بنفشه سامگيس در گزارشی در روزنامه اعتماد با اشاره به جزئیات این حوادث نوشت: ۳۴۳ مسموم، ۴۱ مرگ. اين آخرين گزارش از روند ۱۰ روزه مسموميت با مشروبات الكلي آلوده به متانول در استانهاي مازندران، گيلان، همدان و كردستان است. طبق گزارش دستگاه قضايي، در اين ۱۰ روز ۲۲ نفر با اتهام قتل عمد و توليد و توزيع مشروبات الكلي در استانهاي مازندران، گيلان و همدان دستگير شدهاند؛ ۱۳ نفر در استان همدان،
۴ نفر در استان گيلان، ۵ نفر در استان مازندران. مسوولان دانشگاههاي علوم پزشكي گيلان و مازندران اعلام كردهاند كه از پايان هفته اول مهر، مراجعات مسموميت با مشروبات آلوده به متانول با علائم ضعف، بيحالي و تاري ديد، اضطراب و بيقراري و مشكلات تنفسي آغاز شده و در اخبار اوليه تاكيد كردهاند: «حتما تعداد مسمومشدهها رو به افزايش خواهد رفت.»
مراجعات مسموم شدهها با مشروب آلوده به متانول در استان همدان، ديرتر از استانهاي مازندران و گيلان بوده و اولين خبر درباره پذيرش قربانيان اين استان، ۱۱ مهر منتشر شده است. روز سهشنبه، خبري هم به نقل از مدير شبكه بهداشت و درمان شهرستان بيجار درباره مسموميت ناشي از مصرف مشروب آلوده به متانول در اين شهر از استان كردستان منتشر شد كه طبق اين خبر، تا عصر چهارشنبه ۷ نفر به بيمارستان منتقل شده و ۳ نفر از مراجعان به دليل شدت مسموميت، براي تعويض خون و خروج سم، دياليز شدهاند. طي ۱۰ روز اخير از مجموع ۲۸۴ مراجعه مسموميت در شهرهاي چالوس، قائمشهر، فريدونكنار، آمل، ساري، رامسر و نوشهر ۲۱ نفر به دليل شدت علائم فوت كردهاند درحالي كه مجموع مراجعات مسموميت متانول در استان گيلان و در بيمارستانهاي شهر رشت، ۳۲ نفر بوده كه از اين تعداد، ۹ نفر به دليل شدت علائم جان خود را ازدست دادهاند.
مسوولان قضايي استان همدان هم روز ۱۷ مهر در آخرين گزارش گفتهاند كه مجموع مسموم شدهها در دو شهر همدان و كبودرآهنگ، ۲۰ نفر بوده كه از اين تعداد، ۱۱ نفر فوت كردهاند. گزارشهايي كه طي ۱۰ روز اخير به نقل از مسوولان دانشگاههاي علوم پزشكي گيلان و مازندران و مسوولان قضايي استان همدان و شبكه بهداشت و درمان بيجار منتشر شده حاكي از تفاوت معنادار تعداد مسموم شدهها و جانباختگان در ۴ استان، همزماني مراجعات در استانهاي گيلان و مازندران، رشد تصاعدي مراجعات در استان مازندران ظرف ساعات پياپي، پراكندگي مسموم شدهها در ۷ شهر استان مازندران در مقابل درگير شدن دو شهر استان همدان و نامعلوم بودن افزايش تعداد مسموم شدهها در استان كردستان است.
طبق اين گزارشها، در استانهاي گيلان و مازندران تعداد زيادي از بيماران بعد از دريافت درمانهاي تخصصي و اوليه، مرخص شدهاند اما آسيبهاي جسمي ناشي از نوشيدن مشروب آلوده به متانول، باعث نابينايي، دياليز براي تعويض خون، بدحالي و مرگ مغزي تعداد ديگري از بيماران شده چنانكه در استان گيلان، ۱۷ نفر از مسموم شدهها براي تعويض خون و تخليه سم، دياليز شدهاند و يك نفر از مسموم شدهها، دچار مرگ مغزي شده. طبق آخرين گزارشي كه ديروز به نقل از رسول ظفرمند؛ مدير درمان دانشگاه علوم پزشكي مازندران منتشر شد، ۱۶ نفر از مسموم شدهها با حال جسمي وخيم در بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستانهاي اين استان بستري هستند و ۴ نفر، بينايي خود را از دست دادهاند و ۸۱ نفر هم براي تعويض خون دياليز شدهاند.
نوشیدنی الکلی
درمانگران اعتياد در استانهاي گيلان و مازندران، در گفتوگو با «اعتماد» ميگويند كه وضع اين ۱۰ روز و اين تعداد مسموم و جانباخته مصرف متانول، به هيچوجه عادي نيست و با طرح فرضيه «بيوتروريسم» توسط افراد و گروههاي خاص، به نهادهاي امنيتي توصيه ميكنند كه به جاي تمركز بر جرمانگاري اين فاجعه، براي شناسايي دستهاي پشت پردهاي كه ميخواهد با مسموم كردن مصرفكنندگان مشروبات الكلي، امنيت ملي را زير سوال برده يا حتي مديريت دولت را خدشهدار كند، اقدام كنند.
يكي از درمانگران اعتياد در استان گيلان كه مايل به ذكر نام خود نيست، در گفتوگو با «اعتماد» در تحليل وضعيت ۱۰ روز اخير ميگويد: «اين اتفاق به نظر عادي نيست. من سالهاست كه با مصرفكنندههاي الكل و بيماران الكلي كار ميكنم و از طريق همين بيماران با فروشندههاي مشروب هم سر و كار دارم. برداشت من از حرفهاي اين فروشندهها اين بوده كه هيچ مشروبفروشي قصد كشتن مشتري رو نداره و صرفا داره جنسي ميفروشه و كالايي عرضه ميكنه كه از نظر قانون ممنوع و جرمه. بيماران من، مشروبشون رو از فروشندههايي ميخرن كه سالهاست شغلشون توليد و فروش مشروبه و تو حرفه خودشون، استادن و به هيچوجه نميشه گفت كه در اثر خطاي تكنيكي در روند توليد، متانول به جاي اتانول استفاده كردن. وقتي مسموميت گسترده و به صورت همزمان و در ۴ استان اتفاق ميافته بايد بپذيريم كه ابعاد اين فاجعه، خارج از حيطه نحوه توليد بوده چون اگر فرض رو بر مسمومسازي عامدانه هم بگذاريم، امكان نداره ۴ توليدكننده در ۴ استان و به صورت همزمان محصول مسموم توليد كرده باشن. بنابراين، فاجعه اخير، بايد فراتر از خطاي انساني ارزيابي بشه چون چنين اتفاقي، فرضيه بيوتروريسم رو ايجاد ميكنه و ورود دستگاه امنيتي به چنين وضعي، ضروريه.»
اين درمانگر اعتياد به «اعتماد» ميگويد كه طبق شنيدههايش، توليدكننده اصلي در استان گیلان بعد از فوت اولين فرد مسموم شده، داوطلبانه به مقر انتظامي رفته و خود را معرفي كرده و گفته كه توليد و عرضه مشروب و اشتغال به يك شغل غيرقانوني را گردن ميگيرد و سالهاست كه به اين حرفه مشغول است و براي مردم منطقه هم چهره شناخته شدهاي است اما قاتل نيست و هيچگاه مواد تقلبي در محصول نريخته است.
اين درمانگر اعتياد همچنين به «اعتماد» ميگويد كه در اين ۱۰ روز، در چند شهر ديگر از استان گيلان و از جمله، بندر انزلي هم مواردي از مسموميت بوده ولي به دليل استقرار مركز تخصصي مسموميت و همچنين استقرار متخصصان مسموميت در بيمارستان رازي شهر رشت، تمام مسموم شدهها به اين شهر ارجاع شدهاند و در توضيح وضعيت رسيدگي به مسموم شدهها ميگويد: «متاسفانه مسموميت با الكل، يكي از موارد آزمايشگاهي محسوب ميشه چون بسياري اوقات در لحظات و ساعات اوليه حتي تشخيص مسموميت با اتانول يا متانول ممكن نيست و چند ساعت بعد از مصرف مشروب و با تشديد علائم و بروز تشنج و تاربيني و دو بيني، به مسموميت مشروب مشكوك ميشيم و البته شك ميكنيم كه اين عوارض صرفا به دليل نوشيدن اتانول نيست بلكه مسموميت سمي با متانوله. مسموميت با اتانول فقط زماني اتفاق ميافته كه فرد، حجم بسيار زيادي مشروب خورده باشه و البته مسموميت با اتانول هم بسيار نادره يا حداقل، چنين علائمي و چنين سطحي از مسموميت نداره. متاسفانه تنها راه نجات مسموميت با متانول، دياليز براي تعويض خونه چون مصرف مقدار بسيار كم متانول هم مسموميت شديد و در مواردي منجر به مرگ ايجاد ميكنه.»
علي سالاريان، درمانگر و متخصص علوم اعتياد در استان مازندران و عضو شوراي عالي نظام پزشكي كشور هم، در گفتوگو با «اعتماد» و در نگاهي به فاجعه ۱۰ روزه جان باختن ۴۱ نفر از مسموم شدههاي مصرف مشروبات الكلي در استانهاي گيلان، مازندران و همدان، همچون همكار خود، فرضيات مسائلي غير از مسموميت به دليل خطاي سهوي تولیدکننده را مطرح ميكند و ميگويد:«تكرار اين حوادث تلخ با اين گستردگي، ذهن ما رو به اين سمت برده كه اين فجايع، تصادفي يا ناشي از اشتباهات تكنيكي نيست و شايد مسائل ديگهاي پشتپرده هست. البته چون داده و اطلاعات كافي نداريم، فرضي درباره نيت دستاندركاران اين فاجعه هم نداريم ولي سوال مهمي كه با همين آمارهاي موجود مطرح ميشه، اينه كه آيا واقعا ممكنه كه يك ساقي مشروب، در حدي توليد كرده باشه كه چنين فاجعهاي در دو استان رقم بزنه و صدها نفر رو مسموم كنه و دهها نفر رو بكشه؟ مسموميت مواد غذايي و آشاميدني؛ چه حلال و چه حرام و چه غيرقانوني و چه قانوني، ناشي از اشتباهات تكنيكي و اجتنابناپذيره ولي وقتي مسموميت و نتايج فاجعهبارش با اين گستردگي و اين حجم از خسارت ملي رو تحليل ميكنيم، متوجه ميشيم كه چنين اتفاقي واقعا عادي و تصادفي نيست و شايد غرضورزيهايي پشت قضيه است و به همين دليل، لازمه كه دولت و نهادهاي امنيتي و نظارتي اين فاجعه رو پيگيري كنن.
متاسفانه اين فجايع، بيسابقه نيست ولي در هر بار، بعد از فروكش كردن جو خبري، ريشهيابي و كالبدشكافي فاجعه متوقف شده و به دستگيري چند مقصر بسنده كرديم. مصرف الكل، واقعيت جامعه است و قابل انكار نيست و بنابراين، بايد با اقداماتي از آسيبزايي مصرف الكل جلوگيري بشه چون اين آسيبها، فقط متوجه مصرفكننده نيست بلكه متوجه فرزندان و همسران مصرفكننده هم هست. اغلب مصرفكنندگان الكل در كشور ما، نيروي فعال و جوان و در سن توليد براي جامعه هستن و به همين دليل، انتظار درمانگران از دولتها، كالبد شكافي مسموميت با مشروبات آلوده به متانوله چون به نظر ميرسه عدهاي با مسمومسازي مصرفكنندههاي الكل به دنبال خدشهدار كردن چهره مديران كشور يا انگزني به سيستم امنيتي هستن.
سالها قبل هم اتفاقاتي در بعضي استانها شاهد بوديم و گروهي خاص بهطور عامدانه به بعضي شهروندان آسيبهاي جسمي شديد و غير قابل جبران وارد كردن و البته هويت اين افراد هيچوقت براي مردم روشن نشد. در كشور ما، با مساله مصرف مواد مخدر و صنعتي كه آسيبزايي بسيار بيشتر از مشروبات الكلي داره، به صورت كاملا منطقي و علمي برخورد ميشه و روشهاي حمايتي متعددي براي مصرفكنندگان داريم و سوال اينه كه چرا براي مصرفكنندگان مشروبات الكلي چنين روشهاي ايجاد نميشه تا شاهد چنين فجايعي نباشيم؟»
سالاريان در جواب «اعتماد» درباره وضعيت تجهيزات و امكانات بيمارستانهاي استان مازندران و اقدامات نجاتبخش براي مسموم شدههاي مشروبات آلوده به متانول ميگويد: «اطلاع دارم كه بخشهاي مسموميت بيمارستانها در استان مازندران چندان مجهز نيست و بخش مسموميت جدا ندارن و معمولا از بخشهاي داخلي و اورژانس و مراقبتهاي ويژه براي درمان اين بيماران استفاده ميشه. البته از نظر امكانات دارويي با مشكلي مواجه نيستيم چون پادزهر متانول، اتانول و الكل سفيده كه به مقدار فراوان موجوده و پزشكان اورژانس و بخش داخلي هم در مورد كاربرد اين پادزهر، آموزشهاي لازم رو دريافت كردن ولي مشكل اصلي براي درمان اين بيماران، ترس ازجرمانگاري و تابو بودن مصرف مشروبه.
در موارد بسيار، همكاران من با بيماراني مواجه ميشن كه به دليل ترس از مجازات مصرف مشروب، جرات اعلام واقعيت رو ندارن و بعد از تشديد علائم، خانواده ناچار ميشه واقعيت رو بگه كه متاسفانه در اين زمان، تاثيرات متانول بر مغز و كليه و كبد و سيستم تنفسي به حد جبرانناپذيري رسيده و نجات بيمار يا حتي حفظ سلامت بسياري از ارگان بدن و بهخصوص، سيستم بينايي، تقريبا غير ممكن ميشه.»
«آذر» توليدكننده مشروبات الكلي در شهر تهران است. آذر در اين ۲۰ سالي كه مشغول به توليد بوده، از انگور و كشمش استفاده كرده؛ بنابراين، حتي به يك قطره الكل كارخانهاي نياز ندارد اما همكاراني را ميشناسد كه به دليل مسلط نبودن بر شيوه تقطير يا نارضايتي مشتري، با الكل كارخانه مشروب توليد ميكنند.
آذر ميگويد كه در سه سال اخير، خيلي از مشتريهاي قديمي و حرفهاي از ترس مسموم شدن با متانول به خريد مشروبات دستساز و تقطيري روی آوردهاند كه با وجود داخلي بودن و بستهبندي بسيار ساده، قيمت بسيار گرانتري دارد چون زحمت بيشتري طلب ميكند اما اغلب مسموم شدهها ، افرادي هستند كه تركيب آب و اسانس و الكل (اتانول) در بطريهاي شيشهاي پلمب شده و به اسم مشروب خارجي و وارداتي خريدهاند در حالي كه مشروبات پلمب شده هم، در داخل كشور و نزديك مرزهاي شمالي و غربي يا در نقاط كور و دور از شهرها توليد و بستهبندي ميشود. آذر خبر مسموميت متانول در استانهاي مازندران و گيلان را شنيده و در جواب فرضي كه درباره تسويهحساب رقبا و حذف دستهاي اضافي در بازار عرضه از طريق مسموم كردن يك محموله به شيوه پنهاني و بدون اطلاع توليدكننده اصلي و در فاصله توليد تا توزيع مطرح ميكنم، ميگويد: «اين اتفاق، كار كاسب نيست. كاسب، آدميه كه سالها توليد و عرضه داشته و اسمش و كيفيت جنسش به يك برند تبديل ميشه. كاسب ميدونه كه كار غيرقانوني ميكنه چون در ايران، توليد و عرضه مشروب، غيرقانونيه؛ ولي كاسب آدمكش نيست. بين فروشندهها و توليدكنندههاي مشروب، خلافكارهاي خطرناك خيلي زياده ولي هيچ كدومشون به خاطر رقابت يا حذف همديگه، مشتريشون رو نميكشن. فروشنده مشروب و مواد بايد مشتريشون رو حفظ كنن چون زندگيشون با پول مشتري اداره ميشه.
انبار نگهداري مشروب، حريم خصوصي محسوب ميشه و توليدكننده تا زمان توزيع به حدي از جنسش مراقبت ميكنه كه من تا به حال نشنيدم كسي غير از توليدكننده اجازه ورود به انبار داشته باشه. رقبا اگه بخوان ضرر بزنن، به راههاي ديگهاي متوسل ميشن. مثلا توليدكننده رو لو ميدن، خفتگيري ميكنن، مشتري نما بهش معرفي ميكنن كه گير بيفته ولي جون مردم رو واسطه قرار نميدن. بنابراين، فرضيه مسمومسازي محموله توسط حريف و رقيب و به شيوه پنهاني و دور از چشم و از سر نامردي، كاملا مردوده. اما بايد اين سوال رو از پليس و سيستم قضايي بپرسيم كه چرا در هر حادثهاي، فقط توليدكننده و فروشنده دستگير ميشن و چرا اشد مجازات، فقط براي توليدكننده و فروشنده است در حالي كه ۹۹ درصد توليدكنندهها، ماده اوليهشون رو از يك شخص ديگه ميخرن؟ فاجعه استان البرز رو كه يادتونه. توليدكننده مشروب، ماده اوليه رو از يك شركت عرضه محصولات آرايشي خريده بود و نميدونست كه اين چيزي كه به اسم اتانول و الكل سفيد خريده، متانول و الكل صنعتي بوده چون اون شركت عرضه لوازم آرايشي هم متانول رو به اسم اتانول بهش فروخته بود ولي با اين حال، فقط توليدكننده و توزيعكننده مشروب حكم اعدام گرفتن و شركت عرضه لوازم آرايشي مقصر شناخته نشد. در كشور ما، مشروب يا به شيوه تقطير يا با تركيب آب الكل توليد ميشه. توليد به روش تقطير يك فرمول مشخص داره و الكل نميخواد چون تمام ميوهها ميتونن الكل توليد كنن ولي توليدكنندهاي كه آب و الكل سفيد رو با اسانس قاطي ميكنه و به اسم مشروب به دست مردم ميده، بايد الكل سفيد رو بخره و اغلب توليدكنندهها، الكل رو از يك آدم مشخص و شناخته شده ميخرن و اين خريد بر مبناي اعتماد انجام ميشه.
يعني توليدكننده به فروشنده الكل اعتماد داره و مطمئنه كه جنس بيعيب ميخره. اگر اين وسط، فروشنده الكل و در واقع، تامينكننده ماده اوليه، به هر دليلي تقلب كنه، توليدكننده مشروب هيچ وقت متوجه اين تقلب نميشه تا زماني كه از مسموم شدن مشتريهاش باخبر بشه. تقلب در مورد تمام مواد غذايي ميتونه اتفاق بيفته. شما به مدت ۱۰ سال از برنجفروش سر خيابون برنج ميخري چون به اين فروشنده اعتماد داري و مطمئني كه جنس خوب بهت ميفروشه ولي از كجا معلوم كه در اين ۱۰ سال، ۱۰ بار برنج كرم خورده بهت نفروخته باشه و شما هم متوجه نشده باشي...؟»
آذر با يكي از فروشندگان مشروب در پايتخت تماس ميگيرد تا اخبار و حاشيههاي احتمالي فاجعه فوت ۴۱ مصرفكننده مشروب آلوده به متانول را از او بشنود. من شنونده خاموش اين مكالمه هستم.
«... چقدر كشته داده... سمت شمال اين طوريه... سعي كن هيچ وقت از تهران بار نگيري... نه، فروشنده من مطمئنه... تو از كجا مطمئني؟ طرف ۲۰ سال كاسب بوده بازم سرش كلاه رفته... جنس ما از بندرلنگه و كردستان مياد... الان تو كه ماده اوليه ميخري، نميدوني توش چيه. ما نميخواييم آدم بكشيم. خيال ميكنيم ماده اوليه سالم خريديم. از شيراز كه چند ماه قبل اتفاق افتاد خبر داري؟... شنيدم كه اونجا هم كشته داشت... از كرج كه پارسال ۲۰ تا كشته داد چه خبر؟... رفيق خودم بين كشته شدهها بود. بچه جنتآباد بود، رفته بود اونجا. يك رفيق ديگهام هم همون جا مسموم شد كه رفتيم خونش رو عوض كرديم و دياليز شد. از يك كاسب توي كرج خريد كرده بودن. يك پسري بود به اسم شهاب كه دستگير شد... متانول درجا ميكشه... آره. الان تعداد كشتههاي مازندران رسيده به بالاي ۲۰ نفر. ولي خيالت راحت. بار ما اوريجيناله. مطمئنه... الان مشتريهات كم شدن؟... آره. زنگ كم شده... آدم ميترسه بخوره بميره... ولي مال ما اصله... ولي تو هم از يك صاحب بار ميخري كه اون صاحب بار از يكي بالاتر از خودش ميخره. معلوم نيست اون بالاتريه چي به صاحب بار تو داده...»
- 11
- 4