داستان تولید درایران پر غصه است. هر بار که آمارها روایت گر این داستان می شوند، گوشهای از رنج دوران تولید به تصویر کشیده میشود؛ روایتهایی که به روشنی دلایل منزوی شدن تولید و خانه نشین شدن برخی تولید کنندگان را بازگو میکند.
قصه از آنجا شروع شد که تر و خشک با هم سوختند.همان سالهای بعد از انقلاب که نگاه ضد سرمایهداری بر اقتصاد ایران حاکم شد، مسیری که خیلی زود به بیراهه رفت، از همان سالها تفاوتی برای «سرمایهدارپولی» و «سرمایهدار تولیدی» تعریف نشد. همین نگاه باعث شد سالها رقابتی ناعادلانه میان این دو سرمایه دار شکل بگیرد.
در آن دوران حرف این بود که سرمایهداری بد است، گفته میشد سرمایهداری بی برو برگرد به مفهوم پایمال شدن حق فقراست، نتیجه این نگاه آن شد که حالا رکود گریبان تولید و بیپولی نفس تولید کنندگان را گرفته است اما در مقابل آمارهای اختلاس و سرمایه گذاری در بازارهای غیر مولد با یکدیگر در رقابت و زورآزمایی هستند؛ تقریبا هر دو در سکوی اول قرار گرفتهاند.
مصداق این اتفاقها را به خوبی میتوان در اختلاف فاحش میان سود سپردههای بانکی و سود صنعت لمس کرد. ایران تنها کشوری است که با پرداخت سود دو رقمی به سپردههای بانکی باعث میشود سرمایهها در بانکها لم بدهند و مفت و مجانی سود بگیرند در حالیکه هیچ سرمایه گذار خرد و کلانی حاضر نیست با میل و اختیار در تولید سرمایهگذاری کند اما تمایل به سپردهگذاری به اندازهای است که حتی شورای پول و اعتبار هم از تصمیم خود برای کاهش نرخ سود سپردههای بانکی برای حمایت از تولید عقب نشینی کرد و آب هم از آب تکان نخورد؛ زور دلالی به تولید چربید.
سود سپرده در ایران رقمی در حدود ۲۰ درصد است، بماند بعضی بانکهای خصوصی بازار سیاه راه انداختهاند سود بالای ۳۰ درصدهم پیشنهاد میدهند. این در حالیست که در ترکیه نرخ بهره بانکی رقمی در حدود ۸ درصد و در هندوستان کمتر از ۷ درصد است. البته این یکی از هزاران خنجرهایی است که طی سال ها بر سینه تولید در ایران زده شد که هیچکدامشان جدید نیست.
این را به راحتی میتوان از مرور اخبار اقتصادی در سالهای نه چندان دور فهمید. مروری که چندان به واکاوی نیاز ندارد. کافی است هرروز اخبار اقتصادی در رسانهها را مرور کنید یا واژه اختلاس را در مرورگرتان سرچ کنید تا در ۲۵ صدم ثانیه حدود شش هزارو ۲۸۰ نتیجه پیدا شده را دریافت کنید. از بس این دست از اخبار فراوان شده که بعضی سایت ها اینطور نوشته اند:« اخبار جدید اختلاس»...
انگار که بحران تولید در ایران تمام نمیشود، بلکه از دولتی به دولت دیگر منتقل میشود. چند سالی است مجموعه ای از مشکلات، تولید در ایران را با بحرانی به نام «رکود» دست به گریبان کرده است.
رکودی که باعث شد تولید کنندگان یکی پس از دیگری از گردونه تولید خارج و دلالها هر روز فربه تر شدند. هنوز داغ تعطیلی ارج بر دل صنعت ایران نشسته است. هنوز حافظه تاریخی تولید در ایران فراموش نکرده است که زمانی خارجیها برای استفاده از محصولات ایران ذوق و شوق داشتند.
علینقی عالیجانی، وزیر اقتصاد ایران در سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۸ در کتاب خاطراتش میگوید: «در آخرین سفری که به شوروی کردم به آقای نوویکو، نایب نخست وزیر شوروی که قائم مقام کاسیگن نخست وزیر وقت شوروی بود، یک یخچال ایرانی ارج هدیه دادم .او فوق العاده خوشحال شد و به من تاکید کرد که راننده خودش می آید تا یخچال را ببرد و تاکید کرد مبادا یخچال را به دفترش بفرستم»
یخچال ایرانی در آن زمان به قدری شهرت یافته بود که یکی از بالاترین مقام های اجرایی آن کشور بزرگ از تصاحب آن ذوق زده شده و درخواست می کند محصولی را که ساخت ایران بر رویش درج شده برای استفاده خانواده اش به منزل ببرد. روزی که سیروس ارجمند در سال ۱۳۱۶ این کارخانه را به عنوان اولین و بزرگترین کارخانه تولید کننده لوازم خانگی ایران تاسیس کرد، شاید نمی دانست ۷۰ سال بعد قرار است زمینهای این کارخانه در جاده مخصوص کرج برای فعالیت دیگری در نظر گرفته شود و این کارخانه به شهرکی در گرمسار منتقل شود.
این شرکت پس از مصادره شدن در دهه ۷۰ با یک اختلاس ۲۰ میلیارد تومانی و فساد مالی به سوی انقراض گام برداشت. این سرنوشت شوم بسیاری از کارخانهها در ایران است که ایرانی ها را به سوگ مرگ برندها نشانده است. حالا کار به جایی رسیده است که اجناس بنجل چینی در بازار ایران به تولید کنندگان داخلی دهن کجی می کنند. یکی از این تولید کنندگان به «همدلی» می گوید: «بدبختی آنجاست که تولید کننده داخلی در برخی موارد مجبور است تا مارک تقلبی ترک روی تولیداتش بزند تا خریدار داشته باشد».
تولید کننده دیگری هم اینطور توضیح می دهد: «تولید کننده در ایران به زمین و زمان بدهکار است، یعنی بدهکارش کردند، زمان اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها وقتی قیمت حامل های انرژی افزایش پیدا کرد کمر تولید شکست. از همان زمان بود که در سال های ۸۹ تا ۹۰ شاهد افزایش ۳۰ درصدی بیکاری صنعتی به واسطه تعدیل نیروی گسترده کارگران در کشور بودیم». این تولید کنندگان هم از واردات بی رویه و قاچاق سیلیهای بسیاری خورده اند.
به طور قطع تولید در ایران همواره در میان کلافی پیچیده از دردسرها و گرفتاری های کوچک و بزرگ دست و پا زده است و در کنار این دردسرها واردکنندگان همیشه میدانی هموار برای فعالیت داشته اند.
البته واردات فی نفسه زیان آور نیست، بلکه واردات بیرویه یا آنچه این روزها به عنوان قاچاق جای خود را در اقتصاد ایران باز کرده است، دقیقا همان مولفه ای است که می تواند شیرازه هر اقتصادی را به هم بریزد. بهترین نمونه برای این اتفاق، بلایی است که واردات بی ضابطه بر سر صنعت پوشاک می آورد. تولید کنندگان پوشاک سالهاست که برای در اختیار گرفتن بازار داخلی و بالا بردن توان رقابت خود سعی می کنند که در مقابل موج بزرگ واردات بی ضابطه بایستند
اما هنوز وارد کنندگان میتوانند به سادگی محصولات خارجی را به بازار ایران برسانند و سهم ویژه ای از بازار ۸۰ میلیونی کشور را برای خود صید کنند. .کارشناسان و آگاهان صنعتی معتقدند که تولید کنندگان پوشاک در ایران از توان خوبی برای تولید صنعتی و عرضه محصولات با کیفیت برخوردارند اما در رویارویی با تولیدات خارجی در بسیاری از مواقع باید میدان را واگذار کنند، چون تولید کنندگان ایرانی بدون پشتوانه و حمایت در مسیر رقابت قرار می گیرند.
یک تولید کننده پوشاک می گوید:« ۹۹درصد مصرف پوشاک خارجی در ایران از طریق قاچاق وارد کشور میشود و بیش از ۳۰۰ عنوان و یا برند خارجی بدون رعایت حداقلی از قوانین در بازار ایران فعالیت می کنند اما تولید کنندگان ایرانی برای تولید خود باید موانع بی شماری را پشت سر بگذارند. هنوز کسی نمی داند که چرا یک تولید کننده باید برای فعالیت صنعتی ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده بدهد. این گره را بگذارید در کنار بسیاری از موانع دیگر که سایر سازمان های دولتی برای تولید در مقابل تولید کنندگان ایجاد می کنند.»
انگاری باید بپذیریم که این ضرب المثل قدیمی: «ایران بهشت وارد کنندگان است». واقعیت دارد. چون در مقابل همه موانعی که برای تولید کنندگان ایرانی وجود دارد، تولید کنندگان خارجی برای این که محصولات خود را به کشورهای دیگر ببرند از دولت های خود حتی یارانه نیز دریافت می کنند.
تولید های بی کیفیت...
فارغ از این اما گروهی دیگر از صاحب نظران تولید کنندگان و یا تولید برخی از کالاهای بی کیفیت را نیز دلیل جسور شدن وارد کنندگان می دانند. به عبارتی آنها معتقدند که در کنار همه مشکلات تحمیلی نحوه فعالیت برخی از تولید کنندگان نیز مشکلی است که نباید چشم روی آن بست.
بسیاری از صاحب نظران و دست اندرکاران حوزه واردات از همین منظر وضعیت تولید در ایران را مورد بررسی قرار میدهد: اسدالله عسگر اولادی در اینباره میگوید: «بسیاری از تولید کنندگان خودشان هم بر این باور هستند که واردات به تنهایی نمیتواند مانعی برای تولید در کشور باشد.» او اینطور توضیح میدهد: «آنچه طی سالهای گذشته تاکنون به یکی از بحرانهای بخش تولید در کشور تبدیل شده قاچاق است، نه واردات رسمی؛
چرا که وارد کننده بر اساس نیاز بازار وارد میکند و بیش از آن برایش صرفه اقتصادی نخواهد داشت.» این فعال اقتصادی در عین حال بر این باور است:« رونق تولید بر فعالیت وارداتکنندگان هم بی تاثیر نخواهد بود؛ چرا که برای وارد کننده بهتر است حجمی از کالا را وارد کند که نیاز اصلی بازار باشد، اما چند سالی است واردکننده جور نبود تولید را هم کشیده است.»
عسگر اولادی معتقد است: « به عقیده من باید تولید به مرحلهای از شکوفایی برسد که علاوه بر تامین نیاز داخل برای صادرات هم برنامهریزی داشته باشد، نه آنکه تنها در گیر انتقاد از وارد کننده باشد، اگر تولید در ایران به مفهوم واقعی آن و به صورت کیفی انجام شود قدرت انتخاب مصرف کننده بیشتر میشود و این مشتری است که تصمیمخواهد گرفت تمایل به خرید کالای داخلی دارد یا مشابه خارجیاش را ترجیح میدهد.»
عسگر اولادی به این نکته هم اشاره میکند: « در حالت عادی، وادرات نباید تولید کننده را منزوی کند بلکه باید باعث ایجاد فضایی برای رقابت سالم شود، همان اتفاقی که در بسیاری از کشورها رخ میدهد. » او در ادامه صحبتهای خود به مشکلات بخش تولید اشاره میکند:« متاسفانه طی سالها دولتها به شهرکهای صنعتی و همچنین رونق بنگاههای کوچک و زودبازده اقتصادی بیاعتنا بودهاند، این بیاعتنایی در زمان فعالیت دولتهای نهم و دهم بیشتر نمود پیدا کرد؛ در دولت یازدهم هم تلاشهایی برای رفع این مشکلات صورت گرفت که یا کافی نبود یا به پروسه طولانیتری برای دستیابی به نتیجه مطلوب نیاز داشت.»
با همه مشکلاتی که طی سال ها کمر تولید در ایران را خم کرده است اما به نظر می رسد باید فکری به حال این اوضاع بد کرد. باید کاری کرد تا تولید داخل بار دیگر جرات عرض اندام داشته باشد، بیاید در میدان و بار دیگر خود را محک بزند.جدا از وظایفی که در این باره بر دوش دولت است بیراه نیست اگر بگوییم مصرف کننده هم باید در این راه تولید کننده را یاری کند. شعار «ایرانی جنس ایرانی بخر» باید مجالی برای تحقق پیدا کند. راهش کمی صبراست و ایستادن در مقابل اشتهای سیری ناپذیر سرمایه داری پولی-وارداتی که زندگی را در توسعه ایرانی بر تولید سیاه کرده و رنج آلود کرده است.
باید فرهنگ حمایت از تولید داخل در ایران نهادینه شود. باید دست از گلایه و مقایسه برداشت و کاری برای این تولید بحران زده کرد. هر چند به اعتقاد بسیاری از کارشناسان تحقق این شعار هم سازو کارهای مخصوص به خودش را می خواهد. مدیران اجرایی و برنامه ریزان اقتصادی سهم بزرگی در به واقعیت رساندن این بایدها دارند. سال هاست که راه برای آنها باز است.
مقام معظم رهبری مدتهای زیادی است که با نشان دادن تولید به عنوان تنها راه نجات توسعه، جای هیچ بحثی در مورد اهمیت تولید باقی نگذاشته اند، اما معلوم نیست که چرا در عرصه اجرا این بایدها هنوز زمین گیر هستند. توسعه سازان ایرانی باید به خود بیایند. مجالی باقی نمانده است. یک طرف ماجرا آنها هستند و یک طرف ماجرا مردم. اگر به آینده این سرزمین اندیشه می کنیم باید تولید ایرانی را برای کارگر ایران و شکوفایی روزگار آینده این سرزمین خریداری کنیم. آیا این گونه نیست؟
هنوز تولید را نمیشناسیم محمد قلی یوسفی
تا زمانی که درک درستی از تولید نداشته باشیم، حمایت از تولید در حد شعار و روی کاغذ باقی خواهد ماند، هرچند شعارهای دلفریبی است. این در حالی است که برای بازدهی بخش تولید و کاهش وابستگی به واردات، باید به چندین نکته اساسی توجه شود. در واقع برای اینکه تولید پا بگیرد، باید کاری کرد که میزان سودآوری در بخش تولید، صنعت و کشاورزی افزایش یابد. در اینصورت سرمایههای کمتری به بخشهای غیر مولد رفته و میزان اشتغال نیز افزایش مییابد. باید سودآوری در بخشهای تولیدی به قدری زیاد باشد که انگیزه سرمایهداران برای ورود به تولید، صنعت و کشاورزی افزایش یابد.
به اجبار نمیتوان سرمایههای مردم را از بخشهای غیرمولد خارج کرد و به سمت تولید حرکت داد. در کدام بخشهای تولیدی سودی معادل ۴۰ درصد که هماکنون برخی از بانکها و موسسات مالی و اعتباری به سپردهگذاران میدهند میتوان کسب کرد تا بتوان با انگیزه بیشتری به سمت تولید رفت. حرکت به سمت تولید در صورتی امکان پذیر است که بازدهی نسبی تولید بیشتر از بازدهی پول و تجارت باشد. از طرفی نیز باید برای رفتن به بخش تولید امنیت اجتماعی بیشتری را فراهم کرد تا مردم با اعتماد بیشتری به سمت بخشهای تولیدی حرکت کنند. برای ایجاد امنیت در تولید باید قانون و زیرساختهای مناسبی وجود داشته باشد.
باید حقوق مالکیت تضمین شده باشد و سیاستهای ما در اینباره با ثبات باشد. این در حالی است که هنوز قانونی برای حمایت از تولید وجود ندارد و زیرساختهای لازم برای تولید فراهم نیست. با دخالت در نحوه فعالیت سرمایهداران حتی مسئولین بیثباتی در کشور فراهم میشود و انگیزهای برای تولید باقی نمیماند. حالا آنچه که باعث عدم رونق تولید شده است، نبود امنیت لازم برای سرمایهداران است. برای حمایت از تولید و ورود سرمایهداران خارجی به کشور باید زمینههای لازم برای شفافیت اقتصادی و شرایط برای ورود سرمایهگذاران خارجی فراهم شود.
در مجموع باید گفت که حمایت از تولید داخلی با حاکمیت قانون مشخص، فراهم کردن زیرساختهای لازم، کاهش هزینههای تولید، ورود تکنولوژی از کشورهای خارجی به ایران و استفاده از دانش روز و همچنین شفافسازی در اقتصاد امکانپذیر است. از سوی دیگر باید سیاستهای باثباتی در تعیین نرخ ارز، واردات و صادرات و همچنین سود بانکی وجود داشته باشد تا بتوان برای تحقق شعار حمایت از تولید گامی بلند برداشت.
- 13
- 5