روزنامه توسعه ایرانی: این روزها بسیاری از شهرهای کشور «صحنه اعتراضات» یا به عبارتی «صحنه رویارویی» است. در تصاویر، اخبار و ویدئوهای پرتعدادی که در شبکههای اجتماعی و حتی رسانههای رسمی از صحنههای رویارویی معترضین با نیروهای امنیتی منتشر میشود و در خیابانها و کوی و برزن اغلب شهرها و گاهی روستاها شاهدش هستیم؛ آنچه بیش از هر عاملی رعبانگیز جلوه میکند، خشم و نفرت و خشونت فزاینده است. ظاهرا مصالحهای هم در کار نیست. این باور معترضین که حاکمیت صدایشان را نمیشنود و بر مطالباتشان وقعی نمینهد و نیز شیوههای قهری نیروهای امنیتی خشم و نفرت عمیقی را در جامعه تزریق کرده است که البته شرارههای آن به خود آنها نیز اصابت میکند. خشمی که تبعاتش برای معترضان کف خیابان به شکلی و برای جمعیت خاکستری در ظاهر بیصدا به شکل دیگری خودنمایی خواهد کرد .
با «حسن موسویچلک»، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در خصوص نفرت و خشونت جاری و ساری در این روزهای جامعه گفتوگو کردهایم. او معتقد است تبعات خشم و نفرت فروخورده مردم امروز، فردا و آینده افراد و جامعه را تباه خواهد کرد.
بحران گریبانگیر امروز ایران از چه جنسی است؟ برخی آن را متعلق به قشر خاصی از جامعه میدانند، نظر شما چیست؟
بحرانی که در حال حاضر با آن مواجه هستم، از نوع بحران سیاسی و حقوق شهروندی است. مطالبهای که مردم در دو ماه گذشته آن را رها نکردهاند و در غالب اعتراضات آن را بیان میکنند موضوعی است که از مدتها قبل باید منتظرش میبودیم. نگاهی به شاخصهای اجتماعی و فرهنگی دقیقا گویای همین موضوع بود که نه حال حوزه اجتماعی ما خوب است، نه حال اقتصاد، نه حال حوزه سلامت روان. مروری بر مطالبات فروخورده جامعه بازنشستگی، کارگری، معلمان و دیگر اصناف و اقشار هم موید همین موضوع است. در واقع فوت مرحوم امینی ظهور این بحران را تسریع کرد؛ والا تورم را نگاه کنید! آثار حذف ارز ترجیحی را در زندگی فقرا و نیازمندان ببینید! جمعیت زیر خط فقر را مشاهده کنید! شاخصهای رفاه را بررسی کنید! همه اینها یک پیام واضح دارد؛ بحرانی در راه است.
در چنین شرایطی فوت دختر جوانی هم در بازداشت گشت ارشاد رقم میخورد. بله شاید موضوع حجاب دغدغه عامه مردم نبوده باشد، اما وقتی میبینند که در این بلوای اقتصادی دولت در این خصوص چنین پافشاری میکند خود عامل خشم و اعتراض خواهد شد. اگر اخبار مربوطه را از خرداد ماه تحلیل محتوا کنیم. عمدتا بر طبل گشت ارشاد و برخورد با شل حجاب و بد حجاب کوفته شده و اخبار متعددی درخصوص برخورد در این خصوص در فضاهای مختلف منتشر شده است و با وجود اخطارهای فراوان کارشناسان و اعتراضاتی که در فضای عمومی مجازی در این خصوص بسیار تکرار شد، گوشی شنوای آن نبود.
چه چیز باعث بالا گرفتن خشونت در این اعتراضات شد و این خشونتها چه تبعاتی در پی خواهد داشت؟
واقعیت این است که اعتراضات در شروع کار از سوی معترضان خشونتبار نبود. بیشتر جوانان و دانشجویان با دستان خالی خالی اعتراض داشتند و شعار میدادند. موضوعی که باعث تشدید این اعتراض اجتماعی شد، اعمال خشونت از یک سو و تحریکاتی بود که بعضا بر آتش خشم و نفرت در جامعه دامن زد.
گاهی از تریبونهای رسمی و غیررسمی شاهد تحقیر معترضان بودیم. یکی معترضان را کف روی آب خواند. یکی نجاست دانست، دیگری آنها را دنبال امیال حیوانی برشمرد و .... پیامد تحقیر همیشه اعمال خشونت است، همین نفرت است. حالا یا به صورت خودخوری ظهور و بروز مییابد یا رفتار حاوی خشم در غالب دعوا و زدوخورد و خودزنی و موارد دیگر. وقتی خشونت اعمال میشود، نمیتوان انتظار داشت که طرف مقابل ساکت باشد. در نتیجه چنین فضایی، ظهور و بروز خشونت به شکلهای مختلف و حتی شدت خشونت متفاوت و اجتنابناپذیر است. استمرار آن هم میتواند زمینههایی را برای خلق خشونتهای جدید به شکلهای مختلف فراهم کند. گاهی مواقع انتشار تصاویر خشونت، زدن و تخریب کردنها عاملی برای تشدید خشونت محسوب میشود.
با ادامه رفتارهای خشونتآمیز باید شاهد چه نوع رفتارهایی در جامعه باشیم؟
اگر همچنان خشونت ادامه داشته باشد، شاهد حضور گروه دیگری از ناراضیان خواهیم بود که پابرهنگان هستند. از سوی دیگر کسانی که از کسب و کار مجازی آسیب دیدهاند و جمعیت قابل توجهی هستند هم به جمعیت معترضان میپیوندند و این عامل سبب استمرار خشونت خواهد شد و عوارضش در بین مردم بیشتر نمود خواهد داشت.
قبلا در فضای مجازی کمپینهایی برای بروز اعتراض گذاشته میشد که با مسدود کردن فضای مجازی، عملا این راه هم بسته شد. حتی وقتی چند نماینده مجلس اعتراض کردند، سریع پرونده شکایت برایشان تشکیل شد. وقتی اینگونه برخورد میشود، طبیعتا معترضان راهی جز خیابان پیدا نمیکنند. این در حالی است که حاکمیت به جای حذف این راهها باید به آن رسمیت میبخشید. دولت باید فضای مطالبهگری را به رسمیت بشناسد و اگر نخبگان پرسشگری کنند نباید حذفشان کرد. دولتها باید رسانه و نخبگان را به رسمیت بشناسند؛ زیرا مردمی داریم که پرسشگر و آگاهتر شدهاند. نسل امروز نسل آگاهتری است و این نسل به راحتی همه چیز را قبول نمیکند.
دولت باید فضای مطالبهگری رسمی را به رسمیت بشناسد؛ نسل جدید میخواهد به او توجه شود و پرسشگر است و بهراحتی به هر پاسخی واکنش مثبت نشان نمیدهد.
در اعترضات اخیر به دلیل شکل خاص و شیوه برخوردها به نظر میرسد آسیبهای فردی و اجتماعی به اشکال مختلف بروز خواهد کرد. نظر شما چیست؟
وقتی بحرانی در جامعه اتفاق میافتد، تبعات آن بستگی به نوع، شدت و مدت بحران و کسانی که در بحران درگیر هستند متفاوت است. در موضوع اخیر این تبعات به اشکال گوناگون در اقشار مختلف ظهور و بروز پیدا میکند. ترس و اضطرابی که در بین دانشآموزان و دانشجویان و خانوادهها وجود دارد، تبعات منفی فراوانی در پی دارد. از سوی دیگر خانوادهای که نمیتواند آیین سوگواری را در هر بحرانی از کرونا و زلزله گرفته تا مواردی نظیر آنچه در این روزها شاهدش هستیم، به جا آورد؛ بدون شک عوارض منفی زیادی در آینده خود خواهد داشت.
در اعتراضات اخیر بخشی از جامعه با وجود احتمال تبعات سنگین به خیابانها آمدهاند، اما بخشی دیگر که متعرضین خاموش بهشمارمیآیند، با اینکه واکنش اعتراضی آشکار ندارند؛ خود را مملو از خشم و نفرت میبینند. این انباشت خشم و نفرت چه تبعاتی برای افراد و از سوی دیگر برای آینده و کشور خواهد داشت؟
فروخوردن خشم در هر موقعیتی در هر جامعهای و در هر زمانی عوارض منفی فراوانی در پی دارد. در شرایط فعل بخشی از جامعه خشم خود را بروز میدهند و به نوعی حس خشم خود را تخلیه میکنند. آنهایی هم که راههای بروز درست کنترل خشم را بلدند، طبیعتا تاثیرپذیری منفی کمتری را تجربه خواهند کرد. اما کسانی که این راه را بلد نیستند و نمیتوانند خشم خود را کنترل کنند و از سویی هم آن را بروز نمیدهند قطعا با مشکلات دیگری دست و پنجه نرم خواهند کرد. در اعتراضات اخیر بخشی از جامعه با عنوان، جمعیت خاکستری، با فروخوردن خشم، تبعات منفی ناشی از حضور در شرایط بحران را تجربه میکنند.
فروخوردن خشمی که میتواند ناشی از انکار یا حتی سردرگمی در تحلیل شرایط فعلی جامعه باشد، تبعات کوتاه مدت و بلند مدت فراوانی خواهد داشت. از تجربه اضطراب و ترس و استرس و افکار منفی گرفته تا اختلال در خواب و آثار روانی دیگر. از اختلال در کیفیت روابط اجتماعی و بین فردی تا مشکل تمرکز و حتی در مواردی بیماریهای جسمی و اختلالات رفتاری مثل افسردگی و خودزنی یا اقدام به خودکشی و.... البته باید منتظر بود که در چنین شرایطی گرایش به سمت اعتیاد به مواد مخدر و الکل و غیره هم افزایش پیدا کند.
سعیده علیپور
- 15
- 70
کاربر مهمان
۱۴۰۱/۹/۱ - ۱۱:۲۰
Permalink