در روزگاری هستیم که قیمت دلار از پنج هزار تومان به هفت تا هشت هزار تومان، آنهم طی سه ماه اخیر در بازار آزاد رسیده است، قیمت طلا و سکه بیتوجه به بهای طلا در بازارهای بینالمللی حرکت میکند و بحران گرانی نفس اقتصاد را در سینهاش حبس کرده است. بهنظر میرسد کنترل بازار از دست سکانداران اقتصادی کشور خارج شده و کشتی به بیراهه میرود. مثلا همین دیروز، سکه امامی پنج هزار تومان دیگر هم بالا رفت تا با بهای دو میلیون و ۸۲۶ هزار تومان روی میز معامله برود. این در حالی است که بهای هر قطعه سکه امامی در فروردینماه همین امسال یک میلیون و ۶۹۵ هزار تومان بود؛ یعنی چیزی حدود یک میلیون و ۱۳۰ هزار تومان به قیمت هر سکه از ابتدای سال تاکنون افزوده شده است.
هر گرم طلای ۱۸ عیار در روزگاری که نرخ آن در بازارهای جهانی در حال کاهش بود، در جمهوری و سبزهمیدان از ۱۴۸ هزار و ۲۶۲ تومان در اسفند ماه سال ۹۶، به ۲۵۹ هزار و ۷۲۰ تومان رسیده و حالا این افزایش قابل توجه در نرخ آن بسیاری از خریداران را سردرگم کرده است.
البته بازار مسکن هم دست کمی از این دو کالای سرمایهای در میان مردم ندارد و بر اساس گزارشها حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد نسبت به گذشته گرانتر شده؛ افزایش قیمتی که در میان عام و خاص از آن با نام حباب نرخها یاد میشود و حالا دیگر به مرز هشدار رسیده است؛ حتی برخی از گزارشها خبر از رشد ۵۰ درصدی قیمت مسکن در برخی از مناطق پایتخت را میدهند. گزارشهای میدانی نیز نشان میدهد که نرخ اجارهبها در برخی از مناطق تهران افزایش قابل توجهی داشته و در برخی از موارد مالکان به بهانه همین گرانیها اقدام به افزودن ۶۰ میلیون تومان در نرخ اجارهبها کردهاند؛ یکی از مستاجران در این زمینه میگوید: «صاحبخانه به یکباره ۶۰ میلیون تومان دیگر به نرخ رهن خانهام اضافه کرده و حالا باید به جای ۸۵ میلیون تومان پول پیش در منطقه پنج تهران، ۱۴۵ میلیون تومان پرداخت کنم.»
بازار خودرو هم دیگر نفس همه را تنگ کرده و قیمتها در این بازار به بهانه گرانی دلار، آنهم با وجود اینکه ۸۰ درصد از قطعات خودرو در داخل تولید میشود، افسارگسیخته به این نابسامانیها دامن زده است. این گرانیها که بیشتر از همه توان خرید مردم را کاهش دادهاند، حالا به بحرانی حل نشدنی در میان اقتصاددانان کشور تبدیل شده است. چند روز پیش وقتی علی کریمی دست به راهاندازی کمپینی برای تشویق مردم به نخریدن زد، خیلیها خواسته یا ناخواسته با این ستاره فوتبالی ایران یکصدا شدند، اما سوالی مهم و البته بیپاسخ از نگاه اقتصاددانان به گوش رسید؛ چطور میتوان در برابر افزایش اجارهبها مقاومت کرد و در مقابل زیادهخواهیهای مالکان تسلیم نشد.
آنهم در شرایطی که مسکن برای صاحبخانهها کالای سرمایهای است و برای ما کالای مصرفی. این سوال درباره خودرو نیز که برای برخی از مردم به عنوان یکی از وسائل ضروری برای بالا بردن درآمدها محسوب میشود، هم وجود داشت و برخی از مردم میگفتند که برای مسافرکشی با خودروهای داخلی چگونه باید تسلیم این گرانیها نشوند.
به باور بسیاری از صاحبنظران اقتصادی، بحران مالی در ایران پیچیدهتر از آن است که بخواهد با این کمپینها راه به جایی ببرد. شاید بهتر باشد که بگوییم سرچشمه زخمهای اقتصادی در ایران آدرس مشخصی را ندارد و نمیتوان گفت که صدای این دردها از کجا بلند میشود تا برای مداوای این دردهای تلخ نسخهای خوب پیچید.
کار بیخ پیدا کرده و کسی چارهای برای رام کردن این اسب نا آرام گرانی ندارد. با اینکه خیلی از مردم به همراه چهرههای سرشناس و محبوب خود با کریمی هم صدا شدهاند، اما معتقد هستند که مهار گرانی با این کمپین غیرممکن است. به باور بسیاری از تحلیلگران، اقتصاد ایران نه قابل تحلیل است و نه به درستی میتوان درک کرد که درد کجاست تا برای آن نسخه پیچید. این در حالی است که اقتصاد سایر کشورها بر اساس دودوتا چهارتا پیش میرود و اگر کمپینی هم تشکیل شود، مردم برنده میشوند. اگرچه تشکیل این کمپین نوعی تغییر در رفتار اقتصادی مردم در برابر گرانیها است، اما به راستی در اقتصادی که به گفته بسیاری از تحلیلگران بیمار است و درگیر دلال بازی و سیاستهای اشتباه است، این راهکار شدنی است؟
مردم چه میگویند؟
اینروزها تب گرانی بالا است و نظرات مردمی که در پای گزارشات رسیده درباره راهکارهای مطرح برای مهار گرانی است، قابلتوجه است. حالا ۹ روز از تشکیل کمپین نه به خرید میگذرد و نظرات مردمی درباره موانع موجود بر سر راه این کمیپن خواندنی است. مردم میگویند، دلالی در این اقتصاد بیمار راه را برای موفقیت این گروه بسته است.
همین چند روز گذشته وقتی پای یکی از گزارشات منتشر شده در مردم ماجرای موفقیت این کمیپین را تحلیل کرده بودند، یکی از کاربران نوشته بود: «نیت کمپینهای نه به خرید خیر است، ولی متاسفانه نمیتواند در مقابل دلالان کاری کند چون پدیده دلالی زائیده اقتصاد بیمار و از هم گسیخته است نه دلیل آن، حتما در مستندهای راز بقا دیدهاید وقتی حیوانی به هر دلیلی از پا میافتد سر و کله انواع و اقسام شکارچیها از لاشخور و کرکس گرفته تا کفتار و کلاغ و مورچه و کرم پیدا میشود که در زمان سلامتی حیوان بخت برگشته حتی جرات نزدیک شدن به آن را هم نداشتند.»
این در حالی است که یکی دیگر نوشته بود: «قطعا کمپین نخریدن کالای گران جواب میدهد این تجربه را سالهای گذشته در بازار خودرو داشتیم که منجر شد به اینکه ایران خودرو به مردم تسهیلات داد تا خودروها را بتواند بفروشد فقط این بار مردم باید مثل سالهای گذشته فریب نخورند و اینبار مصمم و متحد ریشه دلال بازی و رانتخواری و سفته بازی را بکنند در همه بازارهای خودرو و مسکن و طلا باید متحد عمل کنیم تا افرادی که میلیاردها مایحتاج مردم را احتکار کردهاند زمین بخورند و درس عبرت بگیرند.»
دیگری هم گفته بود: «من هم به کمپین نخریدن کالای گران می پیوندم چه دلیل شرعی و عقلی وجود دارد که کارگران و کارمندان زحمتکش مثل برده کار کنند و وام بگیرند و دلالها و رانتخواران و سوداگران از آن استفاده کنند که بدون هیچ زحمتی میلیارد میلیارد سکه و ملک و خودرو میخرند و بعد به چند برابر به ما میفروشند؛ کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت. من هموطنان عزیز تا وقتی به هر قیمتی به شما عرضه کنند شما بخرید همین آش و همین کاسه هست پس همه با هم به کمپین نخریدن کالای گران بپیوندید.»
یکی هم نوشته بود: «به نقل از یک خبرگزاری یک نفر ۳۹۰۰۰سکه یعنی نود و هفت میلیارد تومان و یک نفر دیگر ۲۰۰۰۰ سکه یعنی پنجاه میلیارد تومان سکه خریده به نظر شما این افراد عامل نفوذی دشمن هستند و قصد به هم ریختن اقتصاد کشور را دارند یا رانتخوار هستند و اصلاً این همه پول را ازکجا آورده اند و افراد مشابه در بازار طلا، مسکن و خودرو که اینگونه خرید کرده اند چه کسانی هستند و هدفشان چیست و وظیفه مسئولین در خصوص این افراد چیست لطفاً نظر بدهید ؟ آیا مردم در مقابل این افراد راهی جز کمپین نخریدن مسکن و سکه و خودرو دارند؟»
یکی هم گفته بود: « چین چرا چین شد در یک کتاب سرگذشت یک واقعه در چین قدیم را خواندم: در دادگاهی یک نفر به فساد در دولت متهم شد شاه در دادگاه حضور یافت. دادگاه پایان و شخص محکوم شد در پایان شاه از فرزند خود که در دادگاه بود واز دوستان متهم بود سوال کرد که آیا او از فساد متهم اطلاع داشته و اطلاع نداده و پسرش جواب داد آری. پسر شاه به درخواست شاه به همراه متهم به اعدام محکوم شد. حال تنها راه نجات کشور ما یک ارگان مستقل بازرسی تحت نظارت رهبری با قاطعیت است که خارج از هر سه قوه کوچکترین خلافی را به اشد مجازات برساند. در غیر این صورت به سرعت بسوی نابودی پیش میرویم.»
فاطمه آقاییفرد
- 11
- 6