بحران مالی سال ۲۰۰۸ آخرین اخطار برای اقتصاد چین بود. پس از سال ها رشد سریع، چین در نهایت به محدودیتی در مدل اقتصادی خود رسید و در نهایت بر تولید کالاها با قیمت تمام شده پایین تمرکز کرد. کاهش نابرابری چشمگیر مردمان مناطق ساحلی را از مردم درون سرزمین های چین و ثروتمندان را از ققیرترین ها جدا کرد. برای بازگشت به مسیر پکن پارادایم اجتماعی ـ اقتصادی خود را که طی سه دهه حفظ شده بود کنار گذاشت و روش جدیدی را پی گرفت.
امروز، این تحول هنوز کامل نشده است. جامعه متعادل و همگنی که دولت مرکزی تصور ایجاد آن را داشت هنوز چیزی بیش از یک رویای ده ساله نیست. تفاوت های اقتصادی ـ اجتماعی چینی همچون همیشه و بر پایه مدل های رشد گذشته همچنان همه چیز را به اقتصاد کشور منتهی می کند.
علاوه بر این تلاش های پکن، فشارهای اجتماعی بسیاری به وجود آورده که تا پیش از این در سایه ثروت اندوزی چینی در خفا بود. برای رهبران چینی، گذار تبدیل به یک معضل شده است. از یک طرف آنها درک می کنند که اصلاحات لازم است تا کشور برای دهه های آینده حفظ شود اما از سوی دیگر آنها می دانند که این تحولات می تواند موقعیت آنها و حزب کمونیست را به خطر اندازد. رئیس جمهور شی جین پینگ در نخستین دوره خود حضور دارد و تلاش کرده این دنیای متضاد را آشتی دهد. او می خواهد دوره دوم خود را نیز به همان ترتیب سپری کند.
این میراث هو است
زمانی که شی دفتر ریاست جمهوری را در سال ۲۰۱۲ به دست گرفت، او وارث وضعیتی اجتماعی ـ اقتصادی بود که بسیار متفاوت از پیشینیانش جلوه می کرد. هو سال ۲۰۰۲ به ریاست جمهوری رسید و چین به تازگی از بحران مالی آسیا بیرون آمده بود و گردوخاک های ناشی از اصلاحات دولتی بیکاری فراوانی را ایجاد کرده بود. با گذار از این دوران چین آماده بود تا با رشد اقتصادی دورقمی و ابتکار در تقویت سرمایه گذرای، به کارگیری بخش خصوصی پررونق و پیوستن به سازمان تجارت جهانی رشد خود را از سر بگیرد.
نابرابری اجتماعی و منطقه ای همراه با فساد اداری موجب ایجاد ناآرامی هایی در این کشور شدند. هنوز دولت می توانست با تکیه بر قدرت اقتصادی مشروعیت حزب کمونیست را حفظ کرده و نارضایتی ها را مدیریت کند. هو برای رسیدن به این منظور بر رشد تکیه کرد. اما به این دلیل که مدل اقتصادی چین به محدودیت های خود رسیده بود و نیروی کار در نزدیکی های اوج قرار داشت، پکن راهی جدید برای تحریک اقتصادی پیدا کرد.
هو و دولتش اقدامات متعددی بری بازسازی اقتصادی انجام دادند. از جمله تلاش برای توسعه مناطق داخلی چین، مشوق های مالی برای تولیدکنندگان برای ایجاد تحرک در عملیات شان و انجام اصلاحات برای پرورش قشر پایه مصرف کننده داخلی. در حالی که دولت هو تلاش داشت این کارها را به انجام برساند با مقاومت سنگین بروکراسی و بحران مالی سال ۲۰۰۸ دست پنجه نرم کرد. دولت برای حفظ رشد اقتصادی، اعتبار فعالیت های اقتصادی را افزایش داد و پول دولتی را در پروژه های زیربنایی تزریق کرد و به ویژه در بخش مالکیت انتقال ها همگی دولتی و بانکی بود.
بر اساس این سیاست ها، شی درحالی به ریاست جمهوری رسید که حبابی در املاک و مستغلات ایجاد شده بود، صنایع چین ورای ظرفیت خود کار می کردند، تخریب شدید محیط زیست و میزان قابل توجهی بدهی در انتظار رئیس جمهور جدید بود. دولت شی هنوز پس از ۵ سال با این حوادث درگیر است.
دولت شی سرانجام واقعیت رشد نسبتا دشوار را پذیرفته و لفاظی هایش را با سیاست هایش تطبیق داده است تا انتظارات را با سرعت بهبود و اصلاحات را یکی کند. اصلاحات ساختاری برای تقویت اقتصادی در پیش گرفته شد از جمله کاهش تولیدات سنگین صنعتی و محصولات با قیمت تمام شده پایین که بهره وری اندکی داشتند و انجام ابتکار برای کاهش آلودگی. محدودیت اصلی پکن و ضرورت آنها برای انجام اصلاحات حفظ سطح اشتغال است.
بدهی های چین همچنان در حال انباشته شدن است و به معادل ۲۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است. آنچه اوضاع را بدتر می کند این است که بازار املاک شروع به اصلاح خود کرده است. کاهش فروش ملک همراه با تلاش برای استحکام بخش فولاد سنگین و زغال سنگ، می تواند بحران بدهی ها را بیشتر کرده و اوضاع شکننده فعلی را به نقطه جوش برساند.
مترجم: روزبه آرش
منبع: استراتفور
- 13
- 3