به گزارش خبرآنلاین،یپیش از این دو بار سیاست یکسان سازی نرخ ارز به اجرا درآمده بود و حالا از دست رفتن دستاوردها در سال ۱۳۸۹، سبب شده بود در دهه نود بار دیگر این مهم در دستور کار قرار گیرد.برخی آماده نبودن شرایط را برای یکسان سازی نرخ ارز به کندی برقراری روابط بانکی ایران پس از برجام نسبت می دادند. به هر روی سال های استقرار دولت یازدهم با ارز دو نرخی به پایان رسید و در آستانه استقرار دولت دوازدهم این سئوال مطرح است که ایا زمان یکسان سازی نرخ ارز فرا رسیده است؟
«سرنوشت ارز یک نرخی» هنوز مشخص نیست؛ با این حال فعالان اقتصادی آن را از دولت دوازدهم مطالبه می کنند.از همین رو، این سئوال مهم را در نشستی با حضور سیدکمال سیدعلی، مدیرعامل صندوق ضمانت صادرات و بهمن آرمان، کارشناس اقتصادی در میان گذاشتیم.
سید علی که تصدی معاونت ارزی بانک مرکزی را در کارنامه خود دارد پیش شرط ها و لازمه ها را در این حوزه تشریح کرد.بهمن آرمان که چهره شناخته شده ای در میان کارشناسان بخش صنعت است اما از زاویه ای متفاوت موضوع را تشریح کرد.آرمان با اشاره به اینکه عواملی بیرون از بازار ارز و بانک مرکزی مصر به غیر واقعی ماندن قیمت ارز هستند، تاکید میکند: «به اشتباه برخی یکسان سازی نرخ ارز را اولویت اصلی ایران میدانند.» سیدعلی، اما فاصله قیمت ارز در بازار آزاد و بازار رسمی را بالا دانسته و بر ضرورت کاهش این فاصله، حتی در صورت اجرایی نشدن یکسان سازی نرخ ارز تاکید کرد. مشروح این مناظره در پی میآید:
*در دو دهه گذشته، دو بار سیاست یکسان سازی نرخ ارز به اجرا درآمده است اما ایران هنوز در میانه دهه نود با ارز چند نرخی روبروست. مهمترین دلیل تداوم این بحران در اقتصاد ایران را چه می دانید؟
سیدعلی:نرخ ارز مظنه ای است برای ارزشگذاری پول ملی .این نرخ خود معیاری است برای مبادلات مالی مردم در داخل کشور و به هر حال اثر مستقیم بر زندگی مردم دارد.
همان طور که اشاره کردید از ابتدای انقلاب دو مرتبه برنامه یکسان سازی نرخ ارز اجرا شد. یک بار در دهه هفتاد و یک بار در دهه هشتاد.در دهه هشتاد وقتی این برنامه به اجرا درآمد من دبیر کمیسیون مدیریت بازار ارز بودم و عملیات یکسان سازی را پیش بردیم که تا سال ۱۳۸۹ نیز دوام آورد اما بعد از آن دوباره با بازگشت ارز چند نرخی روبرو شدیم.عامل این اتفاق هم تا حدی به تحریم بر می گردد.
حالا کمی به عقب برگردیم. تجربه نشان میدهد از اول انقلاب تا به امروز نمی خواستند نرخ ارز واقعی بشود چون به نوعی نگاهشان به مردم بود. اما حالا دیگر نمی شود تنها مردم را در این حوزه مد نظر داشت. یک زمانی صادرات غیرنفتی ایران آن قدر کم بود که اثری در تعیین نرخ ارز نداشت.
طی سال های ۵۳ تا ۸۹ بین یک و نیم تا ۹ درصد صادرات ایران، "غیرنفتی" بود، اما امروز ما با صادرات قابل توجهی روبرو هستیم.در دو سال گذشته تراز تجاری ما مثبت شده است، بنابراین دیگر نمی توانیم به صادرات غیر نفتی بی توجه باشیم.ولی سئوال اینجاست.چه نرخی برای ارز نرخ مناسبی است و این نرخ بر چه مبنایی باید تعیین شود؟ چه عواملی در تعیین نرخ ارز باید دخالت داده شوند؟
توجه شما را به این نکته هم جلب می کنم که ما سه نرخ داریم؛ یک نرخ بهینه، یک نرخ مطلوب و یک نرخ مقدور. طبیعی است مقدورات ما با تحریم و ... تضعیف می شود. مساله اینجاست که آن چه اقتصاد ما را رشد می دهد نرخی است که هم صادرات به واسطه آن بدون مشکل انجام شود، هم واردات و هم سرمایه گذاری جدید.
اگر رسیدیم به آنجا که صادر کننده امکان افزایش صادرات را داشت و وارد کننده نیز با محدودیت و مشکلات روبرو نبود و سرمایه گذاری جدید نیز بدون بحران انجام شد، بدان معنی است که به نرخ واقعی رسیده ایم.منظورم این است که نرخ واقعی یک عدد خاص نیست. این طور نیست ما یک عدد را تعیین کنیم و بگوییم این عدد مشکلات ما را حل می کند. اگر هر عددی بتواند سه مولفه پیش گفته را روان سازد طبیعی است که نرخ درستی است و طبق تغییرات شرایط باید تغییراتی را تجربه کند.
شما درباره ضرورت یکسان سازی نرخ ارز می پرسید و من می گویم باید سناریو سازی کنیم و برای نرخ ارز برنامه داشته باشیم ولو این که برنامه اعلام نشود.در کشورهایی مانند ایران بازار به تنهایی عمل نمی کند و بانک مرکزی همواره نظارتی را دارد.
آرمان: آقای سید علی یک مدیر اجرایی هستند و طبیعی است نقطه نظراتشون در برگیرنده پاره ای ملاحظات باشد که من میتوانم نداشته باشم. ابتدا لازم می بینم اشاره کنم که در ظاهر این گونه نمود دارد که نرخ ارز در دست دولت هاست اما دولت ها آن چنان در این حوزه نمی توانند دخالتی داشته باشند.
در گذشته این شرکت های نفتی، خودروسازی و تولید کنندگان تجهیزات نظامی بودند که ساختارهای اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دادند، اما از اواسط دهه نود ضلع جدیدی به این ترکیب اضافه شده که بانک های سرمایه گذاری هستند.
در نظر بگیرید،اگر ۱۰ بانک سرمایه گذاری بزرگ در جهان داشته باشیم ، شش بانک در آمریکا هستند. حجم مبادلات مالی این ها بالای یک و نیم تریلیون دلار در سال است.میبینید مدیرعامل پیشین یکی از بزرگترین بانک های سرمایهگذاری جهان در کابینه ترامپ حضور دارند. حالا منظور چیست؟ اینها شبکه بسیار پیچیده ای هستند که خیلی چیزها را کنترل میکنند.
در جهان امروز، نرخ ارز دست ما نیست چرا که اگر بانک های سرمایه گذاری دستور سیاسی دریافت کنند که شعبه دوبی آنها وارد بازار شود و دلار را یک باره شش هزار تومان بخرد، بانک مرکزی ما چند ساعت می تواند مقاومت کند.این ها با روسیه هم همین کار را کردند.با دستکاری ارزش روبل ، یک روزه ۱۲ میلیارد دلار از بورس مسکو خارج کردند.
من فکر میکنم در بسیاری از موارد ما خودمان را به نشنیدن میزنیم. آقای سیدعلی درست می گویند که صادرات غیر نفتی ما امروز مولفه مهمی است. اما من می خواهم به یک مساله اشاره کنم . اخیرا نشستی در روز ملی شکر برگزار شد.
بررسی ها نشان می دهد ایران در تاریخ ۱۲۳ ساله تولید قند، به سطح تولید یک میلیون و ۵۴۸ هزار تنی تولید رسیده است که فاصله ای با خودکفایی ندارد.هر چند مقامات کشوری مانند وزیر جهاد کشاورزی، رییس دفتر رییس جمهور و ... در این مراسم حضور داشتند اما صدا وسیما حتی یک لحظه از این برنامه را پخش نکرد. من معتقدم دلیل این نادیده گرفتن، ناراحتی برخی از "بی نیازی" کشور است.
عمده ترین اقلام وارداتی ایران را کالاهای اساسی تشکیل می دهد و مافیای واردات از این وضعیت منتفع می شود. جریان مخالفت با تولید داخلی جریانی شدیدا سیاسی است. از روی حماقت تصمیماتی این چنینی گرفته نمی شود. حیات این جریان به غیرواقعی بودن قیمت ارز مرتبط است.حالا شما می گویید ملاحظه دولت به مردم مانع واقعی شدن نرخ ارز است، اما من می گویم کسی دلش برای مصرف کننده نسوخته است.
مافیای واردات نمی گذارد که قیمت ارز واقعی شود چرا که در شرایط کنونی می توانند به حیات خود ادامه دهند، با همین نرخ ارزی که تولید و صادرات را مقرون به صرفه نمی کند.
سیدعلی: نباید موضوع را با تعصب دید.مساله نرخ ارز صرفا "صادرات" نیست. اتفاقا مدیریت واردات هم در این حوزه مهم است. من خاطرم هست که سال ۱۳۸۹ قیمت هر کیلو سیب زمینی با قیمت هر کیلو موزد وارداتی یکی شده بود. هر دو کیلویی ششصد تومان فروخته می شدند.خوب من هم از این منظر مساله را مهم می دانم.
ببینید، پول نفت برای ما اشتغال ایجاد نمی کند؛ این صادرات است که اشتغال در ایران را تضمین می کند و رکود را از میان می برد.به این ترتیب نباید کاری کنیم که صادرات ایران مقرون به صرفه نباشد، اما موضوع مهم مدیریت واردات را هم باید مد نظر قرار دهیم.عرض من این بود که تعیین نرخ ارز نباید تحت تاثیر سیاستهای پوپولیستی باشد.خاطرم هست که یکسان سازی نرخ ارز در سال های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ کاملا موفق بود اما از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ قیمت ارز ثابت ماند و همین سرآغاز مشکلات بود.
سال ۱۳۸۱ قیمت یورو ۶۵۰ تومان بود و در سال ۱۳۸۴ به ۱۲۵۰ تومان رسیده بود اما کسی به موضوع توجه نمی کرد. چرا؟ چون اقتصاد ایران دلاریزه است. افزایش قیمت سایر ارزها مهم نیست. من هم قبول دارم که نرخ ارز برای صادرات تعیین کننده است و باید تورمی که بر تولید داخلی مترتب است خود را در قیمت دلار هم نشان دهد اما تاکیدم این است که نرخ مطلوب نرخی است که هم صادرات، هم واردات و هم سرمایه گذاری در کشور را روان سازد.
آرمان: اما مافیای واردات...
سیدعلی: در این حوزه حرف دارم؛با این مساله موافقم که ما کشور وارداتی هستیم. یک چینی می رود آفریقا و دو سال کار می کند و کالای تولیدی اش را همه آفریقایی ها می خرند اما می بینیم ما برای ورود به موصل و بازار ۷۰ - ۸۰ میلیارد دلاری عراق اما و اگر داریم.می بینیم امروز متن های قراردادی چینی ها از انگلیسی ها هم قوی تر است چون کار کرده اند.
حالا در این حوزه از فرمایش شما، من هم قبول دارم که ما کشوری وارداتی هستیم.همه امکانات برای وارد کننده است. یوزانس و فاینانس و ری فاینانس و ... برای وارد کننده است اما اگر بخواهیم برای یک پروژه در خارج از کشور تامین مالی انجام دهیم، ضعف داریم. سیستم بانکی ما در دو دقیقه "ال سی" را می زند اما اگر بگوییم خط اعتباری بدهید برای فروش نسیه کالا در بازار جهانی،مشکل دارند.
* یعنی مساله مافیایی که اقای آرمان مطرح می کنند را قبول ندارید؟
سیدعلی: مافیا هم هست. اما مشکل ساختار کشور است و برای تغییر ساختار هم نمی توان ضربتی عمل کرد.
* آیا شرایط کنونی را شرایط مناسبی برای ورود به برنامه یکسان سازی نرخ ارز می دانید؟ چه کنیم که سومین تجربه، تجربه موفقی از آب دربیاید؟
سیدعلی: بیاییم این سئوال را با توجه به جوانب مساله پاسخ دهیم.مشکلات امروز اقتصاد ایران ناشی از رکود است و از این منظر توجه به سرمایه گذاری خارجی و تشویق سرمایه گذار داخلی اهمیت فروانی دارد.
در مقطعی، بین سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ ما ۳۵ میلیارد دلار فاینانس خارجی کردیم.کسی به این مسائل توجه نمی کند. یادم هست همان دوره مدیرعامل صندوق ضمانت صادرات بودم که "مدیرعامل اتحادیه برن" نامه ای برای من نوشت مبنی بر اینکه برنامه شما برای بازپرداخت ۲۸ میلیارد دلار بدهی چیست؟ لازم است این نکته را اشاره کنم که در شرایطی ۳۵ میلیارد دلار فاینانس گرفتیم که کل فاینانس ارائه شده در جهان ۲۰۰ میلیارد دلار بود.
ما حتی در دوره تحریم همه اقساطمان را دادیم و بدهی ما در شرایط کنونی حدود سه تا چهار میلیارد دلار است.نکته اینجاست که اگر پروژه های ما با همان منابع فاینانس راه نمی افتاد امروز ۴۱ میلیارد دلار صادرات نداشتیم. بانک مرکزی با افزایش صادرات توانست نرخ ارز را کنترل کند.
آرمان: به این رقم ۳۵ میلیارد دلار، ۹.۷ میلیارد دلاری که از طریق حساب ذخیره ارزی تا پایان آبان ماه سال ۱۳۸۶ به بخش صنعت تخصیص یافت را اضافه کنید.
سیدعلی: بله.درست است.ما فقط در نفت ۲۰۰ میلیارد دلار پول می خواهیم.مشکل اصلی ما نرخ ارز نیست.قرار نیست با تضعیف پول ملی صادرات راه بیفتد بلکه باید مدیریت مناسبی برای اداره اقتصاد داشته باشیم.اگر ما با مدیریت مناسب و افزایش بهره وری بتوانیم رشد کنیم، حتی پول ملی مان هم تقویت می شود.
آرمان: من فکر می کنم رسانه های گروهی بدون داشتن دانش کافی به دولت فشار می آورند که نرخ ارز را یکسان کنیم.در حالی این اقدام اولویت فعلی ما نیست.
سیدعلی: اما من معتقدم نزدیک تر کردن دو نرخ و به حداقل رساندن فاصله دو مبلغ ضروری است و در عمل چنین اقدامی یکسان سازی نرخ ارز محسوب می شود . فاصله کنونی نرخ آزاد و نرخ رسمی زیاد است و باید این فاصله را کم کنیم.
- 14
- 2
ناشناس
۱۳۹۶/۵/۳۰ - ۱۹:۱۹
Permalink