قبل از تحلیل این اتفاق نامیمون ؛ به نمونه هایی از بست نشینی در حرم شاه عبدالعظیم نگاهی می کنم تا اتفاق پیش آمده را بهتر بشناسیم :
ناموری که در تاریخ ایران زمین در فهرست بست نشینان حرم شاه عبدالعظیم بوده است سیّدجمال الدّین اسدآبادی، روحانی روشن فکر و آزادی خواه ، هنگامی که در سفر دوّم خویش به ایران علیرغم دعوت از سوی ناصرالدّین شاه قاجار، پس از چندی با مخالفت او و صدر اعظمش ، علی اصغر خان امین السلطان ، مواجه گردید .
با ترک منزل حاج محمّد حسن امیر الضرب به حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام رفته و در مدّت هفت ماه و چند روز به تبلیغ علیه سلطنت استبدادی و نشر افکار و عقاید خود می پرداخت که سرانجام شبانه به دستور شاه و توسّط پانصد سوار از آن مکان به کرمانشاه و سپس بغداد تبعید گردید.
در سال ۱۲۸۴ شمسی ، گروه بسیاری از علما ، طلّاب و آزادی خواهان کشور به رهبری دو مجتهد نامدار تهران یعنی سیّدمحمّدطباطبایی(ره) و سیّدعبدالله بهبهانی(ره) و حمایت گسترده مردم ایران در اوّلین قدم به سوی استقرار مشروطیّت به نام عدالت خواهی و تقاضای تأسیس عدالت خانه ، تحصّن در آستان حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را انتخاب کردند که در نهایت ، مظفرالدّین شاه قاجار و صدراعظم وی ، به پذیرش خواسته های آنان تن در دادند و این بست نشینی یک ماهه که به هجرت صغری معروف گردید و می توان آن را مهمّ ترین تحصّن در آن بقعه دانست ، با پیروزی بست نشینان پایان یافت .
در دوران محمّد علیشاه قاجار و فعالیّت دوره اوّل مجلس شورای ملّی و هنگام بالا گرفتن مباحث مشروطه و مشروعه و چگونگی ارتباط قوانین کشور با شرع مقدّس، مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری(ره) که بر لزوم تطبیق قوانین مصوّب در مجلس با احکام شریعت و استقرار مشروطه ی مشروعه تأکید می ورزید ، برای بیان نظرات خویش در شکلی گسترده به حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام رفته و در آنجا متحصّن گردید .
اما بست نشینی اخیر در حرم حضرت عبدالعظیم ، از جهت شخصیت و شعارها و دلایل متحصنین از کمترین ارزش سیاسی و اجتماعی برخوردار می باشد بلکه ، می بایستی درس عبرتی باشد برای دولت سازان نهم و دهم که با مستمسک قراردادن باورهای مردم ، به نام امام زمان ( ع ) دولتی را برسرکارآوردند که سرمایه های مادی و معنوی کشور را غارت و حیف و میل کرد ودرآمدهای نجومی حاصل از فروش نفت را به هدر داد و با حرکات و شعارهای بی منطق تحت حمایت بی سابقه جماعتی که خود را اصول گرا و جبهه پایداری و ولایتمدار می نامیدند کشور را به لبه پرتگاه برد و موجب گسست و دوری نیمی از مردم کشور از حاکمیت گردید و حال که بعد از گذشت ۵ سال آن هم در زمانی که در عالی ترین مجمع مشورتی عضویت دارد احساس خطر کرده که دولت سازان نهم و دهم می خواهند دست نوازش از سرش بردارند و دیگر محمود ، محبوبشان نیست و دست از پا درازتر به بست نشینی روی آورده و می خواهد نقش تاریخ سازان پیشین را ایفاء کند !!!
آری از فردی در اندازه احمدی نژاد بیش از این انتظاری نیست بلکه اشکال در ساختار فکری کسانی است که ادامه حیات خویش را در انتصاب دولتی چون دولت نهم و دهم ، می دیدند ، که با کمترین سابقه مدیریتی و دلدادگی به انقلاب و اسلام هشت سال کشور را از جهات گوناگون به عقب راند و در این بین هیچ یک از دولت سازان نه تنها از مردم عذرخواهی نکردند بلکه با جسارت بیشتر به جنگ دولت برخاسته از اراده مردم برآمدند و برایش رجز خوانی می کنند .
رسوایی بست نشینی یاران احمدی نژاد و نطق بی ادبانه او در حرم عبدالعظیم حسنی بیش از اینکه متوجه او و دولتش باشد متوجه دولت سازانی است که او و دولتش را ناشی از خواست امام زمان می دانستند .
جهت یادآوری به دو نقل قول از دولت سازان اشاره می شود تا حق مطلب ادا شود :
آقای مصباح یزدی :
« « خدای متعال را شاکریم که زمینۀ انتخاب چنین شخصیتی برای این دورۀ خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولیعصر(عج) یار ملت ایران بود که به چنین موفقیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفخۀ الهی که در این زمان در جامعۀ ما دمیده شده و آثارش در علاقۀ بیشتر مردم به دین و اندیشههای اسلامی ظهور یافته، مرتبهای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام(ص) تحقق پیدا کرد و انشاءالله مرتبۀ کاملش در زمان ظهور حضرت ولیعصر(عج) تحقق خواهد یافت»
آقای جنتی در خطبه های نماز جمعه چنین گفت :
« « « مردم با اشک و نذر و نیاز و توسل به خدا در سوم تیر یکی از همقدهای خود را انتخاب کردند. کمک خدا در حادثه، مشهود است » .
به امید بیداری
دکترمرتضی بهشتی، حقوقدان و پژوهشگر
- 10
- 5