انقلاب اسلامی نظامی مردمی و متعلق به همه اقشار است و همگی آنها در ایجاد و دفاع از ارزشهای انقلاب سهمی یکسان داشتهاند. مسئولان نظام و منتخبان مردم، از همان ملتی هستند که چهل سال پیش برای انقلاب و آرمانهای آن از خودگذشتگی کردند. در شرایطی که کشور با بحرانهای مختلفی روبهرو است و به همدلی و همفکری همه اقشار و مسئولان نظام نیازمند است بیان اظهاراتی از قبیل فقط یک جریان در انقلاب سهم دارند و یا جریان و گروه خاصی سهم بیشتری از انقلاب دارند، به جای همدلی شکاف و واگرایی در بین اقشار مختلف مردمی ایجاد میکند. بیان چنین اظهاراتی و مصادره انقلاب پیامدهایی جبرانناپذیری، برای نظام خواهد داشت.
معیار انقلابی بودن افراد و جناحها را چه کسی مشخص کرده است که یک جناح و جریان خاص سهم بیشتری دارد.آیا میتوان افراد را به علت تفاوت نگرش از دایره انقلابی بودن خارج کرد. نمیشود هم انقلابی بود هم نوع دیگری فکر کرد؟ در جامعه آراء و نظرات مختلفی در رابطه با اداره کشور وجود دارد. ما نمیتوانیم بگوییم که این افراد به علت تفاوت در نگرش مدیریتی، انقلابی نیستند.
اگر جریان و یا احزابی در کشور ضد انقلاب هستند، پس چرا میگذاریم فعالیت کنند؟ در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب و مصادره آن از سوی برخی افراد و گروهها چه پیامدهایی دارد؟ این افراد آیا سند و مدرکی بر ادعای خود دارند؟ این جریانی که گفته میشود سهمی در انقلاب نداشته چگونه توانسته است در طول این چهل سال در ارکان بالای نظام مسئولیت داشته باشد و برخی نهادهای اجرایی کشور را در دست بگیرد؟ جایگاه مردمی که این افراد را برای مسئولیتهای اجرایی و مهم کشور انتخاب میکنند نزد این افراد کجاست؟
مهدی مطهرنیا، فعال سیاسی و استاد دانشگاه در همین رابطه و آسیبهای ناشی از طرح چنین مباحثی به «ابتکار» گفت: بررسی موضوع سهم انقلاب یک موضوع انحرافی در ادبیات سیاسی ایران است. سهم انقلاب در ادبیات موجود در فرهنگ ایرانی انحراف طبیعی از طراز حقیقتهای نهفته در این انقلاب خبر میدهد. وقتی میگوییم انقلاب اسلامی ایران در واقع به انقلاب اسلامی یک ملت اشاره میکنیم. ملتی که تودههای آن برخاستهاند تا بتوانند در پرتو انقلاب اسلامی به آزادیهای سیاسی و مدنی دست یابد.
آنها براساس بازگشت به خویشتن اصیل فرهنگی و دینی خود، زمینهساز و زمینهپرور ایجاد یک حرکت معنادار در جهت بازتعریف استقلال باشد تا از مفهوم استقلال به سمت ایجاد یک حرکت معنادر حرکت کنند. حرکتی که در آن عدالت ناشی از آرمانهای انتزاعی دینی در تاریخ حیات فرهنگی و تمدنی ایران در آستانه قرن بیستم میلادی خود را بروز دهد.
مطهرنیا در ادامه افزود: لذا شعار انقلاب اسلامی «استقلال، آزای و جمهوری اسلامی» بود و این ۲/۹۸ ملت ایران بودند که نه تنها در پای صندوقهای رای که در خیابانها و کوچهها شعار دادند. لذا اگر بخواهیم سفره انقلاب را سفرهای برای جناحهای گوناگون سیاسی بعد از انقلاب به حساب بیاوریم این جناحها باید نمایندگی طبقات گوناگون مردمی را برعهده داشته باشند و در یک نظام حزبی برخاسته از بطن و متن مردم نه برخاسته از جغرافیای حکومت دو دولت به نمایندگی از مردم بپردازند.
این فعال سیاسی خاطرنشان کرد: اکنون احزاب و جناحهای سیاسی مختلفی در کشور وجود دارد که اگر به ریشهیابی آنها نگاه کنیم درخواهیم یافت که بالای ۹۰ درصد آنها در پیکره جناحهای سیاسی بیش از آنکه برخاسته از طبقات گوناگون مردم و نیازهای مختلف این طبقات مختلف مردمی باشند، در جغرافیای حکومتی مسند دارند و از جریانات بالادستی در جهت هدایت مردمی در برهههای گوناگون انتخاباتی به وجود آمدهاند. لذا اینکه جناحی خود را میراثدار انقلاب بداند، فینفسه خروج از طرز تفکر انقلابی در اصالت تعریف انقلاب اسلامی است. چنین تفکری خودش نوعی انحراف محسوب میشود.
وی تصریح کرد: زمانی که سفره انقلاب پهن است و همگی برای چینش این سفره و توسعه ایران اسلامی به میدان میآیند، همه جناحها و گرایشهای مختلف سیاسی به جای نشستن بر سر سفره، باید به آرایش آن برای مردم فکر کنند. آنها در مقام خدمتگزاران مردم در یک تفکر انقلابی، به جای اینکه بر نشستن بر سفره انقلاب بیندیشند به پهن کردن سفره انقلاب برای ملتی که معمار انقلاب آنها را ولی نعمت خوانده است، همت کنند. باید مفهوم سفره انقلاب در ادبیات سیاسی ایران بازتعریف شود و کسانی که بر سر این سفره نشستهاند خود را خدمتگزار این سفره، نه مهمانان این سفره بدانند.
مصادره انقلاب نشانه شکاف و انحراف از خود انقلاب است
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه طرح و بیان چنین صحبتهای در جامعه شکاف ایجاد میکند، گفت: باید طرح این نکته را محصول شکاف به وجود آمده در انقلاب دانست. شکافی که در آن جناحهای گوناگون فکری در سپهر اندیشه انقلاب اسلامی به جای همگرایی با یکدیگر بر سر ایجاد یک سفره مناسب برای پذیرایی از ملت، به دعوا بر سر محتویات این سفره روی آوردهاند. لذا این شکاف و مصادره انقلاب از سوی برخی از افراد، درواقع نمایشگر ایجاد زمینههای شکاف و انحراف از انقلاب است. این فعال سیاسی در رابطه با پیامدهای بیان چنین اظهاراتی در جامعه گفت: پیامد اصلی آن دوری مردم از جناحهای سیاسی است.
چون مردم از دو جناح اصلی در ادبیات سیاسی و رسمی کشور عبور کردند و یا در حال عبور از پیچ خطرناک آن هستند. مطرح کردن شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا» در واقع نشاندهنده ریزش عمده این دو جناح در بین مردم است، که این خود نماینده همین مطلب است. درواقع این ناامیدی از جناحهای رسمی کشور مهمترین تاثیر آن است. البته باید توجه داشت که این ناامیدی پیامدهای دیگری را نیز خواهد داشت. از جمله، واگرایی مردم از هیئت حاکمهای است که از هر دوی این دو جبهه بهره میبرد. ایجاد ناامیدی مردم در ارتباط با مدیریت وضع موجود و همچنین بهبود و اصلاح آن، همگی از پیامدهای طرح چنین اظهاراتی محسوب میشود.
الهام برخوردار
- 19
- 4
کاشاني
۱۳۹۷/۹/۲۹ - ۱۳:۵۵
Permalink