پیش از آنکه علم داروسازی نوین و طب مدرن در ایران جای خود را باز کند . انسان ایرانی دوای دردهایش را در طبیعت پیرامونش می یافت . چون در آن نگرش ،انسان جزئی از کلی به نام طبیعت بود و باید خواسته هایش را از آن می خواست و در قانون طبیعت دخل وتصرف نمی کرد . اما بعد از روی کار آمدن طب مدرن و اثربخشی سریع آن که برای انسان سنتی مانند معجزه حساب می شد . طب سنتی ایران فقط در حافظه مادربزرگ ها ماند و در دکان عطاری ها خاک گرفت . اما در سال های اخیر طب سنتی ایرانی مانند خاطره ای ناگهانی از ناخود آگاه جمعی بیرون کشیده شده است.از پستوی تاریخ بیرون آمده و بر دل ها نشسته است . این امر دلایل متعددی دارد .
تبلیغات رسانه ای ، سرمایه گذاری های دولتی،تاسیس دانشکده طب سنتی و... از جمله این دلایل است. این یادآوری طب سنتی به ایرانیان ،اشتغالزایی مناسبی هم در زمینه های مختلف از جمله تولید و کشت داروهای گیاهی وحتی برای پزشکان عمومی ایجاد کرده است .اما یکی از دلایل عمده توجه به طب سنتی از سوی مردم ناامیدی و بدبینی آنها نسبت به علم پزشکان مدرن در علاج بیماری های شان است. نوبت های چندماهه برای بیماری که نیاز مبرم به پزشک دارد .
انتظارهای چند ساعته در مطب ها و در نهایت معاینه ی سرسری پزشک و دستور العمل هایی مانند سی تی اسکن و ام ار آی و سونوگرافی و آزمایش یا حتی زیرمیزی های کلان ، برای بیمار پروسه ای طولانی با هزینه هایی بسیارمی سازد که گاهی به جایی هم نمی رسد . بیمار که از این همه رفت و آمد و مهم تر از آن، از درد و بیماری به ستوه آمده است به هر ریسمانی چنگ می زند . طب سنتی یکی از این ریسمان ها است که چون جنبه خود درمانی دارد افراد زیادی در مورد آن کم و بیش اطلاع دارند که البته به مدد شبکه های اجتماعی از آن آگاه تر هم شده اند .
اما طب سنتی چون توسط یک فرهنگ شفاهی نسل به نسل منتقل شده و کمتر در آزمایشگاه های امروزی در معرض آزمایش قرار گرفته است . گاهی با خرافات عجین می شود. گاهی به تجویز نسخه هایی برمی خوریم که اتفاقا در دکان بسیاری از عطارها هم پیدا می شود. مردم ایران به واسطه نزدیکی شان با طبیعت ایرانی ، بیشتر با طب سنتی احساس نزدیکی می کنند و با این تصور که استفاده از داروهای گیاهی هیچ عوارضی ندارد – که البته ثابت نشده است -با آرامش خاطر آنها را مصرف می کنند.
اما باید به این نکته توجه داشت که طب سنتی بعد از مدت ها ، دوباره به جامعه ایرانی بازگشته است . و از آنجا که سال های زیادی در جامعه ی ایرانی نبوده است باید با اقتضائات زندگی انسان امروزی سازگار شود .البته همین امرمستلزم پژوهش های بسیاری از سوی دانش آموختگان علوم جدید و قدیم است . چون بسیاری از «گفته ها وشنیده ها» باید تن به آزمایش در آزمایشگاه ها بدهند و بسیاری از مراکز درمانی و درمانگران طب سنتی تحت نظارت وزارت بهداشت قرار بگیرند . از آنجا که یکی از دلایل اصلی بدبینی مردم به طب مدرن حاصل سال ها کم کاری های وزارت بهداشت در نظارت بر آن بوده است .
چنانچه در امر نظارت بر طب سنتی کوتاهی شود یا اطلاع رسانی کافی از امکانات و محدودیت های طب سنتی به مردم صورت نگیرد در آینده مردم با سرخوردگی های شدیدتری مواجه خواهند شد . چون مایوس شدن از هر دو نوع طب (سنتی ومدرن ) به دلیل نداشتن اطلاعات کافی از سوی خود و نظارت صحیح از سوی وزارت بهداشت از آنها انسان هایی سرگشته و بدبین می سازد که از اینجا رانده و از آنجا مانده شده اند .
- 12
- 5