چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳
۰۹:۴۱ - ۱۷ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۴۰۰۷
امنیتی و دفاعی

آيا ميراث حکومت نظاميان تا امروز باقی است؟

کودتای سرهنگ ها در يونان؛ مرگ دموکراسی در مهد دموکراسی

اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,دفاع و امنیت,کودتای سرهنگ ها در يونان

روز ۲۱ آوريل ۱۹۶۷ يوناني‌ها با سرودهاي نظامي و اعلاميه‌اي که پي‌درپي از راديو پخش مي‌شد، بيدار شدند: «به دليل ناآرامي‌هاي موجود، ارتش، قدرت را در کشور به دست گرفت.»

 

حاکمان جديد ادعا داشتند که براي نجات يونان از به‌قدرت‌رسيدن کمونيست‌ها دست به کودتا زده‌اند. آنها وعده مي‌دادند رژيمشان با نيت خيرخواهانه روي کار آمده و فقط براي يک دوره کوتاه انتقالي بر سر کار خواهند بود؛ البته اين ادعاها کاملا دروغ بود زيرا نظاميان هفت سال بر سر قدرت ماندند و هزاران يوناني بازداشت و شکنجه شدند يا به تبعيد رفتند.

 

اين کودتا درواقع سراسر کشور و رهبري سياسي آن را در حال خواب غافلگير کرد و نيروهاي ويژه و يگان‌هاي زرهي، کوتاه‌زماني پس از ساعت يک بامداد، پادگان‌ها را ترک کرده و تا زمان طلوع آفتاب، آتن را تحت کنترل خود درآوردند. تنها روزنامه‌اي که خبر کودتا را در شماره عصر خود چاپ کرد، روزنامه‌اي به نام «کاتيمريني» بود: «واحدهاي تانک رأس ساعت ۲:۳۰ صبح و در برابر ديدگان شگفت‌زده معدود آتني‌هايي که در آن ساعت صبح هنوز در خيابان‌ها بودند، مرکز پايتخت را به اشغال خود درآوردند.

 

يک خبرنگار که قصد ورود به مقر نخست‌وزيري را داشت توسط سربازاني که لباس کاملا متحدالشکل به تن داشتند، متوقف و از محل دور شد. کسي درمورد هويت سازمان‌دهندگان، گستره مداخله و عمليات يا اهداف اين مانور نظامي چيزي نمي‌دانست.»

 

اما درواقع رهبري اين کودتا را گروهي متشکل از سه نظامي رده‌بالا و به‌شدت راست‌گرا برعهده داشتند؛ يعني سرتيپ استيليانوس پاتاکوس، سرهنگ نيکولاس ماکارزوس و سرهنگ جورج پاپادوپولوس که اين نفر آخر درواقع رئيس اصلي گروه محسوب مي‌شد.

 

اسم رمز عمليات: پرومته

کودتاچيان درواقع طبق طرح و نقشه‌اي با اسم رمز «پرومته» عمل مي‌کردند؛ البته قرار بود از اين طرح در صورت بروز يک خيزش کمونيستي و مداخله احتمالي نيروهاي شوروي استفاده شود. بر‌اساس اين نقشه، ۵۰ دستگاه خودروي زرهي، ۱۲۲ دستگاه تانک و ۲۰۰ دستگاه از ديگر خودروهاي نظامي به سوي اهدافي همچون وزارت دفاع، پارلمان و کاخ سلطنتي حرکت مي‌کردند و همين اتفاق نيز افتاد.

 

پس از آن نخست‌وزير، شماري از سياستمداران بلندپايه و مشهور و نمايندگان مجلس بازداشت شدند. رأس ساعت هفت صبح نيز پادشاه يونان در ‌‌نهايت اکراه و بي‌ميلي، يک دولت بي‌اختيار و دست‌نشانده متشکل از شماري از عوامل حکومت را معرفي کرد.

 

خونتاي جديد يونان بلافاصله قوانين دوران جنگ را به اجرا گذاشت و ۱۱ اصل از قانون اساسي را باطل اعلام کرد. در همين حال، هواداران گروه‌هاي چپ و مخالفان سياسي به زندان افتادند و بر‌اساس برآوردهاي سازمان عفو بين‌الملل، حداقل هشت هزار نفر در‌‌ همان هفته آغازين پس از کودتا زنداني شدند.

 

در يکي از يادداشت‌هاي سازمان جاسوسي آمريکا (سيا) به تاريخ ۱۹ ژانويه ۱۹۶۸ آمده است: «پاکسازي سياسي، يکي از اولين اهداف رهبري خونتا به‌شمار مي‌رود. اين رژيم از‌‌ همان آغاز کار تلاش دارد نهادهاي سياسي کشور را از اثر شخصيت‌هاي فاسد و سياست‌هاي ناکارآمد پاک کند.

 

خونتاي يونان که با سياستمداران همه نحله‌هاي فکري زاويه دارد، هرگونه فعاليت سياسي را براي کمونيست‌ها، هواداران نيروهاي چپ و حتي سياستمداران راست‌گراي تا به امروز ممنوع اعلام کرده و بسياري از اين افراد را به زندان انداخته يا در حصر خانگي قرار داده است. هر کس که قانون را نقض کند توسط دادگاه‌هاي نظامي مجازات مي‌شود و هرگونه انتقاد از رژيم به‌ دليل سانسور مطبوعات در عمل خفه شده است.»

 

البته سازمان سيا در حالي اين گزارش را منتشر ‌کرد که حتي تا به امروز نيز بسياري از کارشناسان اعتقاد دارند اين سازمان و دولت وقت آمريکا در کودتاي سرهنگ‌ها در يونان، نقشي تعيين‌کننده ايفا کرده‌اند.

 

پريکلس کوروسيس، نويسنده و روزنامه‌نگار مشهور يوناني در آن زمان يکي از اعضاي جنبش مقاومت يونان بود.کوروسيس تا سال ۲۰۰۹ ازجمله نمايندگان حزب حاکم چپ‌گراي يونان يعني حزب سيريزا در پارلمان اين کشور نيز بود و بعدها در برابر نمايندگان شوراي اروپا به‌عنوان شاهد حضور يافت و از شکنجه‌هايي که تحمل کرده بود، گفت. گزارش کوروسيس به تيتر يک بسياري از رسانه‌هاي دنيا راه يافت و بعدها به‌صورت کتاب درآمد و به زبان‌هاي زيادي ترجمه شد.

 

کوروسيس امروز روي يک کاناپه سفيد کهنه در آپارتمان کوچکش واقع در محله پاتيسيا در مرکز آتن نشسته است. او که باوجود ۷۵ سال سن همچنان روزي دو بسته سيگار مي‌کشد، با صدايي آرام و جملاتي کوتاه درمورد بازداشت و شکنجه‌هايش صحبت مي‌کند.

 

کوروسيس در سال ۱۹۶۷ و به هنگام کودتا ۲۶ سال داشت. ساعت ۶ صبح روز ۲۱ آوريل در خواب خوش بود که صداي ضربه‌هاي شديد به در خانه را شنيد و با فرياد همسايه‌اش بيدار شد: «پريکلس، بلند شو! ارتشي‌ها به قدرت رسيده‌اند و تو بايد مخفي شوي!» اما کوروسيس به اين نصيحت همسايه‌اش توجهي نکرد: «اصلا فکرش را نمي‌کردم که نام من هم در فهرست کساني باشد که قرار بود بازداشت شوند.

 

حدود ساعت ۱۱ با چند نفر از رفقا به مرکز شهر رفتيم و منتظر شديم جمعيت بزرگ مردم و توده‌ها از راه رسيده و دست به تظاهرات بزنند اما در عوض با مأموران عصبي پليس و سربازان ارتش روبه‌رو شديم. در آن لحظه به نظرم آمد که کافي است دست خود را دراز کنم و سلاح‌هاي آنها را بگيرم.»

 

بااين‌حال، کودتاي سرهنگ‌ها چندان هم غيرمنتظره نبود و مايه شگفتي مردم نشد. آپوستولوس واکالوپولوس، مورخ يوناني مي‌نويسد: «از ماه‌ها پيش همه از اين مي‌ترسيدند و نگران بودند که يک ديکتاتوري نظامي در کشور روي کار بيايد. همه‌‌جا از روزنامه‌ها گرفته تا کافه‌ها و ادارات و در سراسر کشور صحبت از احتمال کودتاي نظامي بود اما زماني که کودتا واقعا انجام گرفت، مقاومتي در برابر آن وجود نداشت.»

 

دولت در دولت

مرگ دموکراسي آن هم در مهد باستاني‌اش، نقطه اوج تنش‌ها ميان راست‌ها و چپ‌هاي يونان محسوب مي‌شد؛ تنش‌هايي که ريشه‌هاي آن به جنگ داخلي (۴۹-۱۹۴۶) بازمي‌گشت. در آن زمان، نيروهاي دولتي و کمونيست‌هاي شورشي، رقابت خونين و خشونت‌باري را براي سيطره بر يونان آغاز کرده بودند.

 

کمونيست‌ها بازنده اين ميدان بودند و از آن پس چپ‌هاي يونان دچار تفرقه و به‌شدت سرکوب شدند اما نيروهاي ارتجاعي حاضر در ارتش نيز سياستمداران را بي‌‌‌نهايت ضعيف تشخيص داده و براي قبضه قدرت، سازمان‌ها و انجمن‌هاي سري برادري تشکيل دادند و مانند دولتي در داخل دولت، اقدامات خود را در ‌‌نهايت خودسري پيش بردند.

 

در انتخابات ۲۸ مي‌۱۹۶۷ اين گروه چپ‌گراي موسوم به «اتحاديه مرکزي» به رهبري يورگوس پاپاندرئو شانس زيادي براي پيروزي داشت. رأي‌دهندگان به شخص پاپاندرئو اعتماد داشتند و تصور مي‌کردند او مي‌تواند کانون‌هاي راست‌گراي موازي قدرت را از صحنه خارج کند اما ظاهرا آن کانون‌ها پيش‌دستي کرده و آن به اصطلاح «تهديد کمونيستي» را از رسيدن به قدرت بازداشتند.

 

پاپادوپولوس، رهبر کودتاچيان، روز ۲۷ آوريل خطاب به خبرنگاران گفت: «کشور با خطر جدي افتادن در تله کمونيسم روبه‌رو بود» و سپس يونان را با بيمار در حال احتضاري که روي تخت جراحي خوابيده، مقايسه کرد و گفت: «اين بيمار نمي‌تواند از بيماري‌اش رهايي يابد زيرا انگار روي آن تخت بسته شده است.»

 

شکنجه  مخالفان

پريکلس کوروسيس در آن زمان خيلي زود به نيروهاي مقاومت پيوست و البته دستگير شد. او دقيقا به ياد دارد که ساعت سه صبح روز هشتم اکتبر ۱۹۶۷ چه اتفاقي افتاد: «در زدند ولي ما منتظر مهمان نبوديم. من و همسرم و دو نفر از رفقا بيدار بوديم و صحبت مي‌کرديم. هنگامي که من را به مرکز پليس امنيت منتقل کردند، تمام تنم به لرزه افتاد. براي اينکه کسي متوجه لرزيدنم نشود دندان‌هايم را روي هم فشار مي‌دادم. اگر دهانم را باز مي‌کردم، دندان‌هايم به‌شدت با يکديگر برخورد مي‌کرد.»

 

پس از يک بازجويي کوتاه که کوروسيس در آن از گفتن نام خود نيز پرهيز کرد، تحويل مأموران شکنجه شد. بار ديگر کتک خورد و اين‌بار با الکتروشوک و اعدام ساختگي تحت شکنجه قرار گرفت. او در کتاب خود از ضربات شلاق به کف پا‌ها مي‌نويسد؛ روشي که ظاهرا موردعلاقه شکنجه‌گران بود: «شروع به فرياد‌زدن کردم. تا آن زمان نمي‌دانستم صداي انسان تا چه اندازه مي‌تواند بلند و گوشخراش باشد. بيهوش شدم.

 

روي زمين دراز کشيده بودم. يک نفر ماده‌اي مانند گل و لجن به سرم ماليد اما اين ماده، گل و لجن نبود بلکه استفراغ بود. مأمور شکنجه به من گفت: بخور خوک کثيف، بخور؛ البته استفراغ خودم بود اما چه مدت شکنجه‌ام مي‌کردند؟ فقط سه ساعت. از قرار معلوم، زمان مطمئن براي اين کار سه ساعت بود.»

 

 کوروسيس در ادامه دراين‌مورد که چه چيزي او را زنده نگه داشته، مي‌گويد: «من نمي‌توانستم به جنبش خيانت کنم. جنبش، امري انتزاعي نبود و واقعيت داشت. مسئله بر سر ايثار و آرمان‌گرايي هم نبود. من به‌هيچ‌عنوان نمي‌توانستم به همسر و دوستانم که انسان‌هايي واقعي بودند، خيانت کنم و به‌همين‌خاطر شکنجه‌گران هم خيلي زود از ادامه شکنجه‌ها منصرف شدند چون سودي به حال آنها نداشت.»

 

خونتاي يونان اما در سال ۱۹۷۴ منحل شد و به پايان کار خود رسيد. دليل آن نيز نه‌تنها خشونت بي‌حدواندازه رژيم و مشکلات فزاينده اقتصادي و قيام دانشجويي ۱۹۷۳ بلکه حمله نيروهاي ترکيه به قبرس بود. به‌این‌‌ترتيب رهبران کودتا بازداشت و به اعدام محکوم شدند؛ البته چندي بعد احکام اعدام آنها به حبس ابد تبديل شد و بار ديگر حاکميت غيرنظامي بر يونان شکل گرفت.

 

از آن زمان، اين کشور از يک دموکراسي پايدار و ثبات دموکراتيک برخوردار است. هيچ‌یک از کودتاچيان ابراز ندامت نکردند و البته هيچ‌يک از آنها امروز زنده نمانده است. استيليانوس پاتاکوس يعني آخرين مرد قدرتمند خونتا در سال ۲۰۱۶ و در ۱۰۳ سالگي درگذشت و مرگ او نيز نتوانست از بازتوليد ايدئولوژي حکومت مردان قدرتمند جلوگيري کند.

 

براساس يکي از نظرسنجي‌هايي که در آوريل ۲۰۱۳ انجام گرفت، ۳۰ درصد از پرسش‌شوندگان يوناني اظهار عقيده کردند: «وضعيت در دوران ديکتاتوري بهتر بود» و نزديک به نيمي از پرسش‌شوندگان (۴۶ درصد) گفتند که شرايط زندگي در دوران حکومت سرهنگ‌ها به‌مراتب بهتر از امروز بوده است؛ البته به‌همين‌ترتيب حزب راست افراطي «فجر طلايي» توانست از حاشيه سياسي به متن آمده و نمايندگانش را راهي پارلمان کند.

 

در دوران بحران بدهي‌هاي دولت يونان، واژه‌هاي ايدئولوژيک کودتاچيان ۱۹۶۷ يعني «سرزمين پدري، مذهب و خانواده» بار ديگر در ميان مردم رواج يافت و يوناني‌ها اين کلمات را در نقطه مقابل ارزش‌هاي غربي قرار مي‌دادند.

 

برخي يوناني‌ها حتي خونتا و اتحاديه اروپا را با يکديگر مقايسه کرده و براين‌باورند که دموکراسي و آزادي به‌ دليل سياست‌هاي انقباضي وام‌دهندگان اروپايي مرده و از بين رفته است. برخي براين‌باورند که يوناني‌ها امروزه تحت حکومت يک خونتاي جديد به‌سر مي‌برند اما کوروسيس، اين عقيده را پوچ مي‌داند و مي‌گويد: «اگر خونتاي جديدي بر اين کشور حکومت مي‌کرد، امروز من و شما نمي‌توانستيم اينجا بنشينيم و آزادانه صحبت کنيم.

 

درحال‌حاضر، خطري جدي اين کشور را تهديد نمي‌کند.» البته او پيروزي و برکشيدن راست‌هاي افراطي حزب فجر طلايي را ميراث شوم و ماندگار خونتا عنوان مي‌کند و همين موضوع نيز اوقات کوروسيس را تلخ مي‌کند بار ديگر يک سيگار آتش مي‌زند و براي چند لحظه به‌دنبال واژه‌هايي مناسب مي‌گردد تا بتواند اين ميراث شوم را توضيح دهد: «حزب فجر طلايي درواقع ادامه خونتاست؛ البته با ابزاري ديگر.»

 

قرار بود روز ۲۸ مي ‌۱۹۶۷ انتخابات جديد برگزار شود اما چنين اتفاقي نيفتاد زيرا شب ۲۱ آوريل نظاميان دست به کودتا زدند و قدرت را در آتن به ‌دست گرفتند، تانک‌ها و خودروهاي زرهي به سوي مهم‌ترين اهداف درنظرگرفته‌شده به حرکت درآمدند. اين عکس توسط يک توريست آمريکايي و از داخل هتل گرفته شده است.

 

سه روز پس از کودتا، تانک‌ها همچنان در خيابان‌هاي آتن جولان داده و در استاديوم بزرگ اين شهر مستقر بودند.اگرچه کنستانتين دوم، آخرين پادشاه يونان در آغاز کار و برخلاف ميل باطني خود از کودتاي سرهنگ‌ها حمايت کرد اما در خلال‌‌ همان سال تصميم گرفت ورق را به نفع خود برگرداند؛ به‌همين‌خاطر در ۱۳ دسامبر ۱۹۶۷ عليه حاکمان نظامي دست به کودتايي زد که حاصلي جز شکست و تبعيد براي او نداشت.

 

کنستانتين در سحرگاه ۱۴ دسامبر به‌همراه همسرش، ملکه آنه ماري به ايتاليا فرار کرد و به‌این‌ترتيب نظام سلطنتي در يونان ملغي اعلام شد. در خلال ديکتاتوري ۶ ‌ساله نظاميان در يونان، اعتراض‌هاي دانشجويي در اين کشور همواره افزايش مي‌يافت و روز ۱۱ نوامبر ۱۹۷۳، ۹ نفر بر اثر اين اعتراض‌ها در خيابان‌هاي آتن کشته شدند.

 

سه روز پس از کشتار ۱۱ نوامبر، دانشجويان دانشگاه پلي‌تکنيک آتن، ساختمان دانشکده را به اشغال خود درآوردند. روز ۱۷ نوامبر مأموران پليس با يورش به ساختمان پلي‌تکنيک ضمن پراکنده‌کردن دانشجويان، چندين نفر را کشته و زخمي کردند.

 

قيام دانشجويان پلي‌تکنيک آتن در دهه ۱۹۷۰ حتي تا به امروز نيز يکي از مهم‌ترين رويدادهاي سياسي تاريخ معاصر يونان به حساب مي‌آيد و بسياري از مورخان از آن قيام به‌عنوان مهم‌ترين اقدام عليه ديکتاتوري نظامي ياد کرده‌اند. جالب آنکه در ۱۷ نوامبر ۲۰۱۱ يعني در سي‌وهشتمين سالگرد آن خيزش، بار ديگر آتن شاهد رويارويي‌هايي خشونت‌بار ميان نيروهاي پليس و دانشجويان معترض بود.

 

حکومت وحشت خونتاي يونان، هفت سال پس از آن کودتا به پايان رسيد و اين کشور در جولاي ۱۹۷۴، بار ديگر صاحب دولتي غيرنظامي شد. وزير امورخارجه اين دولت غيرنظامي، يکي از نزديک‌ترين ياران جورج پاپاندرئو يعني يورگوس ماوروس بود؛ ماوروس پس از مرگ پاپاندرئو در سال ۱۹۶۸ يکي از مهم‌ترين مخالفان چپ‌گراي حکومت نظاميان به‌شمار مي‌رفت.

 

 

vaghayedaily.ir
  • 15
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش