی شرکت در همایش‌های تشریفاتی حضور می‌یابند به سخنرانی می‌پردازند، اما درباره پرسش‌هایی با محوریت فقر سکوت اختیار می‌کنند. در میان تمام مصاحبه‌های اقتصادی که با محتوی شرح معضل فقر در نشریات منتشر شده بخش گسترده‌ای از این مباحث توسط اقتصاددانان و پژوهشگران مسائل اجتماعی برای درک بهتر مشکلات کشور با ادبیات دانشگاهی صورت‌بندی شده است، جایی برای اظهارنظر مدیران اقتصادی دولت‌ها نیست. گویی قرار نانوشته‌ای در دولت‌ها وجود دارد که از فقر، فقر مطلق و عواقب آن حرفی بیان نشود.

آخرین آمارهای رسمی درباره فقر در ایران مربوط به سال ۱۳۹۹ است. گزارش ۵۷صفحه‌ای «پایش فقر در سال ۱۳۹۹» را می‌توان مستندترین گزارش در همین زمینه دانست. گزارش در خردادماه سال ۱۴۰۰ و با مشارکت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی تهیه و منتشر شده است. در بخش مقدمه گزارش آمده است: به طور کلی مهم‌ترین عامل اثرگذار بر متغیرهای فقر و وضعیت معیشت خانوار، تغییرات متغیرهای کلان است. (ص ۱۲) تهیه‌کنندگان این گزارش براساس نگاه کارشناسی معتقد هستند، تورم، رشد اقتصادی و اشتغال از جمله عوامل تعیین‌کننده در وضعیت معیشت خانوار ایرانی هستند و در صورتی به تصویر واقعی فقر در کشور می‌رسیم که این سه متغیر کلان را در بررسی در نظر بگیریم. گزارش در بخش تورم می‌نویسد: تورم، از مهم‌ترین عواملی است که بر نرخ فقر و وضعیت معیشت گروه‌های مختلف درآمدی اثرگذار است. نرخ تورم در طول یک سال، در حالی که درآمدها ثابت است، به طور مکرر از قدرت خرید خانوار می‌کاهد و باعث می‌شود تا خانوار با درآمدهای قبلی، رفاه کمتری را به دست آورد. همچنین در سال‌هایی که نرخ تورم از نرخ میانگین بلند‌مدت کشور نیز بیشتر است، به طور معمول درآمدها به خصوص درآمدهای گروه‌های پایین درآمدی مطابق با تورم رشد پیدا نکرده و در نتیجه، سال ‌به ‌سال از قدرت خرید و رفاه گروه‌های پایین کاسته می‌شود. (ص۱۴) چنانچه آمارهای مربوط به تورم را در نظر داشته باشیم، در اسفند ۱۳۹۹ نسبت به اسفند ۱۳۹۸ تورم به حدود ۷/۴۸ درصد می‌رسد.

در واقع شهروندان در مقایسه با سال قبل‌تر، ۴۸ درصد هزینه بیشتری را برای تهیه کالاهای اساسی، کالاهای بادوام و دریافت خدمات پرداخت کرده‌اند. بنابراین و در صورتی که درآمد آنان ثابت و یا به میزان تورم افزایش نداشته باشد، این قشر از شهروندان فقیرتر از سال گذشته‌ شده‌اند.

گزارش در بخش «رشد اقتصادی و درآمد سرانه» مخاطب را با تصویری تلخ‌تر از شرایط اقتصادی جامعه ایران روبه‌رو می‌کند. درآمد سرانه در ایران تقریبا از سال ۱۳۸۶ به غیراز سال‌های رونق نفتی، روند نزولی داشته است به طوری که تنها در سال‌های ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ افزایش قیمت نفت و سال‌های ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ افزایش فروش نفت در اثر توافق برجام سبب افزایش درآمد سرانه شده بود و در باقی سال‌ها کاهش درآمد سرانه رو به کاهش بوده است.(ص ۱۸) در بخش مربوط به «اشتغال و بیکاری» می‌خوانیم: بیکاری یکی از عوامل سقوط برخی خانوارها به زیر خط فقر است و تحولات آن در شوک‌های اقتصادی می‌تواند در وضعیت فقر در جامعه اثرگذار باشد. (ص ۲۳) تهیه‌کنندگان گزارش به دلیل شیوع کرونا و تعطیل شدن برخی مشاغل به این نتیجه می‌رسند که در سال ۹۹ بیش از یک میلیون شغل که اکثر این مشاغل در بخش‌های خدماتی از قبیل دفاتر مسافرتی، سینما، خطوط حمل‌و‌نقل هوایی، استخر، مکان‌های ورزشی و… هستند از میان رفته و همین امر در تشدید فقر تاثیرگذار بوده است. گسترش ویروس کرونا طی دو سال گذشته در اقتصاد تمام کشورها تاثیرات منفی برجای گذاشت، آنچه برای ما اهمیت دوچندان دارد تاثیرات تشدید‌کننده خط فقر مطلق و همزمان شدن آن با ویروس عالم‌گیر کرونا است، به عبارتی کرونا باعث فقیرتر شدن جامعه ایران و افزایش فقر شد. در بخش «تحولات فقر» گزارش آمده: مجموع تحولات اقتصاد کلان نشان داد که خط فقر به عنوان مقدار حداقل هزینه‌ استاندارد با احتمال زیادی به علت نرخ‌های تورم بالا افزایش یافته و در مقابل با عدم افزایش درآمدهای خانوار و افزایش بیکاری، نرخ فقر نیز می‌تواند افزایش داشته باشد.(ص ۳۰) نرخ فقر در سال ۱۳۹۸ به حدود ۳۲ درصد رسیده که بالاترین نرخ طی ده سال گذشته است. نرخ تورم بالا به خصوصا از سال ۱۳۹۷، رکود اقتصادی و کاهش پیوسته درآمد ملی سرانه باعث شده است تا خانوارهای ایرانی به طور مکرر طی ده سال گذشته با کاهش رفاه مواجه بوده و در نهایت در سال ۱۳۹۸ در حدود ۵/۲۶ میلیون نفر در زیر خط فقر قرار داشته باشند. (ص ۳۳) گزارش با بررسی نرخ فقر در تمام استان‌های کشور می‌نویسد: استان سیستان‌وبلوچستان با نرخی معادل ۶۲ درصد بالاترین نرخ را به خود اختصاص داده و استان یزد با ۱۶ درصد دارای کمترین نرخ محرومیت بوده است.(ص ۳۶) چنانچه تورم سال ۱۴۰۰ و چهارماه ابتدای ۱۴۰۱ را در نظر داشته باشیم، این احتمال وجود دارد که شمارگان شهروندان زیر خط فقر بیش از ۳۰ میلیون نفر شده باشد. مهم‌ترین نکته آنکه حداقل در دولت اول و دوم حسن روحانی بخشی از دغدغه دولت کاهش نرخ فقر بوده است، اما آمارها نشان از عدم موفقیت دولت‌های یازدهم و دوازدهم دارند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که سیاست‌های اقتصادی دولت در سه بخش دیگر از جمله کنترل تورم، ایجاد اشتغال و درآمد سرانه ایرانیان نیز موفق نبوده است. ‌در حال حاضر دولت سیزدهم و شخص رییس دولت از مدیران ارشد اقتصادی دولت می‌خواهد که «فقر مطلق ریشه‌کن شود». به نظر می‌رسد چنانچه توافق هسته‌ای به نتیجه‌ای خاص نرسد و تحریم‌های آمریکا و بین‌المللی افزایش پیدا کند و امکان برقراری روابط چندجانبه تجاری با سایر کشورها به دلیل تحریم‌ها فراهم نشود (آنگونه که در همین گزارش آمده بود)، بدون شک شاهد کاهش خط فقر مطلق در کشور نخواهیم بود.

***

۶ دهک با فقر روزگار می‌گذرانند

روزنامه شرق نوشت: امروز کاسبی اکبر جور نبوده. حالا تنها دارایی سفره آنها نان و سیب‌زمینی پخته است که آن‌هم برای هشت نفر کفاف نمی‌دهد. نخستین وعده غذایی خانواده اکبر در خانه ۵۰متری‌شان، بعد از دو روز گرسنگی همین است. مادر ۲۸ساله است با شش بچه قد و نیم‌قد و پدر ۳۵ساله و کارگر فصلی است. دست‌های فاطمه گیج مانده که چطور سیب‌زمینی‌های پخته را بین بچه‌ها تقسیم کند. کاسبی اکبر این روزها دندان‌گیر نیست. بوی پلاستیک سوخته می‌آید. آفتاب تیز می‌تابد توی چشم‌های او و هم‌رزمان کارگرش که توی یکی از میدان‌های منتهی به مرکز شهر، روی چمن‌های کچل‌شده و زرد لم داده‌اند. خط فقر اینجا تیز و خون‌ریز است و برای آنها کرونا معنی ندارد، چون گرسنگی از کرونا هم ترسناک‌تر است. گرسنگی که هرروز با پوست و گوشتشان آن را لمس می‌کنند و این روزها بیشتر از هر روز خجالت می‌کشند.

ساعت هفت صبح است و خاک بی‌چمن میدان، هر‌روز این نگاه‌های منتظر را شاهد است. دل مدور و دایره‌ای میدان را که نگاه کنی، پر شده از آدم‌های مچاله که به امید لقمه‌ای نان منتظرند. آدم‌هایی که انگار به اینجا وصله شده‌اند، با چهره‌های آفتاب‌سوخته و چشم‌های نگران. صورت تکیده و بی‌دندان غلامعلی هم نشان از ماراتن بی‌پایان زندگی او با روزهای بی‌پولی و درماندگی دارد. سفره او وقتی کوچک شد که کرونا آمد و او از کار بی‌کار شد، کرونا هم که کم شد او نتوانست مثل گذشته جان بگیرد. حالا او هم میهمان پیاده‌روهایی است که هر‌روز با او این روزهای سیاه را ورق می‌زند. امروز یک سال و ۱۰ روز است که بی‌کار شده و هر‌روز را به شکلی گذرانده‌اند؛ اول با فروش لوازم دست‌دوم و حالا با ایستادن توی میدان، برای یافتن شغلی غیررسمی، بدون بیمه و امنیت.

تیشه به ریشه زندگی

ساکنان این خیابان مثل آدم‌های فراموش‌شده، نه گذشته ملموسی دارند و نه آینده روشنی. کرونا تیشه زده به ریشه زندگی‌هایی که این روزها قوت قالبشان سیب‌زمینی و نان خالی است و اگر لاکچری‌تر باشند به چند تخم‌مرغ ختم می‌شود.

کارگران را که در میدان جا بگذاری، بین خانه‌های پایین شهر، خانه عطیه و بچه‌هایش هم از فقر سیاه است، شوهرش دو سال پیش زیر چنگال اعتیاد جان داده و حالا او مانده و سه فرزندش. بساط ناهار عطیه، یک پیاله کشک است که از فرط آب زیاد، رنگی بر رخ ندارد. او زندگی‌اش را با خیاطی می‌گذرانده و بعد از گرانی‌ها و کرونا، بساطش چندان جور نیست، نه سفارش زیادی هست و نه پولی. گرانی‌ها هم هر قدر بخواهند در حال تاختن است.

عطیه تکه‌های کوچک نان بربری را توی آب کشک فرو می‌کند و می‌گذارد دهان اسماء- کوچک‌ترین فرزند عطیه- با پاهای برهنه و نحیف، با اینکه پنج بهار را گذرانده، مثل یک کودک دوساله است. عطیه چشم‌هایش را می‌گرداند سمت نگاه‌های علی و سمیه و به آنها اجازه خوردن می‌دهد. بچه‌ها بدون اینکه تأخیر کنند، لقمه‌ها را می‌تپانند توی دهانشان.

برای علی، محسن، عاطفه و خیلی‌های دیگر که نام کارگر را یدک می‌کشند، زندگی‌ها شبیه هم است. کارگرهایی که حالا زیر خط فقر، روزگار می‌گذرانند. کارگرهایی که یا بی‌کار شده‌اند یا اگر کار دارند، با حقوق کمتر از پایه به سختی سبد خانوارشان را پر می‌کنند. اگر اعتراضی هم داشته باشند یا شکایت کنند، باید پیه بی‌کاری را به دلشان بزنند. آنها با قراردادهای سفیدامضا کار می‌کنند تا در روزهایی که گرانی دست بر گلوی معیشت کارگران گذاشته و این روزها گوشت و مرغ و لبنیات لاکچری‌تر از همیشه است، با حقوقی بخور و نمیر بگذرانند.

«گرسنگی، بی‌پولی، فکر، خستگی، فکر می‌کنی چطور باید بگذرانیم؟ وقتی اجاره‌نشین هم باشی و بچه‌ات بخواهد درس بخواند». حسن می‌گوید. کارگر تراشکاری است و روزی ۱۰۰ هزار تومان اگر کار باشد و همه چیز بر وفق مراد، دستش را می‌گیرد. این تنها شامل حسن نمی‌شود. معصومه با سه تا بچه شده سرپرست خانوار و حالا با کارکردن در خانه این و آن روزگار می‌گذراند: «فکر می‌کنی چطوری پول جور می‌کنیم؟ هر کار که شد. هر جور که شد». حرفش ناتمام می‌ماند. بغض سنگینی نمی‌گذارد که ادامه بدهد: «خودم را از اعتیاد پس گرفتم تا زندگی شرافتمند داشته باشم، حالا با یک حقوق بخور و نمیر مستخدمی با دو تا بچه می‌شود چه کار کرد؟ شوهرم معتاد بود افتاد زندان. من معتاد بودم، پاک شدم. هر روز دلم می‌خواد بمیرم. زندگی من شده درد و مرض».

تار و پود زندگی او در دورانی که تورم، روزانه بالا می‌رود، در حال از هم‌ گسستن است و دیگر یارانه‌های ناچیز هم کفاف زندگی‌اش را نمی‌دهد. او و امثال او شامل ۶۰ میلیون نفر از جمعیت ایران می‌شوند که گاهی اوقات به یارانه ناچیزی هم وابسته می‌شوند. دردناک‌تر اینکه باید اجاره بدهند و بیشتر حقوقشان هم می‌رود بالای اجاره و وام و هزاران سوراخ دیگر که در زندگی‌هایشان دهان باز کرده است.

حالا با یک حساب سرانگشتی می‌توان فهمید که خط فقر غذایی این روزها افراد بسیاری را درگیر کرده است. دهک‌هایی که در جایگاه تعدیل نیروها قرار گرفته‌اند و با یکه‌تازی کرونا به جمع ۹ میلیون بی‌کار دیگر پیوستند و بعد از کرونا هم با تورمی روبه‌رو شدند که سفره‌هایشان را خالی‌تر کرد. با این اوصاف، در سه سال اخیر، عملا گوشت و مرغ از سفره ایرانی‌ها حذف و درنهایت خوش‌بینی سیب‌زمینی، قارچ و سویا جایگزین مصرف گوشت شد. این در حالی است که قیمت تن ماهی در طول یک سال گذشته از ۲۰ هزار تومان به ۴۰ تا ۶۰ هزار تومان رسیده است، در واقع هر خانواده چهارنفری با فرض اینکه هر روز صبحانه نان و کره و ناهار عدس‌پلو (بدون کشمش یا گوشت چرخ‌کرده) و شام تخم‌مرغ و سیب‌زمینی بخورند، ماهانه باید چیزی بیش از دو ‌میلیون برای همین سه وعده غذایی هزینه کنند. این در حالی است که حداقل دستمزد نیروی کار در ایران آن‌قدر نیست که بتواند هم اجاره‌بها را تأمین کند و هم هزینه تغذیه خانواده را، حتی اگر مسئله پوشاک و دارو را حذف کنند، خانواده کارگران روزهای سیاهی را تجربه می‌کنند.

فاصله نجومی بین فقر و غنا

به گفته فرامرز ادیب، اقتصاددان، اکنون بین ۵۰ تا ۶۰ میلیون نفر زیر خط فقر قرار گرفته‌اند و فاصله رو به گسترش بین فقر و غنا، ریزش طبقه متوسط و معضلات و مشکلات معیشتی که با آن روبه‌رو هستیم بعینه مشخص است.

او از شرایط و معضلاتی صحبت می‌کند که این روزها و در شرایطی که ویروس کرونا در حال گسترش است، باعث شده که کارخانه‌های واگذارشده به بخش شبه‌دولتی به وجود بیاید که اغلب آنها تعطیل شده و کارگران آنها ماه‌هاست حقوق دریافت نکرده‌اند. به اعتقاد او اکنون اقتصاد دولتی حاکمیت اقتصاد را در دست گرفته و آنچه به نام خصوصی‌سازی گفته می‌شود، چندان معنای واقعی ندارد، به این دلیل که بخش خصوصی واقعی بودجه و سرمایه‌ای ندارد که بخواهد شرکت‌های بزرگ خصوصی که عرضه می‌شود را خریداری بکند یا حتی شرکت‌هایی که معطوف به بند ب اصل ۴۴ را خریداری کند و بازهم این شبه‌دولتی‌ها و فرادولتی‌ها هستند که در لباس بخش خصوصی واقعی وارد شده و اکنون در این شرایط دچار ضرر و زیان و تعدیل نیروهای زیادی شده‌اند.

با این تفاسیر رشد اقتصادی ما در‌حال‌حاضر منفی است و این نشان‌دهنده کوچک‌ترشدن اقتصاد ماست، اقتصاد کوچکی که قیچی به دست گرفته و سفره‌ها را هم کوچک کرده است. طبق گزارش‌های مرکز آمار ایران، متوسط هزینه لازم برای یک خانوار سه‌نفره برای تأمین سبد غذایی دوهزارو۳۰۰ کیلو کالری برای هر فرد است، یعنی به طور میانگین باید این خانوار ماهانه دوونیم میلیون تومان و حتی بیشتر از حقوق خود یعنی یک‌سوم هزینه‌هایشان را صرف سبد غذایی خود کنند.

برآوردها نشان‌دهنده آن است که به‌طور متوسط در دوره زمانی ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۸ یعنی حدود دو دهه پیش، تقریبا ۳۳ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر چندبعدی قرار گرفته‌اند و خط فقر از ۹۵۰ هزار تومان در سال ۹۰ به ۱۰ میلیون تومان در سال ۹۹ رسیده است.

طبق اعلام وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برآورد هزینه مسکن خانوار مستأجر شهرنشین روی خط فقر تا اردیبهشت امسال نیز به‌طور متوسط حدود دو‌میلیون و ۴۵۴ هزار تومان است. با این حساب، شش دهک باقی می‌ماند که در برابر رفع نیازهای اولیه خود بی‌دفاع هستند و به همین سادگی باید سفره‌هایشان را کوچک کنند تا بتوانند دوام بیاورند.

jahanesanat.ir
sharghdaily.com
  • 14
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش