با پیروزی انقلاب اسلامی روحانیون و متدینان که از ترویج فساد و گسترش فحشا نظام طاغوت دلی پرخون داشتند به میدان آمدند و خواستند با تعطیل کردن کاباره ها و عرق فروشی ها و محدودکردن موسیقی و سینما مسیر را برای هدایت و صلاح جامعه هموار کنند، اما به دلیل کم تجربه بودن و آرمانگرایی بیش از حد، از این نکته بسیار حیاتی و مهم غافل بودند که ذات و طبیعت انسان دارای زمینه غفلت ها و خطاهایی اجتناب ناپذیر است و نمی توان در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های کلان از همه به یک شکل توقع داشت.
امير مؤمنان وقتي در باره مردم به مالك اشتر سفارش مي كنند مي گويند: " يفرطُ منهمُ الزّلل و يؤتىٰ على أيديهم في الخطأ والعمد/ خطا مي كنند و خواسته يا ناخواسته بديهايي از آنان سر مي زند"
اين است كه از مردم به معناي مخاطب عام نمي توان همان توقعي را داشت كه از يك روحاني وارسته و يك عارف سالك داريم و لذا ناچاريم براي اين مخاطب عام در حداقل ضرورتهاي ممكن و خطوط قرمز اجتناب ناپذير قانون گذاري و تدبير كنيم زيرا هرگز نمي توانيم اين مخاطب عام را به شكلي كه خودمان توقع داريم دربياوريم و اجبارا صالح و مؤمن بسازيم.
آن روزها تصور غالب ( و متاسفانه گاهي هنوز هم) چنين بود كه مي توان به راحتي و با ضرب چماق همه را هدايت كرد و با اجبار و فشار به بهشت فرستاد.
اما امروز با فاصله سي و هشت سال از پيروزي انقلاب و در آستانه چهل سالگي تجربه جمهوري اسلامي سزاوار است تا كاميابي ها و ناكامي هاي اين تجربه در عرصه هاي سياسي ، اقتصادي ، فرهنگي و اجتماعي مورد مطالعه قرار گيرد.
آن روزها فضاي طبيعي غالب، فضاي احساسات و عواطف و شور و شعار بود ( هر چند به دلايل مختلف در مقايسه با نمونه هاي مشابه بسيار آبرومندتر و كم آسيب تر و ...) ليكن به هر حال اكنون در فضايي منطقي و عقلاني بايد خطاهاي ناشي از غلبه فضاي احساسي را بررسي و تحليل نمود و در آستانه چهل سالگي انقلاب تجربه هاي اين دوره را براي بازخواني سياست ها و رفتارها مرور كرد.
سن چهل سالگي سن كمال و تعقل و اصلاح و تثبيت است و اكنون زمان آن فرا رسيده تا آنچه به آزمون خطا دستاورد ماست براي دهه هاي آينده و نسل هاي بعد بازخواني شود و فهم ما از اين تجربه ها چراغ راهشان گردد.
شايد بگوييد مرور و بازخواني اين تجربه ها ضرورت ندارد، كه اتفاقا من در همين نقطه با شما اختلاف نظر دارم. زيرا اولا اينها تجربه هايي نيستند كه تمام شده و به تاريخ پيوسته باشند و ثانيا اين تجربه ها در مسائل نو و چالشهاي جديد و پرسش هاي ديگر تعيين كننده و اثر گذار هستند.
بايد اكنون به پشت سر خود بنگريم و ببينيم با پيش فرض غلط و ناصواب امكان اصلاح اجباري و هدايت زوركي! در موضوعات مختلف چگونه عمل كرده ايم؟
مصاديقي مانند نوع مواجهه مان با مسايل جنسي نظير تخريب [...] (كه شايد منجر به گسترش و پخش منطقه محدود در كل شهر و كشور شد)، دخالت در زندگي خصوصي مردم و مثلا جستجوي ماشين ها براي يافتن شيشه هاي مشروب، محدوديت هاي موسيقي و منع خوانندگي زنان، فوتبال زنان و حضور بانوان در ورزشگاهها،اجبار عمومي حجاب، منع دوچرخه و موتورسواري زنان، تغيير عنوان "شير و خورشيد سرخ" به "هلال احمر" و خيلي تصميمات يا عملكردهاي ديگر كه شايد در آن زمان قابل درك بوده ولي اكنون بعد از سالها بايد مسير و روندي كه منجر به اين تصميمها و سياست ها شده بررسي گردد و آسيب ها و دستاوردهايش مورد مطالعه قرار گيرد و ميزان اثربخشي اش ارزيابي و محاسبه شود.
شايد مهمترين عامل اين نوع سياست گذاري ها آن بود كه پس از پيروزي انقلاب به جاي مراجعه به نهج البلاغه و الهام گرفتن از عهد مالك اشتر كه شيوه حكومتداري را روشن مي ساخت به سراغ رساله توضيح المسايل رفتيم كه براي زندگي فردي مكلف مؤمن بود. اميرالمومنين در عهد خود به مالك مي فرمايند :"فإنّ في النّاس عيُوبا الوالي أحقّ من سترها/ مردم عيب ها و ايرادهايي دارند كه حاكم جامعه بيش از همه به پوشاندن و ناديده گرفتن آنها سزاوار است"!
مرور تجربه ها نه تنها نقص و عيب نيست بلكه روندي است كه مي تواند اصلاح و تغيير در آينده را تضمين كند و به مردم نيز اطمينان دهد كه مسؤولان جامعه عزمي صادقانه براي بهبود و پيشرفت دارند.
- 10
- 3