دولت دوازدهم برخلاف انتظارات خیلی زود با چالشهای جدی داخلی و بینالمللی مواجه شد و در شرایط کنونی نیز در وضعیتی قرار دارد که به نظر میرسد این چالشها در آینده نیز شکل جدیتری به خود میگیرد. اینکه چالشهای دولت ریشه بیرونی داشته و با خروج آمریکا از برجام شدت پیدا کرد یا اینکه سیاستگذاری و مسیری که دولت در چهار سال گذشته انتخاب کرده در نهایت به چنین وضعیتی منجر شده جای تأمل و البته مطالعه و تحقیق دقیق دارد.
با این وجود آنچه در رویکرد دولت به خوبی قابل مشاهده است کاهش انگیزه برخی از مدیران دولت،عدم پیشبینی برای ناکامیهای احتمالی دوران پسابرجام و از همه مهمتر عدم آمادگی برای تحریمهای مجدد بینالمللی بوده است. این در حالی است که دولت زیاد به دیدگاههای منتقدان خود توجه نمیکند و تلاش میکند در مسیری که در پیش گرفته همچنان حرکت کند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان» با مهندس اکبر ترکان، وزیر سابق دفاع و راه و ترابری و مشاور عالی رئیسجمهور گفتوگو کرده که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
چرا دولت دوازدهم خیلی زود با چالشهای جدی در زمینههای اقتصادی و سیاسی مواجه شد؟ آیا مسیری که دولت در پیش گرفت سبب بروز این مشکلات شد یا اینکه این مشکلات منشأ بیرونی دارد؟
دولت دوازدهم به شکلهای مختلف ادامه دهنده دولت یازدهم بود و آقای روحانی تلاش کردند در چهار سال دوم برنامههای گذشته خود را دنبال کنند تا به سرانجام برسد. بدون شک مهمترین دستاورد دولت یازدهم نیز توافق برجام بود که از نظر سیاسی و اقتصادی پیامدهای مهمی برای جمهوری اسلامی ایران به همراه داشت. با این وجود پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا رویکرد این کشور نسبت به برجام تغییر کرد و در نهایت نیز آمریکا از برجام خارج شد.
هنگامی که آمریکا از برجام خارج شد معادلات بینالمللی دوران پسابرجام به هم خورد و در نتیجه وضعیت اقتصادی کشور نیز تحتالشعاع معادلات جدید بینالمللی قرار گرفت. در نتیجه اغلب مشکلات کنونی کشور به خصوص در زمینه اقتصادی ریشه در تحریمهای آمریکا علیه ایران دارد. البته بنده منکر ضعفهای مدیریتی نیستم و معتقدم ما همواره با ضعف مدیریت مواجه بودهایم و این تنها مختص به دولت آقای روحانی نیست و در گذشته نیز وجود داشته است.
ضعف مدیریت در این اتفاق جدیدی نیست و ما همواره در شیوههای مدیریتی خود دارای نارساییها و نقصانهای بودهایم و امروز نیز با این چالش مواجه هستیم. با این وجود در شرایط کنونی نارساییهای مدیریتی با خروج آمریکا از برجام و تحریمهای بینالمللی علیه ایران همواره شده که شرایط را برای دولت سختتر از گذشته کرده است. شاید اگرآمریکا از برجام خارج نمیشد شرایط به شکل دیگری برای دولت قای روحانی رقم میخورد و دولت میتوانست از پیامدهای توافق برجام بیشتر به سود اقتصاد کشور استفاده کند.
منظور شما از نارساییهایی که در گذشته و حال در مدیریت کشور وجود داشته چیست؟
این نارساییها همواره وجود داشته است. با این وجود با شکلهای مختلف با آن مدارا میکردیم. این نارساییها در سال گذشته و زمانی که هنوز آمریکا از برجام خارج نشده بود نیز وجود داشت. حتی قبل از دولت آقای روحانی نیز وجود داشت. با این وجود با خروج آمریکا از برجام و اتفاقات ارزی که در کشور رخ داد این نارساییها بروز عینی پیدا کرد و مشکلات سر باز کرد. در شرایط کنونی آمریکا بانک ها،تجارت و صادرات ایران را تحریم کرده و به دنبال شرایطی است که مراودات اقتصادی ایران با کشورهای مختلف جهان به راحتی صورت نگیرد.
آمریکا حتی به دنبال این است که ایران نتواند به راحتی به کشورهای جهان نفت بفروشد تا روزبهروز اقتصادش ضعیفتر شود. به هر حال دولت آقای روحانی انتظار داشت که با توافق برجام و نشان دادن حسن نیست ایران به کشورهای جهان شرایط برای مراودات اقتصادی و تجاری ایران با جهان بهتر از گذشته شود. در ابتدا نیز این امیدواری به وجود آمده بود و هیاتهای مختلف اقتصادی و سیاسی وارد تهران شدند و از سوی دیگر دولت آقای روحانی تلاش کرد با کشورهای مختلف مراودات اقتصادی را به صورت جدی دنبال کند. با این وجود خروج آمریکا از برجام شرایط را دگرگون کرد و شرایطی را به وجود آورد که دولت مجبور شود از راههای دیگری منابع خود را تأمین کند.
چرا دولت آقای روحانی خود را برای احتمال عدم موفقیت دوران پسا برجام آماده نکرده بود؟ آیا اگر پیشبینیهای لازم در زمینه تغییر قدرت در آمریکا و احتمال ناکامی نسبی برجام صورت گرفته بود باز هم شرایط مانند امروز بود؟
اجازه بدهید در این زمینه با شما هم عقیده نباشم و نمیتوانم سخن شما را تأیید کنم. به هر حال ما در ستاد اقتصاد مقاومتی به جنبههای مختلف برجام و چالشها و فرصتهایی که ممکن است در مسیر برجام قرار بگیرد فکر کرده بودیم. برجام و پیامدهای آن مسأله کوچکی نبوده که دولت به پیامدهای آن فکر نکرده باشد. ما در دولت از ابتدا همه چشم اندازهای دوران پسابرجام را در نظر گرفته بودیم و برای همه آنها راه حل ارائه کرده بودیم. شرایط به شکلی بود که دولت همه احتمالات را در نظر گرفته بود و حتی برای برهم خوردن برجام نیز برنامه داشت. این اتفاق در عمل نیز رخ داد. پس از آمریکا از برجام همگان منتظر واکنش ایران نسبت به حضور یا عدم حضور در برجام بودند. این در حالی بود که دولت آقای روحانی در یک تصمیم منطقی و عقلایی تصمیم گرفت همچنان در برجام باقی بماند تا این دستاورد مهم بینالمللی به کلی از بین نرود.
آیا مجلس در واکنش به برخی ضعفهای مدیریتی در دولت آقای روحانی تصمیم به استیضاح وزرا گرفته یا تلاش میکند با این حربه ضعف خود در پیدا کردن راه حل برای مشکلات کشور را به گردن دولت بیندازد؟
بنده باید به صراحت عنوان کنم که انگیزه مجلس از زنجیره استیضاح وزرای دولت آقای روحانی مشخص نیست و نمیتوان با شفافیت درباره اهداف این استیضاحها سخن گفت. نکته دیگر اینکه ارزیابی نمایندگان مجلس از استیضاح وزرای کار و رفاه اجتماعی و همچنین اقتصاد نیز دقیق نبود. به همین دلیل نیز نمایندگان مجلس باید انگیزه و هدف خود را از استیضاح وزرای دولت آقای روحانی برای افکار عمومی بازگو کنند. باید مشخص شود که چرا فلان وزیر نباید در کابینه حضور داشته باشد.
آقای ربیعی به خوبی دلیل برخی تلاشها برای استیضاح را توضیح داد و گفت عدهای از ایشان انتظارات نابجا داشتهاند. ایشان به این انتظارات پاسخ نداده و در نتیجه تصمیم گرفته شد که وزیر را استیضاح کنند. این سخنان به خوبی ماهیت و پست پرده استیضاحهای دولت را نشان میدهد. دولت آقای روحانی تلاش کرده از مدیرانی استفاده کنند که دارای تعهد و تخصص لازم در زمینههای خود هستند. در نتیجه هنگامی که با چنین درخواستهایی مواجه میشوند به صورت طبیعی پاسخ منفی خواهند داد.
به نظر شما دولت به تغییر مدیران خود نیاز ندارد؟ چرا برخی از مدیران دولت از انگیزه لازم برای اجرای برنامههای دولت برخوردار نیستند؟
هنگامی که شرایط محیطی و بیرونی تغییر میکند به همان نسبت باید برنامه ریزیهای داخلی را نیز تغییر داد و در شرایطی قرار گرفت که بتوان خود را با شرایط جدید تطبیق داد. در نتیجه در شرایط کنونی تغییر مدیران دولت یک گام به جلو قلمداد خواهد شد. البته این تغییرات باید سنجیده و همراه با آینده نگری باشد. یک مدیر توانمند باید بتوان با توجه به تغییر شرایط استراتژیهای خود را برای رسیدن به هدف تغییر بدهد. به همین دلیل نیز اگر آقای روحانی احساس میکند در برخی زمینهها کارآمدی مدیران کاهش پیدا کرده باید از مدیران جدید، متعهد و با انگیزه استفاده کند. قرار نیست همیشه شرایط یکسان و به یک شکل جلو برود.
دنیای سیاست دنیای تغییرات است. در نتیجه باید برای همه تغییرات احتمالی برنامهریزی و استراتژی داشت. من با این مطلب که برخی مدیران در دولت دارای انگیزه کافی برای اجرای برنامههای دولت نیستند موافق نیستم. به هر حال مدیران دولت نیز دارای شرایط و دغدغههای خاص خود هستند. هر مدیری تا زمانی که از وی خواسته شود که در مسئولیت خود حضور داشته باشد تلاش میکند برنامههای دولت را اجرا کند. در مقابل هر زمان نیز که مسئولان بالادستی احساس کنند که دیگر نیاز به چنین مدیرانی وجود ندارد این مدیران صندلی خود را ترک خواهند کرد. به همین دلیل نیز ما نمیتوانیم عنوان کنیم که برخی از مدیران تمایلی به حضور در دولت ندارند و به دنبال این هستند که دولت را ترک کنند.
دیدگاه شما درباره قانون منع بهکارگیری بازنشستگان و پیامدهایی که برای مدیران دولت به همراه خواهد داشت چیست؟ آیا تصویب این قانون در شرایط کنونی ضروری بود؟
این قانون هم در مرحله نخستی که مورد بررسی قرار گرفت و هم در مرحله دوم که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید نوعی ضربه به دولت آقای روحانی به شمار میرود و به دولت ضربه زد. اگر قرار بود چنین قانونی تصویب شود باید برای آینده این اتفاق میافتاد و یک زمان در آینده مشخص میشد که از این زمان به بعد دیگر بازنشستگان نباید در مناصب دولتی حضور داشته باشند. این در حالی است که مجلس بدون برنامه ریزی قبلی این قانون را برای شرایط کنونی تصویب کرده و عنوان میکند که از هم اکنون لازمالاجراست. در شرایط کنونی بسیاری از استانداران و معاونان وزرا شامل این قانون میشوند و در نتیجه با تصویب این قانون این افراد باید مسئولیتهای خود را ترک کنند و جای خود را به دیگران بسپارند.
در نتیجه این قانون به منزله قطع نخاع کردن دولت خواهد بود. این در حالی است که در شرایط کنونی دولت در شرایط ویژه و سختی از نظر بینالمللی و داخلی قرار گرفته و نیاز به تمرکز و دقت نظر بیشتری نسبت به گذشته دارد. در نتیجه هنگامی که مجبور باشد بخش مهمی از مدیران خود را از دست بدهد شرایط به ضرر دولت رقم خواهد خورد.
به عنوان مثال تصویب این قانون جنجال و هیاهوی بزرگی در شهرداری تهران به وجود آورده و مدیریت آینده شهرداری تهران را در هالهای از ابهام قرار داده است. قوانین همواره برای آینده تصویب شود و نه برای حال. اگر قرار بوده این قانون در شرایط فعلی اجرا شود باید در گذشته برنامهریزی میشده و زمینههای آن فراهم میشده است. در نتیجه تصویب یک قانون آن هم قانونی به این مهمی که در سرنوشت مدیران کشور تأثیرگذار است نیاز به زمان و آیندهنگری بیشتری داشت.
پس از فراز و نشیبهای زیادی که درباره حضور زنان در ورزشگاهها وجود داشت در نهایت زنان به صورت محدودی در ورزشگاه حضور پیدا کردند؟ دیدگاه شما دراین زمینه چیست؟
به نظر من این یک مسأله معمولی است و نیاز به این همه حواشی و جنجال نبوده و جنبههای شرعی آن نیز برای همه روشن است. تاکنون هیچ فقیهی عنوان نکرده که تماشای مسابقات فوتبال برای زنان خلاف شرع است و در شرع نیز چنین مسألهای مطرح نشده است. همه ما باید تلاش کنیم مشکلات و مسائل جامعه را با نگاهی منطقی و علمی نگاه کنیم و از ایجاد حاشیه و بزرگ کردن مسائل خودداری کنیم.
احسان انصاری
- 16
- 3