روزنامه توسعه ایرانی نوشت: کارگران همچنان مشغول کارند و فعالیت در معدن طبس برقرار است. کارگران یعنی آنهایی که از آن روز حادثه جان سالم به در بردهاند، به سر کار بازگشتهاند. ناچارند برگردند چون پیدا کردن یک لقمه نان از اعماق زمین شوخی ندارد.
این روزها خیلیها در معدنجو به سر کار بازگشتهاند. پیگیریها نشان میدهد که فقط بلوک C یعنی همان بلوک محل حادثه فعلاً تعطیل است، آن هم به این دلیل که احتمالاً تخریب صورت گرفته و نیاز به اصلاح و بازسازی دارد. وزارت صمت البته اعلام کرده «معدنجوی طبس بعد از حادثه هنوز تعطیل است و مجددا راهاندازی نشده است» ولی کارگران سایر بلوکها به سر کار خود بازگشتهاند. همه چیز هم احتمالا مثل قبل است، سنسور مرکزی، مانیتورینگ و تهویههای قوی در کار نیست و در این فرصت اندک، لابد چیزی در معدنجو عوض نشده و احتمال بروز حادثه مرگبار همچنان بالاست.
در این شرایط، تبلیغات دولت بیشتر روی خانههایی دور میزند که قرار است به برخی از خانوادههای کارگران فوت شده داده شود. از ایمنسازی و بهبود اوضاع سخنی به میان نمیآید چون موجها خوابیده است و صداهای معدن طبس هم خاموش شده است. کارگران سالم با همان حقوقهای ناچیز و در همان شرایط پرخطر به سر کار بازگشتهاند و مصدومان مجبورند با مستمری ناچیز ازکارافتادگی روزگار بگذرانند.
یکی از کارگران آسیبدیده معدن طبس، درباره خبر به کار افتادن دوباره معدن طبس به رسانهها گفته است: «همان معدن دوباره راه افتاده و کارگران همان جا مشغول کار هستند. با این حال که هنوز بخشی از کارگران در بستر بیماری هستند، معدن با همان وضعیت مشغول کار است».
سود؛ تعطیلی نمیشناسد
غمنامهها پایان گرفته و فعالان کارگری نگران و معترضند ولی سرمایهداری یک لحظه توقف را هم برنمیتابد چون کارفرما نباید ضرر کند. در شرایطی که معدن تجهیز نشده و از سنسور مرکزی و مانیتورینگ خبری نیست و هیچکس، نه کارفرما و نه دولت، هزینه تجهیز ایمنی این معدن را گردن نمیگیرد. «کار» البته بخوانید بهرهکشی از کارگران در اعماق زمین، نباید دچار وقفه شود و همچنان ادامه دارد و کارگران باید به همان شرایط پرخطر تن بدهند و در اعماق زمین در جستوجوی نان باشند.
«کارفرما» آزاد، کارگران دوباره زیر زمین و معدن در همان وضعیت سابق است. در چنین روزهایی، گزارش مجلس از حادثه معدن طبس منتشر میشود و چکیده و تیتر آن گزارش همین یک جمله است: «کارگران بلوک B معدن به دلیل تاخیر در اطلاعرسانی حادثه در بلوک C کشته شدند». در واقع سنسور مرکزی در کار نبوده و مانیتورینگ مرکزی هم در کار نبوده است.
در گزارش مجلس به «فقدان نظارت بر نقشههای تهویه شرکت زغالسنگ معدنجو طبس، شرایط کاری نامناسب شامل عدم رعایت قوانین، استانداردهای ایمنی و قواعد حرفهای، کمبود تجهیزات حفاظتی، ایمنی و آموزش ناکافی، استفاده از ماشینآلات قدیمی یا نامناسب، ضعف در عملکرد دستگاههای مسئول دارای وظیفه قانونی در امر نظارت بر فعالیت و محیط کار معدن، عدم توجه به هشدار کارگران و عدم ارائه آموزش های ایمنی لازم به کارگران معدن» به عنوان دلایل مرتبط با این حادثه اشاره شده است. باید پرسید آیا این موارد اصلاح شدهاند و این علل ایجابی از میان برداشته شدهاند که کارگران به سر کار برگشتهاند؟ پاسخ احتمالا در اکثر موارد «خیر» است.
جالب اینجاست که در لایحه بودجه ۱۴۰۴ به منظور ارتقای ایمنی معادن زغالسنگ، اقداماتی پیشبینی شده است مانند «معادن فاقد شرایط ایمنی لازم به مدت سه ماه تعطیل و کارگران آنها تحت پوشش بیمه بیکاری قرار میگیرند» و «بهرهبرداران معادن زغالسنگ موظفند حداکثر ظرف سه ماه از تعطیلی اقدامات لازم برای ارتقای ایمنی معادن را فراهم کنند». چرا در معدنجو این سه ماه تعطیلی اتفاق نیفتاد و بهرهبرداران به ارتقای ایمنی و خرید تجهیزات مورد نیاز موظف نشدند؟!
اقدامی جدی برای ایمنسازی انجام نشده است
سراغ «ابراهیم رحیمیان» دبیر اجرایی خانه کارگر طبس و فعال کارگری ساکن این شهر رفتیم. او در مورد بازگشایی معدن و بازگشت به کار کارگران میگوید: معدنجو سه بلوک دارد و ظاهراً فقط بلوک محل حادثه تعطیل است و دو بلوک دیگر فعال شدهاند. البته در اصل، کارگاه زغالسنگ نمیتواند مدت زیادی تعطیل باشد اما ایمنسازی باید اتفاق بیفتد.
او با بیان اینکه اوضاع مثل سابق است و در مورد ایمنسازی اقدام جدی صورت نگرفته، ادامه داد: ظاهراً با شرکت هنسن مذاکره کردهاند. برآورد مالی شده و برای خرید تجهیزات مانند مانیتورینگ و سنسور و تهویهها، نیاز به میلیونها دلار سهمیه ارزیست. این تجهیزات باید تامین شود؛ اول ایمنی بعد کار.
به گفته این فعال کارگری، کارفرما باید این پول را تامین کند و از سود سالهای قبل، حالا برای ایمنسازی و حفاظت از جان کارگران هزینه کند.
سیستمی که قبلا اخطار داد اما ایمن نشد
معدنجو قبل از این هم حادثه داشته و براساس پیگیریهای، حداقل دو فوتی و دو قطع نخاعی قبل از حادثه ۳۱ شهریور، نتیجه حوادث کار در این واحد معدنی بوده است اما چرا قبل از اینکه حادثه مرگبار دیگری اتفاق نیفتاده، سیستم ایمنی را اصلاح نمیکنند؟
یک فعال کارگری دیگر در طبس که نخواست نامش در این گزارش فاش شود، ضمن انتقاد از بازگشت به کار کارگران در همان شرایط نامطلوب سابق گفت: این شیوه درست نیست. درست این است که با کارفرما برخورد شود و شرایطش برای ادامه کار احراز نشود و کار را از او بگیرند. دولت باید اقدامات تنبیهی برای کارفرمای خاطی در نظر بگیرد تا باقی پیمانکاران و بهرهبرداران هم حساب کار دستشان بیاید و بدانند مرگ کارگر، تاوان دارد.
او اضافه میکند: وقتی کارفرمای معدنجو مکافات کار خود را نمیبیند و معدن در همان شرایط سابق بازگشایی میشود، کارفرماهای معادن دیگر هم میگویند چرا برای ایمنی هزینه کنیم؟ اشکالی که پیش نمیآید، کارگر فوت هم شد، کاری با ما ندارند، معدن هم تعطیل نمیشود، چند روز سوگواریست و بعد دوباره واگنهای حمل زغالسنگ مثل قبل روی ریل میافتند.
سوگواری برای معدن طبس تمام شد، سوگنامهها خواندند و مویهها کردند و وعده و وعیدهایی هم دادند. حالا همه چیز به حالت «عادی» برگشته و حالت عادی یعنی اینکه باز هم کارگران بدون سنسور و مانیتورینگ و تهویه در اعماق زمین جان میکنند. «عادی» البته یعنی اینکه «محمد بهمدی» کارگر آسیبدیده معدن طبس با ۷ میلیون حقوق ازکارافتادگی تامین اجتماعی زندگی میکند و میگوید «کجا رفتند دلسوزان معدن؟ من با ۷ میلیون به عنوان سرپرست خانواده چطور هزینههای زندگی را تأمین کنم؟».
نسرین هزاره مقدم
- 13
- 5