جنبش دانشجويي يا حركت دانشجويي، موضوعي است كه همواره مورد سوال محافل سياسي و دانشجويي بوده است. «جعفر توفيقي»، وزير علوم دولت اصلاحات معتقد است با وجود اينكه فعاليتهاي دانشجويي در سالهاي اخير بسيار موثر بوده است اما نميتوان بر اين فعاليتها نام جنبش نهاد. توفيقي معتقد است در سالهاي ۸۴ تا ۹۲ شيوه مديريت دانشگاههاي كشور انقباضي بوده و همين موضوع سبب شده است تا فضا براي فعاليت دانشجويي قشري خاص فراهم شده و اين فعاليتها مسير و جرياني خاص را دنبال كنند اما با روي كار آمدن دولت يازدهم اين انحصار شكسته شده است.
آيا حركتهاي دانشجويي در سالها اخير را موثر و موفق ميدانيد يا خير؟
تصورم اين است كه در تاريخ آموزش عالي ايران، دانشجويان همواره نقش تاثيرگذاري بر تحولات سياسي، اجتماعي و فرهنگي كشور داشتند. دانشجويان همواره جريانساز و الگو براي مردم و جامعه بودهاند. طبيعي است كه در طول تاريخ آموزش عالي اين نقشها فراز و نشيب داشته و ميزان تاثيرگذاري نيز كم و زياد شده باشد اما در مجموع دانشجويان ما در دانشگاهها همواره جزو افراد نخبه، خوشفكر و حساس بودهاند.
اين حساسيت نسبت به مسائل كشور بسيار مهم و تاثيرگذار بوده است. چه در دوران قبل از انقلاب در تغيير رژيم، چه در دوران بعد از انقلاب در مساله حمايت از ارزشها و اصول انقلاب. دانشجويان هميشه مشي انتقادي داشتند و سعي داشتند با آسيبشناسي و تشخيص مسائل و مشكلات سياسي و اجتماعي نقش آفريني كنند. بنابراين از اين منظر كه هميشه نقش تحولآفرين داشتند فكر ميكنم جريانهاي دانشجويي ما اثر بخش و موثر بودند.
با توجه به اينكه شما فعاليت سالهاي اخير را موثر ميدانيد، آيا ميتوان از كلمه جنبش دانشجويي براي اين فعاليتها استفاده كرد يا صرفا يك حركت دانشجويي محسوب ميشود؟
در حال حاضر به اين فعاليتها نميتوان لفظ جنبش دانشجويي اطلاق كرد بلكه صرفا حركت دانشجويي هستند. اين فعاليتها حركتهاي دانشجويي است كه تشكلهاي دانشجويي با سليقههاي مختلف سياسي مشغول نقش آفريني در دانشگاهها هستند.
به نظر شما پس از دوم خرداد ۷۶ آيا مسيري مشخص براي حركتهاي دانشجويي انتخاب شد يا خير؟
تشكلهاي دانشجويي ما ازسليقههاي سياسي متنوعي برخوردار بوده و يك جريان واحد نيستند. اين تشكلها داراي ايدهها و افكار متنوعي در حوزههاي سياسي و اجتماعي هستند بنابراين هر تشكلي در محدوده افكار و انديشههاي خود فعاليت ميكند. هرچند كه پس از پايان دولت اصلاحات در مقطعي شاهد رويكرد انقباضي در فعاليتهاي دانشجويي بوديم و دانشگاهها بيشتر محدود به تشكلهاي خاصي بودند اما از سال ۹۲، شاهد باز شدن فضا هستيم و تشكلهاي بيشتري را در فضاي فعاليتهاي دانشجويي ميبينيم و اميدواريم اين روند با سرعت بيشتري در دولت دوازدهم ادامه پيدا كند و دانشجويان بيشتري بتوانند با ديدگاههاي مختلفي در تشكلها فعاليت داشته باشند. در هر حال اين تنوع افكار يك فرصتي براي فضاي آموزش عالي و فعاليتهاي دانشجويي است و اين موضوع بايد تقويت شود.
تجربه شخصي شما در مواجهه با دانشجويان و فعاليتهاي دانشجويي چه نگاهي به اين فعاليتها را تاييد را رد ميكند؟
تجربهاي كه مستقيما خود من در فاصله سالهاي ۷۶ تا ۸۴ داشتم انديشه حاكم در وزارت علوم يك نگاه انبساطي به فعاليت دانشجويي بود. در اين نگاه ما از روشهاي مختلف با افكار سياسي و جناحهاي سياسي مختلف ارتباط برقرار كرديم. به نظر من دانشگاه محل آزادي فكر و انديشه و برخورد افكار و عقايد مختلف است. اين موضوع در جهت رشد و تعالي افكار و انديشههاي دانشجويي فرصت تلقي ميشود. بنابراين در اين فاصله شاهد افزايش و پيشرفت كمي و كيفي فعاليتهاي دانشجويي هستيم. در دوره اصلاحات ما شاهد چند صدايي در دانشگاه بوديم كه اين امري كمسابقه است.
در فاصله ۸۴ تا ۹۲ سياست انقباضي در پيش گرفته شد و تشكلهاي دانشجويي با محدوديت مواجه شدند و دانشگاه بيشتر عرصه فعاليت براي تشكلهاي خاص شد. در سال۹۲ شعارهاي دولت يازدهم نشان داد اين دولت به حركات دانشجويي اعتقاد دارد. اين اعتقاد سبب بازتر شدن فضاي دانشگاه براي فعاليتهاي دانشجويي شد. البته اين باز شدن فضا به كندي اما در جهت مثبت پيش ميرفت. با بهبود فضا با وجود محدوديتهايي كه وجود داشت ما شاهد بازتر شدن فضا هستيم. انشاءالله در دولت دوازدهم نيز دانشجويان و دانشگاهيان انتظار دارند كه با سرعت بيشتري دانشگاهها بتوانند بستر مناسبتري براي فعاليت دانشجويان باشند.
آيا تشكلهاي دانشجويي بازيگران قدرت هستند يا تاثيرگذار بر قدرت؟
تشكلهاي دانشجويي تاثيرگذار بر قدرت هستند. اين تشكلها به دليل اقتضائات سني، فكري و جايگاهي كه در آن فعاليت ميكنند بازيگري قدرت را نميطلبند. دانشجويان همواره با تحليل و آسيبشناسي مسائل سياسي و اجتماعي به دنبال اثر بخشي بر قدرت هستند. اين آسيبشناسي و تحليل با ارايه پيشنهاد و در واقع ايجاد يك محيط باز براي گفتوگو و عمق بخشيدن به مسائل، سياستها و راهبردها همراه است. بنابراين دانشجويان به دليل اقتضاي سني و محيطي كه در آن فعاليت ميكنند، درگير فعاليتهاي علمي هستند و در كنار كسب علم نيز وجود احساس مسووليت در آنها سبب فعاليتهاي دانشجويي ميشود. دانشجويان در فعاليتهاي خود به دنبال آن هستند كه با شناخت دقيق مسائل و آگاهي بيشتر بتوانند در بهبود روند اداره كشور اثر بخش باشند لذا جنبه اثرگذاري بيشتر از بازيگري قدرت است.
چرا فعاليتهاي دانشجويي بر جامعه تاثيرگذار است و جامعه همواره توجه بيشتري به فعاليتهاي اين قشر دارد؟
دانشجويان به عنوان يك قشر فرهيخته و نخبه جامعه شناخته ميشوند. دليل آنكه اين قشر همواره براي مردم الگو هستند، نقش آفريني موثر و احساس مسووليت دانشجويان در قبال مسائل سياسي و اجتماعي است. از سوي ديگر دانشجويان هميشه سعي دارند نقش سازنده و موثري در آباداني كشور داشته باشند. انشاءالله دولت روي توانمندي و اثر بخشي دانشجويان بيشتر حساب كرده و با فراهم كردن فضا براي فعاليتهاي دانشجويي شاهد اثر بخشي بيشتري از سوي دانشجويان باشيم.
زهير موسوي
- 19
- 2