رهبر انقلاب:«جنگ تحمیلی بهخاطر این اتّفاق افتاد که دشمن در ما احساس ضعف کرد. اگر دشمن بعثی و محرّکینش خاطرجمع نبودند که سرِ چند روز به تهران خواهند رسید -آنها اینجوری فکر میکردند- این جنگ انجام نمیگرفت؛ آنها در ما احساس ضعف کردند. احساس ضعف شما، موجب تشویق دشمن به حملهی به شما است؛ این یک قاعدهی کلّی است. اگر میخواهید دشمن را از تهاجم به خودتان منصرف کنید، سعی کنید اظهار ضعف نکنید.:
روحانی: «شهادت علم، آگاهی و اعلان است، هر کجا آگاهی وجود دارد، آن هنگام که در منصه ظهور قرار می گیرد، در برابر چشم جهانیان قرار می گیرد و پرچم آگاهی به اهتزاز درمی آید آنجا شهادت است.»
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷
آمادگی برای دفاع وجنگ ستایش جنگ نیست بلکه همانطور که تجربه بشری می آموزد برای صلح همواره باید آماده جنگ بود
مسئله بر سر تقابل بالفعل ارتش ها نیست،سخن در این است که گوهر اصلی جنگ، حتی پیش از آنکه جنگی عملا آغاز شود به تقابل نیروی یک اراده با یک اراده دیگر بر می گردد؛ارده ای چندان نیرومند ، انکار ناپذیر و رویت پذیر که دشمن را از تهاجم بازدارد.سخنان روحانی درحقیقت بسط ومستند سازی همین هشدار حکیمانه رهبری بود.روحانی درکنگره بین المللی شهید،درک روشنی از هر دوجنبه علمی و خونین شهادت به نمایش گذاشت.شهادت در کنه خود یک "گواهی" است،یک جور امضا یک نوع نشانه است که بریک "آگاهی " ابتنا یافته .تفکیک آگاهی شهید از کردار گواهی،تصویر ناقصی از مفهوم شهادت در فرهنگ اسلامی به دست می دهد.یک جور روشنایی،یک نظام معین از نور در عملیات شهدا وجود دارد که از جنبه گفتمانی وآگاهی بخش آن قابل تفکیک نیست.آگاهی شهید مقدم بر گواهی اوست.این آگاهی باید به عرصه ظهور در آید وشدت وجودی ودرجه بالای رویت پذیری آن،می تواند دشمن را از توسل به زور بازدارد.روحانی حرف بالاتری می زند ونشان می دهد که شدت حضوراین آگاهی،یعنی دیدار پذیری آگاهی ملی در منظر افکار عمومی جهانی به تنهایی یک "شهادت" است،یک گواهی است بر ارداه پولادین دفاعی که می تواند دشمن را از هر نوع توسل به زور منصرف کند.
تاریخ انقلاب به ما نشان می دهد که این یک امر تئوریک ونظری صرف نیست.انقلاب اسلامی آنگاه به پیروزی نهایی رسید که نفس به نمایش درآمدن آگاهی شهادت طلبانه ،موجب هزیمت دشمن وموجب کاهش هزینه ی پیروزی شد.این انقلاب در جنبه الگویی خود یک توازن طلایی میان آگاهی وگواهی را به نمایش می گذارد.اگر بخواهیم تعابیر روحانی را وام بگیریم باید گفت در جریان انقلاب اسلامی،یک آگاهی "به نمایش در آمده " بود که یک رژیم تا دندان مسلح ومستظهر به پیشتیبانی امریکا را سرنگون کرد.بدون توسل به هر دو جنبه نمایش پذیر و جنبه ایثار گرانه شهادت نمی توان پیروزی های درخشان این ملت در انقلاب اسلامی ودر دوران دفاع مقدس را توضیح داد.
آگاهی به میزانی که بالا می رود وبه میزانی که به طور توامان جنبه بصری-نمایشی وجنبه بصیرتی خود را آشکار می سازد،در اردوی دشمن نیز تزلزل وشکافی ترمیم ناپذیر پدید می آورد وهزینه پیروزی ودفاع را کاهش می دهد.بی سبب نیست که ناظر ژرف نگر انقلاب اسلامی ،میشل فوکو در همان روزهایی که انقلاب اسلامی هنوز به پیروزی نهایی دست نیافته بود ،بر همین سرشت بصری-پرچمی وجنبه "تظاهراتی" آن نهضت شکوهمند تاملی فیلسوفانه کرد وآنرا موجب پیروزی انقلاب دانست.درآن ایام ،کسانی که با فرهنگ شهادت ،در هردو وجه آگاهی وگواهی آن بیگانه بودند،نگاهی تحقیر آمیز به جنبه تظاهراتی انقلاب داشته ودر بهترین حالت آنرا یک مرحله "ابتدایی" و"مقدماتی" برای شکل گیری یک امر به مراتب "بزرگ تر"و"اصلی تر" می دانستند.فوکو در همان زمان گفت نفس این تظاهرات وشیوه به نمایش درآمدن اراده یک ملت در قالب فرهنگ شهادت وآگاهی مستقلا ارزش دارد:این یک نمایش صرف یک تئاتر سرگرم کننده نیست ،بلکه یک کنش انقلابی است.
یک عملیات است:عملیات سلب مشروعیت شاه.به قول او یک ملتی به طور خستگی ناپذیر اراده خود را به نمایش می گذارد ودر جریان همین کنش های معطوف به سلب مشروعیت شاه است که ملت می شود و خویشتن ملی خود را به میانجیگری آگاهی اسلامی خود در معرض رویت جهانی قرار می دهد.
اکنون بعد از حدود چهل سال پس از آن انقلاب شکوهمند پرسش این است که آن مدل موفق را چگونه می توان به امروز تعمیم داد و ازکنش ها معطوف به سلب مشروعیت دیکتاتوری به کنش های معطوف به جنگ جهش کرد؟چگونه می توان از طریق به نمایش گذاشتن اراده به دفاع شهادت طلبانه وآگاهی بنیاد،جنگ را غیر ممکن کرد؟
در این سخن رهبری سخت به دل می نشیند که ناگوار بودن جنگ را از آمادگی برای دفاع تفکیک کرده وفرمودند :
"" مقولهی دیگر این است که یک ملّتی که مورد تهاجم قرار میگیرد از جهات مختلف، اگر چنانچه قوّت خود را، نیروی خود را به میدان نیاورد و در مقابل دشمن نَایستد، چه اتّفاقی خواهد افتاد؟ این مقوله را با آن مقوله مخلوط میکنند. دفاع مقدّس یک حرکت حیاتی بود، یک نفس کشیدن بود برای این ملّت؛ نفس نمیکشیدیم، میمردیم؛ این را باید زنده نگه داشت. " "
پاسخ این سوال در همان نحوه طرح درست وحکیمانه سوال جستجوکرد:مزیت نسبی ایران در همان حقانیت ومشروعیت دفاعی آن نهفته است.اما این حقانیت به تنهایی نمی تواند به سلب مشروعیت اقدام تهاجمی دشمن منجر شود.در این جا ست که در میابیم جنگ در بعد دفاعی ومشروع آن؛علاوه براینکه یک علم است یک هنر هم است ومثل هر هنر نمایشی دیگر،باید به نحوی روی صحنه برده شود که با همه ابعاد مشروع وبعد زیبایی شناختی خود "در برابر چشم جهانیان قرار گیرد" به طوری که نفس نمایش همین آمادگی دفاعی موجب سلب مشروعیت اقدامات تهاجمی شود.دقیقا از همین جا برمی خیزد اهمیت سخن روحانی که جنگ چیزی بیش از هواپیما ها وتانک ها وسلاح هاست،جنگ در بعد دفاعی خود متمضمن نوعی بعد زیبایی شناختی وآگاهی بخش است که در نقطه اوج نمایشی خود،کل جهان را به صحنه هنرنمایی خود تبدیل می کند ونحوه به نمایش در آمدن آن در زیر نور نظارت افکار عمومی جهانی،منجر به سلب مشروعیت دشمن می شود.
همسخنی وهم پوشانی سخن روحانی ورهبری،آنجا که سخن از فرهنگ وضرورت مبارزه تمام عیار فرهنگی به میان می آید اوج میگیرد:
"" حرکت نظامی اگرچنانچه از سوی دشمن انجام بگیرد، ملّت را پُرانگیزهتر میکند، مُشت ملّت را در مقابل آنها محکمتر میکند؛ حرکت نظامی این است؛ امّا حملهی فرهنگی بعکس است؛ اگر دشمن بتواند حملهی فرهنگی را انجام بدهد، [انسان را] بیحال میکند، از تصمیم میاندازد، ارادهها را تضعیف میکند، جوانهای کشور را از کشور میگیرد؛ نیروهای بهدردبخور را بیخاصیّت میکند؛ حملهی فرهنگی این است. راه مقابله این است که تولید فرهنگی کنید. یکی از تولیدهای فرهنگی، " "
در اینجا بازهم شاهد یک نسبت معنا دار میان انگیزه دفاع وگفتمان دفاعی هستیم.رمز پیروزی دفاع مقدس در همان سرشت دفاعی آن نهفته بود.امام خمینی می گفت دفاع یک مسئله عقلی است و ایرانیان بنا بر یک قاعده بدیهی عقلانی به دفاع پرداختند.بسیج نیروی ملی برای یک امر دفاعی معمولا آسان تر است تا اینکه بخواهیم به نام "پیشگیری" از یک امر بالقوه قوای ملی را به حرکت در بیاوریم.در زمانه ما جنگهای هجومی وپیشگیرانه پیامد هایی ناخواسته به دنبال آورده اند که در بدو شروع جنگ نمی شد آنرا محاسبه کرد.زیرا جنگی که "پیشگیرانه " نامیده می شود،در روزگار ما منجر به تولد یا رشد جهش وار همان چیزی می شود که قرار بود "پیشگیری" شود.یعنی جنگ پیشگیرانه یک عامل تسریع کننده رشد یک خطر بالقوه است.
اما چنانچه رهبری فرمودند این قاعده در خصوص حمله فرهنگی قابل انطباق نیست.تاکید روحانی بر استمرار اشکال فرهنگی مبارزه،متضمن یک بصیرت درخشان بود:دشمن به پای خود مبارزه فیزیکی ونظامی را به قصد عرصه فرهنگی رها نمی کند.زیرا نقطه قوت خود را در همان ابعاد نظامی می بیند وهمه هنر وتوان خودرا به کار می برد تا ما را به همان عرصه نظامی ببرد.هنر ما نیز متقابلا می تواند این باشد که زمین مبارزه توسط ما تعیین شود ونه توسط دشمن،جنگ در زمین لغزان منازعات فرقه ای همان عرصه ای است که دشمن صهیونیستی خواهان آن است.برجام یک نمونه درخشان است در تعیین عرصه مبارزه وانتقال آن از عرصه جنگی به سایر عرصه های مبارزه ومقاومت اقتصادی.
- 13
- 5