طی چند دهه اخیر کلیه اسناد و مدارکی که دال بر دخالت سازمان سیا در کودتا علیه دکتر محمد مصدق و سرنگونی دولت ملی وی بود، از جمله اسناد همچنان محرمانه و غیرقابل انتشار به شمار میآمد؛ اما اکنون یعنی در دولت دونالد ترامپ ناگهان انتشار این اسناد بلامانع اعلام میشود. به چه دلیل یا دلایلی رئیسجمهور آمریکا تصمیم به صدور چنین دستوری گرفته است؟
وزارت امور خارجه آمریکا در سکوت کامل و بدون جار و جنجال اقدام به انتشار اسناد تا قبل از آن محرمانه و غیرقابل انتشاری کرد که موضوع آنها در رابطه با اقدامات براندازانه عوامل دولت آمریکا در سال ۱۹۵۳ در ایران است. این اسناد دیدگاهی تازه درباره عملیات سیا و سرویس امنیت خارجی بریتانیا یا همان MI6 ارائه میدهد. این دخالتها و آن عملیات در نهایت و پس از سالها منجر به انقلاب اسلامی در ایران شد و خصومت با غرب را رقم زد.
البته نقش ویژه سازمان سیا در سرنگونی دولت منتخب و دموکراتیک محمد مصدق و تحکیم پایههای حکومت محمدرضاشاه پهلوی از مدتها پیش به اندازه کافی مشخص و معلوم بود، زیرا پیش از این یعنی در سال ۱۹۸۹ نیز وزارت امور خارجه آمریکا اولین گزارشهای جمعآوریشده در مورد آن دوران را منتشر کرده بود؛ اما در آن گزارش اثر و نشانهای که نشاندهنده دخالت آمریکا در آن کودتا باشد وجود نداشت. به هر حال اسناد تازه منتشر شده تصویری مفصلتر و جامعتر از آنچه دههها پیش در ایران گذشت را ارائه میدهد.
اسناد منتشرشده در ماه جولای از نیروهای محرکه و انگیزههای مداخله کشورهای غربی در کودتا علیه مصدق حکایت دارد. به عبارت بهتر این اسناد از ترس و وحشت عمیق ایالات متحده از گسترش کمونیسم و تلاشهای بیوقفه بریتانیا برای دسترسی دوباره به صنعت ملی شده نفت میگوید.
این گزارش ۱۰۰۰ صفحهای که حاوی نامهها و یادداشتهای روزانه دیپلماتیک است، نشان میدهد که چگونه اعضای دولت آمریکا از یک سال پیش از آن رویداد در مورد یک کودتا صحبت میکردند. در همان حال که آمریکا بابت احتمال نفوذ شوروی در ایران نگرانیهای زیادی داشت، بریتانیای کبیر در مورد وضعیت پالایشگاه ملیشده آبادان بحث و مشاجره میکرد، همان پالایشگاهی که در آن زمان بزرگترین پالایشگاه نفت جهان محسوب میشد. بسیاری دیگر نیز از بروز یک بیثباتی پایدار بعد از ترور علی رزمآرا، نخستوزیر، میترسیدند. رزمآرا در سال ۱۹۵۱ به ضرب گلوله مخالفان ترور شد.
به عنوان مثال در یکی از تحلیلهای بدون تاریخ سیا که در قالب گزارش به واشنگتن ارسال شده است میخوانیم: «ملی شدن صنعت نفت و احتمالا تداوم حملات علیه مقامهای بلندپایه دولت ایران و حتی شخص شاه میتواند دولت ایران را به راحتی و به صورت کامل مضمحل کرده و به نابودی نظم اجتماعی در این کشور منجر شود و در ادامه یک رژیم طرفدار شوروی روی کار آمده و ایران را به یک کشور اقماری بدل کند.»
از بابت همین نگرانیها و ترسها بود که تیپی آژاکس (TPAJAX) یعنی همان نام مستعاری که سیا انتخاب کرد، برای توطئه کودتا سر برآورد. این اسناد نشان میدهد که سازمان سیا در یک مقطع زمانی «اسلحه و مواد منفجره کافی برای پشتیبانی شش ماهه از یک سازمان چریکی به استعداد ده هزار نفر» انبار کرده بود. افزون بر آن مبلغ ۳.۵ میلیون دلار برای پرداخت رشوه و دیگر هزینهها موجود بود. این مبلغ امروزه معادل تقریبا ۴۸ میلیون دلار و یا ۴۲ میلیون یورو است.
بر اساس یکی از اسناد سیا «شمار زیادی از اعضای بلندپایه سرویسهای امنیتی (ایرانی) در واقع حقوقبگیران سیا به شمار میروند.» از سوی دیگر سازمان سیا از بیان این امید که «روحانیت قدرتمند و بانفوذ در ایران شیعه نیز از کودتا حمایت کنند»، ابایی ندارد. اگرچه در این گزارش چندان بر این ادعا تاکید نشده و بسیار مبهم است؛ اما بسیاری از اسناد موجود حکایت از تماسهای رسمی آمریکا با آیتالله ابوالقاسم کاشانی دارد، همان مردی که رهبری نیروهای ضد بریتانیایی در مجلس را بر عهده داشت و البته مخالف مصدق بود.
با این وجود سازمان سیا با مشکلاتی به ویژه در رابطه با شخص محمدرضا شاه پهلوی نیز روبهرو بود. دیپلماتها و جاسوسان، او را «نازکنارنجی» و «دمدمیمزاج» مینامیدند. سفیر ایالات متحده آمریکا در تهران طی گزارشی در فوریه ۱۹۵۳ هشدار داده است: «ناتوانی او در تصمیمگیری و تمایلش به مداخله در امور سیاسی، گاه تاثیری بازدارنده و نامطلوب داشته است.» در نهایت این خواهر دوقلوی شاه و یک ژنرال آمریکایی بودند که در رابطه با مجاب کردن شاه در مورد کودتا کمک زیادی کردند.
هنگامی که شاه به بغداد و سپس به رم فرار کرد، مصدق طی گزارشی محرمانه از کودتایی باخبر شد که ظاهرا شکست خورده بود؛ اما اعتراضها و تظاهرات طرفداران شاه که تا اندازهای از طریق سیا به آن دامن زده میشد، در نهایت منجر به سرنگونی مصدق و بازگشت پادشاه گردید.
برخی از کارشناسان و تحلیلگران غربی به این مسئله اشاره دارند که در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما به دلیل مذاکرات اتمی با ایران، انتشار این اسناد با تردیدهای زیادی روبهرو بود، زیرا در آن زمان دولت اوباما تلاش میکرد تنشها را با تهران کاهش دهد تا بتواند به توافقی در جهت جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتمی دست یابد؛ اما جانشین اوباما یعنی دونالد ترامپ به ادامه خصومتورزی علیه ایران اعتقاد دارد و به باور برخی کارشناسان، دولت جمهوریخواه آمریکا تنها دو ماه برای انتشار این اسناد صبر کرد. این سرعت غیرمعمول برای انتشار اسناد محرمانه این باور را تقویت میکند که این تصمیم ترامپ انگیزه و دلایلی سیاسی داشته است.
شاید مخالفان مشخص دولت فعلی ایران نیز از انتشار این اسناد سود برده و با اشاره به رویدادهای سال ۱۹۵۳ اینگونه عنوان کنند که آمریکا همچنان یک دشمن است. خشم گسترده ایرانیان در مورد مداخلههای غرب به چند دهه پیش و انقلاب ۱۹۷۹ بازمیگردد؛ یعنی همان زمانی که ایرانیها سفارت آمریکا را اشغال کرده و کارکنان سفارت را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند. رهبری معنوی ایران تا به امروز از آمریکا به عنوان یک قدرت خارجی دشمن یاد کرده است، قدرتی که قصد سرنگونی دولت ایران و حمله به این کشور را دارد.
دوایت دی آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا، در سال ۱۹۵۳ در دفتر خاطرات روزانه خود نوشت، چنانچه افکار عمومی از پشتپردههای آن کودتا باخبر شود «نه تنها در آن منطقه رسوا میشویم بلکه شانسهای خود برای اقدامات مشابه را در آینده نیز کاملا از دست خواهیم داد.»
- 15
- 4