روزنامه جهان صنعت نوشت: با اینکه سیدابراهیم رییسی در تریبونهای گوناگون و به مناسبتهای مختلف از موفقیتهای خود میگوید و در آخرین نمونه کاهش تورم نقطهبهنقطه در خردادماه گذشته را رسانهای کرد، اما مشاهدات میدانی مردم درباره تورم و قدرت خرید، چیزهایی است که با حرفها و به عبارت بهتر، ادعاهای رییسجمهور و همکارانش منطبق نیست.
البته وقتی رییسی در تریبون تلویزیونی دولتی ایران از کاهش ۱۲ درصدی تورم نقطهبهنقطه سخن میگفت هیچ کس به او یادآوری نکرد که خردادماه گذشته، نرخها واقعی و ارز ۴۲۰۰ تومانی از اقتصاد ایران حذف شد و همین امر جهش قابل ملاحظهای در گرانی کالاها و در نتیجه در نرخ تورم به وجود آورد و اینکه در خردادماه امسال میزان رشد تورم کمتر از جهش خردادماه گذشته باشد، امری قابل انتظار و طبیعی است. در واقع سوال اصلی آن است که اگر رفتار اقتصادی دولت به کاهش تورم میانجامد، چرا تورم نقطهبهنقطه در سایر ماههای پیشین چنین کاهشی را نشان نمیدهد، ضمن آنکه در ماه جاری و ماههای پیشرو نیز چنین کاهشی مشاهده نخواهد شد.
قرینه مهمی که در مورد نادرست بودن ادعای سیدابراهیم رییسی و همکارانش وجود دارد، ضعیف و ضعیفتر شدن قدرت خرید شهروندان ایرانی است. اگر نرخ تورم واقعا کاهش یافته باشد باید به همین میزان قدرت خرید ایرانیان تقویت یا دستکم تثبیت شده باشد، حال آنکه هر روز اخبار جدیدی در مورد پر کشیدن یکی از اقلام مصرفی و ضروری و ارزاق عمومی از سفره ایرانیان به گوش میرسد. در این حال همان کسانی که خود و خانوادهشان زندگی عمومی خوبی دارند و در رفاه نسبی- یا رفاه کامل- زندگی میکنند، زبان به انتقاد از زندگی حقیرانه شهروندان ایرانی میگشایند و از مردم میخواهند که صرفهجویی و ریاضت بیشتری را تحمل کنند، از تعداد وعدههای غذایی خود بکاهند، به جای لباس از لنگ و پارچه استفاده کنند، اقلام مضر مانند گوشت، لبنیات و… مصرف نکنند و به جای پروتئینهای دامی، سبزیجات مصرف کنند! این افراد با چنین توصیههایی در واقع مردم را ناراحت و ناامید میکنند.
هر چند که خود ادعا میکنند از بیان این توصیهها، نشان دادن مسیرهای سریع پیشرفت به ملت را هدف گرفتهاند. حالا پس از حذف اقلام گرانقیمت از سفرههای شهروندان و خالی شدن این سفرهها از گوشتهای قرمز، مرغ و ماهی و لبنیات، نوبت به میوه و سبزیجات رسیده که از سفره مردم حذف شوند. چنانچه اخیرا آماری منتشر شده که علیرغم تولید مناسب و کافی میوه در ایران دستکم ۲۰ درصد از شهروندان ایرانی قادر به خرید میوه نیستند. این امر فرصتی برای صادرات میوه دانسته میشود و برخی باغداران و تولیدکنندگان میوه از این امر استقبال کردهاند. جالب است که در صورت تقویت صادرات میوه، احتمالا و همانگونه که در مورد مرغ مشاهده شد، میزان توزیع میوه در بازارهای داخلی کاهش و نرخ آن افزایش خواهد یافت و همین چرخه باعث تشدید گرانی میوه خواهد شد.
نکته قابل توجه برای رییسی و همکارانش آن است که اگر دولت کارکرد اقتصادی درستی داشت و سازوکارهای صحیحی مدیریت اقتصادی کشور را بر عهده داشتند، راهبردهای عاقلانهای تعیین و به درستی اجرا میشد، زندگی عمومی شهروندان ایرانی تا این حد تهدید و تحدید نمیشد که پس از اقلام ضروری پروتئینهای دامی و لبنیات اکنون برخی دیگر از اقلام ضروری زندگی و سفره ایرانیان نظیر میوه و سبزیجات از سبد غذاییشان حذف شود.
نادر کریمیجونی
- 18
- 3