آنطور که گزارشهای میدانی نشان میدهد هنوز کوپن به اقتصاد ایران بازنگشته، اما تاثیر روانی خود را گذاشته است
اقتصاد روانی شده، این را کارشناسانی میگویند که طی چند ماه گذشته تاکنون، دلایل اپیدمی شدن مصرفگرایی را در کشور تحلیل کرده و به این نتیجه رسیدهاند که ریشه این اتفاق به رفتار و تصمیمسازیهای دولت در اقتصاد بر میگردد. آنها مصداق روشنی برای این اظهار نظر خود دارند؛ میگویند: « دولت به جای اعلام برنامه و استراتژی خود برای بهبود اوضاع اقتصادی، با صدای بلند فکر میکند و همین اتفاق موجب جو سازی در اقتصادی میشود که از نگران از راه رسیدن نوامبر نفتی و بازگشت تحریمهای اقتصادی است.» به اعتقاد آگاهان اقتصادی، مصداق روشن این تحلیل میتواند اعلام احتمال بازگشت کوپن به اقتصاد باشد.
همین چند هفته پییش بود که انوشیروان بندپی، سرپرست وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی از بازگشت اقتصادی کوپنی خبر داد. او در عین حال گفته بود: «اعطای کوپن هنوز قطعی نشده است و برنامه های حمایت دیگری برای اقشار آسیبپذیر جامعه در دست بررسی است. » به نظر میرسد همین تناقض گوییها موجب شده است بسیاری از اقشار جامعه به این موضوع بیاندیشند که شاید با بازگشت تحریمهای نشانههایی از قحطی برخی کالاهای اساسی در راه باشد. شاید رکورد زنی قیمت دلار از ۱۰ به ۱۵ هزار تومان نیز در تقویت احتمال دادن قحطی اقتصادی در کشور بی تاثیر نباشد، هر چه هست موجب شده تا برخی مردم به جای یک کیسه برنج، ده کیسه خرید کنند یا اینکه برای ۶ ماه خود مواد سلولزی، حبوبات و کالاهایی از این دست ذخیره کنند.
هر چه هست احتکار قصه تلخ و تکراری این روزهای اقتصاد ایران است. اگر سالها پیش خرید گوشیهای همراه برای مردم جذاب بود، حالا دیگر این صرافیهای چهارراهاستانبول هستند که شاهد صفهای شلوغ مردماند. بسیاری از کارشناسان اقتصادی بر این باور هستند که مردم ایران پول را با پول میخرند، برای خرید سکه و طلا هیجان عجیبی دارند و اگر در وضعیت مالی مناسبی باشند، حتما سند مالکیت دو یا چند خانه و ماشین را هم در صندوقهای خود برای روز مبادا ذخیره کردهاند. هنوز خاطره سالهای آخر دهه ۷۰ از یاد خیلیها نرفته که برای خرید موبایل یا سیمکارتهای صفر چه صفهای شلوغی در مقابل مغازهها تشکیل میشد. آنروزها مردم با خرید این کالاها بود که محکوم به مصرفگراترین افراد جهان بودند.
سالها پیش و با اجرای فاز اول یارانهها هم در کنار افزایش مصرف بنزین تمایل هر کسی مطابق با سلیقه فردیاش برای مصرف کالاهای غیر ضروری بیشتر شد. کسی چه میداند، چقدر صنایع و کارخانههای تولیدی با این طرح ضربه خوردند و چه فعالان اقتصادیای که نیروهای کار خود را با همین مبلغ ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی از دست دادند تا دیگر آنهایی که در روستاها زندگی میکنند با مجموع همین دریافتیها به جای قالیبافی یا ریسندگی نخ، قانعتر باشند و به جای تولید به فکر مصرف کالاهای دیگر کشورها باشند.
اینروزها هم دلار و یورو محبوبترین کالاها در میان مردم هستند و انگار هر کسی با هر سلیقهای با ولعتر از گذشته خرید میکند تا مبادا از این قافله جا بماند. در ماههای اخیر این اتفاق در ایران بیشتر حاشیهساز بود و حتی در روزهایی دلار در صرافیها نایاب شد تا حالا جای خود را در میان پساندازهای خانگی باز کرده باشد.
اقتصاد ایران خاطرات تلخ و شیرین زیادی را با همین فرهنگ مصرفگرایی دارد و انتقادهای بسیاری را با رواج همین عادت از جانب کارشناسان شنیده است. آنطور که ابراهیم رزاقی، کارشناس اقتصادی در این باره توضیح میدهد: « وابستگی بخش مهمی از مردم ایران به مصرف گرایی پاشنه آشیل اقتصاد تلقی میشود؛ نتیجه این فرهنگ،فقر وبیکاری است،مردم از بیکاری ناراحت هستند اما توجه ندارند خرید کالای خارجی سبب بروز بیکاری شده و دولتمردان نیز حساسیتی نداشتند تا با آموزش دقیق و درست این نکته را به نسل ها بیاموزند.»
این در حالی است که برخی دیگر از کارشناسان نیز به جای انتقاد از مصرفگرایی مردم، دولتها و برنامههای نادرست اقتصادی آنها را در رسوخ این فرهنگ در میان افراد جامعه موثر میدانند.
تورم عامل کلیدی در ایجاد مصرفگرایی است
اگر امروز از کارشناسان سوال کنید چرا مردم ایران در مقایسه با افرادی که در کشورهای توسعه یافته زندگی میکنند، تمایل بیشتری به خرید ملک، ماشین، طلا، سکه، ارز و ...، دارند، حتما میگویند که شرایط اقتصادی کشور اینطور زندگی کردن را به آنها یاد داده است.
اما کامران ندری، یکی از اقتصاددانانی است که در اینباره کاملا نظر متفاوتی دارد. او معتقد است « مردم ایران اصلا مصرفگرا نیستند و اگر شرایط اقتصادی ایران و سیاستهای مدیریتی ما در کشورهای توسعهیافته حاکم بود، حتما اروپاییها یا آمریکاییها نیز حالا مثل ایرانیها با کوچکترین پساندزی به سراغ خرید خانه، زمین و ماشین میرفتند تا در روزهای آینده دچار ضررهای جبرانناپذیر نشوند.»
ندری در این باره به «همدلی» میگوید: «سیاستهای دولتی و رفتار مدیران ما در چهار یا پنج دهه اخیر تغییری نکردهاند و اکنون این عدم تغییر در مدیریتها باعث شده است تا مردم ایران با فرهنگ مصرفگرایی انس بگیرند.»
او تورم را یکی از عوامل کلیدی در ایجاد این فرهنگ در میان مردم دانسته و میگوید: «دولتها با اینکه برای مهار تورم تلاش کردهاند، اما نام ایران همچنان در لیست ۱۰ کشور با تورم بالا جای دارد و افزایش مستمر قیمت کالاها باعث شده است تا مردم به فکر پسانداز کالاهایی باشند که در بلند مدت دچار افزایش قیمت میشوند.»
به گفته این کارشناس: «تمایل مردم برای خرید خانه، ماشین یا دلار به علت افزایش قیمتها در بلند مدت و عدم کنترل تورم است، به عبارتی وقتی تورم کنترل نمیشود، مردم برای سرمایهگذاری و پسانداز بیشتر به سراغ کالاهایی میروند که در درازمدت ارزش واقعی خود را از دست میدهند.»
ندری با مقایسه مردم ایران با اروپاییها میگوید: «در کشورهای توسعه یافته تورم مسکن صفر درصد است، حتی در برخی از موارد نیز تورم ملک و زمین منفی گزارش شده است، که در این شرایط این کالاها دیگر جذابیتی برای مردم ندارند و به سمت کالاهای مولد میروند.»
او میگوید: «ایرانیها از پسانداز در بانکها هراس دارند، زیرا با گذشت زمان ارزش پول آنها حتی اگر سودی هم دریافت کرده باشند، کاهش مییابد، این در حالی است که در بلند مدت قیمت زمین و مسکن حتی بیش از نرخ تورم افزایش مییابد که این موضوع باعث شده است تا به جای استفاده از ملک، تنها به علت سرمایهگذاری برای خرید این کالاها اقدام کنند.»
او میگوید: «علت اینکه بعد از مدتی جذابیت خرید سیم کارت و تلفن همراه در میان مردم کاهش یافت، کاهش قیمت این کالاها بود، که این نشان میدهد خود دولتها در این زمینه مقصر بودهاند.»
سیاستهای نادرست
مردم ایران مصرفگرا هستند، با هر اتفاق کوچکی به سراغ خرید کالاها میروند، هر پول اضافی که بهدستشان میرسد یا برای خرید طلا و سکه را خرج میکنند یا اینکه برای خرید کالاهای بی کیفیت خارجی هزینه میکنند. برخی از کارشناسان از مردم میخواهند تا رفتار خود را اصلاح کنند و از این فرهنگ فاصله بگیرند، برخی دیگر نیز دولتها و سیاستهای نادرست آنها را مقصر اصلی این بحران میدانند.
به باور این کارشناسان، وقتی کشاورزان آب بیشتری را مصرف میکنند، این به دلیل تمایل آنها به مصرف بیشتر نیست، بلکه سیاستهای نادرست باعث شده است تا روشهای آبیاریای که برای کاهش مصرف آب ابداع شدهاند، یعنی همان آبیاری قطرهای گرانتر باشد و آنها توان استفاده از این روشها را نداشته باشند. به گفته ندری: «نقش دولتها و سوءمدیریت آنها باعث شده است تا میل و علاقه مردم برای مصرفگرایی افزایش یابد.»
ندری میگوید: «اگر امروز مردم بنزین بیشتری را مصرف میکنند، به دلیل تمایل آنها به مصرفگرایی نیست، بلکه این خودروسازان ما هستند که با تولید محصولات پر مصرف این فرهنگ را در میان مردم رواج دادهاند.
اما راه حل چیست؟ چگونه میتوان مردم را از مصرف گرایی دورتر کرد و به آنها یاد داد تا با هر گرانیای سراغ خرید آن کالا نروند؟ ندری میگوید: «راه حل توصیه و مشاوره نیست، راههای ارشادی راهحل برخورد با این بحران نیست؛ بلکه باید در تفکر و دیدگاه حاکمان اقتصادی تغییر ایجاد کرد و از همه مهمتر از افزایش قیمت کالاها و تورم
جلوگیری کرد.»
- 14
- 3