وقتی تقویم کشورمان را ورق میزنیم اغراق نیست که اکثر روزهای سال خورشیدی به یک مناسبتی اختصاص دارند. اساسا نامگذاری هر روز باید به این دلیل باشد که اگر نام گروه یا قشر خاصی است، به آن قشر و گروه بیشتر پرداخته شود، مثل روز کارگر یا روز کارمند یا روز زن یا روز مرد تا روز معلم و روز دانشآموز. اما اگر برای فرد خاصی نامگذاری شد، باید در جهت شناخت و تبیین آثار او فعالیتهایی در کشور و در حوزههای خاص صورت بگیرد.
اما به نظر میرسد برخی از روزها بیش از آنکه واقعا بخواهند ادای دینی به فرد یا گروه یا قشری کرده باشند، انگار فقط انجام وظیفهای است و دیگر هیچ. شاید اغراق نباشد که روز دانشآموز یکی از آن روزهایی است که گاه فقط به برگزاری یک راهپیمایی خلاصه میشود، بیآنکه واقعا وزارتخانه متولی که معمولا هم آموزش و پرورش است، کار خاصی برای دانشآموزان انجام داده باشد.
آیا واقعا در این روز این وزارتخانه یا حتی نهادهای فرهنگی که میتوانند در توجه و رفع مشکلات دانشآموزان گام کوچکی هم بردارند، فعالیتی را انجام دادند. معمولا برای برخی از روزها به عنوان مثال روز معلم حداقل معلمها در مدرسه گردهم میآیند یا برخی از افراد و چهرهها در این روز سخنانی ایراد میکنند و در گوشهوکنار کشور هم معلمان از دغدغههای خود میگویند، اما در این روز- یعنی روز دانشآموز- کدام نهاد یا وزارتخانه برای دانشآموزان از دانشآموزان سخن گفت؟
در کدام روز وزارت متبوع –آموزش و پرورش-حداقل برای احترام به این روز، در پی حل مشکلات دانشآموزان در مناطق محروم برآمد. وقتی که روزی برای دانشآموز در نظر گرفته میشود، حتما مسئولان امر یادشان هست از بین بیش از ۱۴میلیون دانشآموزی که در سال جاری پشت میزهای درس قرار گرفتند، بسیاری از آنها در نقاط محروم و شهرستانهای کم برخوردار زندگی میکنند و گاه از ابتداییترین امکانات آموزشی محروم هستند.
آیا روز دانشآموز برای آنان هم تعریف شده است یا خیر؟ اگر تعریف شده است، کدام مدیر، وزیر و وکیلی در این روز به مناطق محروم رفت و حداقل از نزدیک امکانات نامناسب آموزشی آنها را دید؟
شاید هنگامی که از مشکلات آموزشی کشور سخن گفته میشود، بسیاری از مردم و حتی ما روزنامهنگارها بیشتر به فکر معیشت و مشکلات معلمان بیفتیم، ولی کمترین توجهی به دانشآموزانی که به سختی در مناطق محروم مشغول تحصیل هستند، نداریم؛ دانشآموزانی که سرانه فضای آموزشی آنها به هیچ وجه با استانداردهای جهانی و حتی ملی همخوانی ندارد، به صورتی که به ادعای مسئولان ذیربط سرانه آموزشی در برخی از استانها کمتر از سه متر مربع است.
آیا دانشآموز یا دانشآموزان واقعا میتوانند در چنین فضایی در کسب دانش موفق باشند. وقتی به قانون اساسی نگاه میکنیم، اصل ۳۰آن دولت را موظف کرده است:«وسائل آموزش وپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.» آیا واقعا دولت به وظیفه خود در این زمینه عمل میکند. با نگاهی گذرا به مدارس مختلف دولتی در سراسر کشور میتوان به راحتی نسبت مدارس رایگان و غیر رایگان یا عدالت آموزشی را مشاهده کرد.
متاسفانه مدارسی که دولتی هستند، خصوصا در شهرستانها و روستاها از کمترین امکانات آموزشی برخوردارند و نشانهای از عدالت آموزشی در آنها دیده نمیشود و حتی گاه در یک مدرسه یک معلم برای چند مقطع تحصیلی تدریس میکند تا از کیسه کوچک آموزش و پرورش پول کمتری پرداخت شود.
در کنکور امسال اغلب دانشآموزانی که رتبههای اول یا شاخص را به دست آوردهاند از استانهای برخورداری مثل تهران بودند، در حالی که برخی از استانها حتی در رتبههای پایین هم بین اسامی قبول شدگان نمایندهای نداشتند. این موضوع، بیتردید به نبود عدالت آموزشی در کشور برمیگردد.
از سوی دیگر وقتی از روز دانشآموز حرف میزنیم حتی به یادمان نیست که در سال تحصیلی جدید چه تعداد از دانشآموزان و به چه دلیل از تحصیل بازماندهاند.
براساس آمارهای اعلام شد بخش اعظم بازماندگان از تحصیل در شهرستانها یا روستاها دیده میشوند. دختران یا پسرانی که طعم تحصیل رایگان طبق اصل ۳۰ قانون اساسی را نچشیدند و مجبور شدند، عطای تحصیل را به لقای بیپولی و نداشتن امکانات آموزشی ببخشند.
روز دانشآموز حتما یک شعار صرف و یک روز تشریفاتی نیست. بهتر است مسئولان آموزشی کشور حداقل از این به بعد به رسالتی که این روز بر دوش آنها گذاشته است و میگذارد، بیشتر توجه کنند و مشکلات عدیده و فراوان آموزشی دانشآموزان کشور، خصوصا دانشآموزان شهرستانها و روستاها را ببینند.
- 17
- 5