ظاهرا رفتار سعیدمرتضوي در حال نهادينه شدن در اذهان و افكار ساير همفكران سياسي اوست؛ منظور از رفتار مرتضوي همان عذرخواهي چندي قبل او از خانواده قربانیان كهريزك در سال ۸۸ است كه برخي سعي كردند با تقدير و تشكر از مرتضوي زشتي جنايت كهريزك را كمرنگ كنند. ديروز هم مديرمسئول يالثارات عذرخواهي كرد. عذرخواهی يالثارات براي انتشار مقالهاي بود كه در آن به هنرمندان توهين شده بود و ميزان اين اهانت به اندازهاي بود كه بازيگران و هنرمندان بارها تاكيد كردند از اين نشريه شكايت خواهند كرد. يالثارات در مطلبي تحت عنوان «سونامي كثيف آلبالوهاي جنسي چگونه به سينما آمد؟» سه داستان را درباره شخصيتهاي با اسم خيالي قباد، فرهاد و شهرزاد نقل ميكند كه در خود متن هم عينا با اشارههاي مستقيم به ما ميفهماند كه اين سه تن چه كساني هستند و ادعا ميكند كه اين سه چهره سينمايي مشهور در روابط خود دچارمشكل هستند. ماني حقيقي شامگاه يكشنبه ۲۸ شهريور در دهمین جشن منتقدان و نويسندگان سينمايي طي سخناني اعلام كرد كه به همراه ترانه عليدوستي و اصغر فرهادي عليه هفتهنامه يالثارات ارگان رسانهاي انصار حزبا... شكايت كردهاند.
آنچه محتشم در سال ۹۳ گفت
ديروز مديرمسئول يالثارات براي انتشار مطلب «سونامي كثيف آلبالوهاي جنسي چگونه به سينما آمد؟» عذرخواهي كرد. آنچه پس از مشاهده عذرخواهي عبدالحميد محتشم به ذهن خطور كرد، اظهارات او در سال ۹۳ بود كه در آن سال گفت:«خوشبختانه ما چيزي كه بخواهيم از آن برگرديم، از آن پشيمان شويم و يا تبري بجوييم به لطف خداوند نداشتيم» از سوي ديگر او در همان سال تصريح كرده بود:«انصار حزبا... در روند فعاليتي كه داشته به يك تكاملي رسيده است. وقتي ما ميتوانيم ايدههاي مدوني در قالب طرح به شوراي فرهنگ عمومي كشور و يا نمايندگان مجلس بدهيم و آنها نيز پذيرا هستند، ديگر ضرورتي ندارد كه بياييم در خيابان فرياد بزنيم.» اما ظاهرا محتشم اظهارات آن روز خود را فراموش كرده و براي انتقاد از يك مقوله فرهنگي اقدام به انتشار مقالهاي توهين آميز ميكند.
عذرخواهي محتشم درسال ۹۵
محتشم كه در سال ۹۳ ادعا كرده بود اقدامي نكرده كه پشيمان شود، در سال ۹۵ در نامهای به يك اشتباه اقرار كرد و نوشت:«امروزه روز، در شرايطي هستيم كه هيچ ملاحظهاي موجب چشم بستن بر فساد سرريز شده در عرصه سينما و فيلمسازي نيست، بلكه به عكس، تقلاي بيهوده و جد و جهد حاميان فساد در سينما، بيش از گذشته حساسيتبرانگيز و به تبع آن مقابلهبرانگيز شده و قطع ريشههاي فاسد و مجازات مشروع مفسدان را ايجاب خواهد كرد. در اين فرايند طولاني اما ضروري، اگر چه شانيت برخورد با دستگاه قضاست قانونا اما مقابله انقلابي گسترده همچنان اصل است و اين محاكم قضائي هستند كه ميتوانند در اين مقابله سهيم و در صورت احراز لياقت و اهتمام لازم، ايفاگر نقش اول باشند. كاركرد سينماي كنوني، جز مواردي استثنايي، مصداق تباهي و به هلاكت كشاندن نسل است و طبعا حكم آن از ديدگاه مباني مكتب واضح است و آشكار. و همگي مكتب باوران انقلابي، در قبال احكام مسلم شرعي مكلف و مسئولند و قطعا در زمره چنين افرادي، هستند كساني كه با پذيرش پرداخت هزينه لازم، در افشا و تنبيه سرپنجههاي فساد ترديد نكنند؛ چرا كه وزانت انقلاب و آبروي نظام اسلامي، بازيچه مفت و رايگان نااهلان نيست. اينجانب به عنوان مسئول نشريه صريحا اقرار دارم، اشتباه كردهام در انتشار مقالهاي با عنوان «سونامي آلبالوهاي جنسي چگونه به سينما آمد» در صفحه ادب و هنر يالثارات مورخ ۱۰/۰۶/۹۵. هر چند اين اشتباه در خروج از كلي گويي و صرفا منحصر در برخي جملات آن مقال بوده باشد، زيرا شأن ذاتي نظام مقدس جمهوري اسلامي، بسي برتر و منزهتر از آن است كه در فضاي آن، نشريهاي از خط قرمز حياي نوشتاري-ولو اندك-عدول كند، هر چند انگيزهاش هشدار نسبت به ورطه عفونت بار زشتي فساد سر ريزه شده و نهي از منكر باشد؛ چه آنكه بيان هر واقعيتي، الزاما مطابق حيا و شرم نيست. نكته مهم در اين ميان، اما آن كه، لازمه اين اقرار و اعتراف، بدهكاري و عذرخواهي به احدي جز دستگاه قضاي نظام اسلامي نيست؛ زيرا مقاله موصوف هرگز متعرض هيچ شخص حقيقي يا حقوقي نشده اما در عين حال هر كس گمان ميكند در آن مقال تعرضي به وجهه و آبروي او روا شده، شرعا و قانونا مجاز به طرح شكايت و اقامه دعواست، اگر چه قصاص قبل از جنايت و هوچيگري محفلي و رسانهاي با اغراض خاص نه مفيد است و نه موثر كه در همه حال نكوهيده و جز دفع فاسد به افسد نيست. قابل تذكر است خطايي كه ذكر آن رفت، در عين حال احيانا در مقايسه با كساني كه با وجود مسئوليت در اين عرصه، به جاي نهي از منكر، تبليغ منكر ميكنند و هم آنهايي كه آگاهي به منكر دارند، و نهي آنان موثر و مفيد خواهد افتاد اما نگرانند مبادا بر دامن كبرياشان گردي نشيند و حتي آحاد مردماني كه همه روزه صداي تظلم خواهي به جان آمدگان از فساد اجباري را ميشنوند، اما خم به ابرو نميآورند، بايد گفت: اين خطا از صد صواب اوليتر است. چه آنكه قاعدان عافيتطلب، اساسا ورودي در اين وادي ندارند تا لازم باشد غبار ره بنشانند. و كلام آخر آنكه دايره تحمل و نجابت حتما محدود به حدي معين است و رد ستمگري در تعاملات اجتماعي در همه حال مقرون بر نفي ستمپذيري است.»
- 16
- 4