حرفهای حسینعلی حاجیدلیگانی، عضو هیئت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از افراد دوتابعیتی و دارای گرین کارت در حوزه مدیران ارشد کشوری بار دیگر یک چالش قدیمی را خاطرنشان ساخت... مدیران دوتابعیتی.
وی با بیان اینکه بهدنبال افزایش تهدیدها و بحث نفوذ ضرورت داشت درباره موضوع افراد دوتابعیتی و دارای گرینکارت در حوزه مدیران ارشد کشور تحقیق و تفحصی صورت گیرد، گفت: سال گذشته این تحقیق و تفحص در مجلس تصویب شد و گزارشی تدوین و به مجلس ارائه شد.
نماینده مردم شاهینشهر در مجلس افزود: یک لیست ۱۰۰نفره افرادی که اعم از گرین کارت و دوتابعیتی هستند در جریان تحقیق و تفحص بهدست آمده که در گزارش، اسامی آنها ذکر شده است. حاجیدلیگانی با بیان اینکه از نظر خلاهای قانونی نیز هیئت به نتایجی دست یافت، مدعی شد: به این نتیجه رسیدیم که در وزارت امورخارجه هیچ نظارتی برای شناسایی افراد دوتابعیتی و اطلاعاتی درباره ورود و خروج افراد در وزارتخانه وجود ندارد(!)
حرفهای حاجی دلیگانی درباره حضور ۱۰۰ نفره مدیران دولتی دارای گرین کارت بار دیگر موضوع داغ دوتابعیتیها را بر سر زبانها انداخت. اینکه با توجه به حافظه تاریخی ایرانیان و خاطرات تلخ آنان از کسانی مثل خاوری که بعد از اختلاس ۳هزارمیلیاردی اکنون دل در گرو کانادا دارد و ایران بیا نیست، باید با این ۱۰۰ مدیر چه کرد و چه تدبیری در قبال آنها اندیشید؟
او تنها نبود
خاوری اما تنها دوتابعیتی نیست که به قولی«تو زرد از آب درآمد» عبدالرسول دری اصفهانی یک ایرانی-کانادایی دیگر بود که در تیم مذاکرهکننده هستهای حضور داشت و امروز باید پنجسالی را در زندان بسر ببرد یا مدیر نفتی دوتابعیتی دیگری که اتفاقا او هم ایرانی- آمریکایی بوده و نفر دوم مالی مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت را برعهده داشته و بعد از تخلفات مالی از کشور فرار کرده است. شاید نگاهی به این سوابق به هر کسی حق بدهد تا این حد به دوتابعیتیها بدبین باشد و از اینرو حاجی دلیجانی از ۱۰۰ مدیری بگوید که مشخص شدهاند.
حرفهای حاجی دلیگانی در حالی زده میشود که البته پیشتر محمود علوی، وزیر اطلاعات گفته بود از سال ۹۵ حدود ۳۰۰ نفر را احتمال میدادیم دوتابعیتی باشند، آنها را بررسی کردیم، حدود ۵۰نفر آنها دوتابعیتی بودند و برکنار هم شدهاند و در این زمینه کوتاه هم نیامدیم و نخواهیم آمد، اما قبل از اثبات دوتابعیتی نمیتوانیم با آبروی مردم بازی کنیم. ولی اکنون پرسشی دیگر در پیشروی ماست اینکه آیا این وضعیت بدین معناست که همه آنهایی که گرینکارت دارند باید حذف شوند؟ آیا باید نگاه به مدیران دوتابعیتی تا این اندازه منفی باشد تا حدی که نه در قانون نه در ساختار مدیریتی کشور هیچیک حضور نداشته باشند؟
فرق گرینکارت و دوتابعیتی
و آیا واقعا حتی بعد از حرفهای وزیر هنوز ۱۰۰نفر دیگر دوتابعیتی مسئول در کشور باقی ماندهاند؟ محمدجواد جمالی، عضو کمیسیون امنیت ملی با بیان اینکه تعداد این ۱۰۰ نفر را نه تایید و نه تکذیب میکند، به آفتابیزد میگوید: «وزیر اطلاعات در کمیسیون امنیت ملی اعلام کرد که اگر بر ما مشخص شود فردی یا مسئولان دولتی دوتابعیتی است، قطعا با آنها برخورد میکنیم و به آنها نیز گفتهایم که یا دوتابعیتی یا مسئولیت. بنابراین هر مورد اثباتشدهای در این زمینه باشد با آن برخورد میشود.» وی ادامه میدهد: «اما او (وزیر) این را هم گفت این برخورد با کسانی که گرینکارت دارند، صورت نمیگیرد و از دید حقوقی هم میان افرادی که دارای گرینکارت هستند با دوتابعیتیها تفاوت وجود دارد از همینرو وزیر اطلاعات گرینکارتیها را در میان دسته دوتابعیتیها و برخورد با آنها قرار نمیدهد هرچند که ظاهرا این ۱۰۰ نفری که آقای دلیگانی از آن میگوید میان گرینکارتدارها و دوتابعیتیها تفاوت قائل نشده است.»
جمالی گفت:«البته وزیر اطلاعات از ما خواسته تا دوتابعیتیهایی را که میشناسیم به ایشان معرفی کنیم.»
این عضو کمیسیون امنیت ملی درباره تفاوتی که بین افراد دارای گرینکارت و دوتابعیتیها وجود دارد، میگوید: «صرف گرینکارت دلیل بر تابعیت مضاعف نیست فرد با گرینکارت صرفا در ترددهایش به کشور مقصد راحت است.»
جمالی ادامه داد: «البته در قانون هم آمده که از نظر حقوقی تابعیت مضاعف دوگانه ایراد دارد.»
ظاهر متفاوت دونظر
به هر حال اظهارات دبیر کمیسیون امنیت ملی با حاجی دلیگانی در مورد گرینکارتدارها به ظاهر متفاوت است. دلیگانی در بیانش به نوعی حضور افراد دارای گرینکارت را در سمت و مسئولیت ممنوع میداند و خبر از شناساییشان میدهد، اما جمالی حساب آنها را از کسانی که دارای تابعیت مضاعف هستند کاملا جدا کرده و البته معتقد است که قانون هم افراد دارای تابعیت مضاعف را از حضور در سمتهای مدیریتی دولتی منع میکند.
سخت میگیرند
اما عدهای هم معتقدند اساسا نباید تا این حد به دوتابعیتیها سخت گرفت و آنها را از این کار منع کرد. درست مثل محمود میرلوحی، فعال سیاسی اصلاحطلب که از مخالفان برخورد با دوتابعیتیهاست و خواستار تغییر قانون است. او در اینباره به آفتابیزد میگوید: «باید این مسئله را حل کنیم». او به تلاشهای دولت اصلاحات در راهحل این موضوع هم اشاره دارد: «در زمان دولت اصلاحات بهدنبال حل این مسئله بودیم و مصوبهای را هم دولت گذارد، تلاش داشتیم تا قانون دوتابعیتی که باعث فرار سرمایه ایرانیان شده است و به این مرحله رسیده که بسیاری از نخبگان کشور را ترک کنند را حل کنیم. به هر حال حق یک ایرانی است که وقتی در کشوری دیگر میبیند امکان کار و تسهیلات و شرایط بهتری دارد با حفظ ایرانیبودن، تابعیت آنجا را هم بگیرد، این نگاه که فکر کنیم هر ایرانی که به خارج از کشور رفت به کشور خودش پشت کرده یا همکاری جاسوسی علیه ایران دارد را باید تغییر دهیم.»
میرلوحی در پاسخ به این سوال که چه شد تا این قانون دردولت تصویب نشد، گفت: «در آن زمان مراحل قانونی خودش را داشت طی میکرد که مسئله به مجلس هفتم و آن نگاه خاص مجلسیان آن زمان کشید.»
میرلوحی گفت: «ممکن است بسیاری از فشارهایی که ما میآوریم باعث ترک تابعیت ایرانی این افراد شود، اینکه بدتر است و چرا فکر میکنیم اگر کسی ترک تابعیت کند به نفع ماست.»
موافق است
از جمالی بهعنوان عضو کمیسیون امنیت ملی نیز این را میپرسیم که آیا واقعا نیاز هست تا همه را با یک چوب زد و دوتابعیتی ها را به صرف این دوتابعیتیبودن محرم ندانست؟ از گفتههای او مشخص است که وی با این منع قانونی موافق است و پاسخ میدهد: «قانون میگوید افراد دوتابعیتی نباید مسئولیت داشته باشند، البته وزیر اطلاعات اعلام کرد که چند نفر از دوتابعیتیها هستند که از آنها مسئولیتشان را گرفتیم. الان هم اگر این ۱۰۰ نفر واقعا دوتابعیتی باشند باید سلب مسئولیت شوند و آن سمت را پس دهند.»
این عضو کمیسیون امنیت ملی تاکید کرد: «درباره کسی مثل خاوری هم افراد از دوتابعیتیبودن وی اطلاع نداشتند که بر سرکار بود!»
جمالی پیرامون اینکه عدهای این نوع برخورد با دوتابعیتی را سختگیرانه و غیرضروری میدانند، گفت: «به هر حال این یک قانون است مگر میشود کسی که تابع کشور دیگری است مسئولیت امور ایران را داشته باشد، این قانون است و ارتباطی با کوتهنظری و بلندنظری ندارد.»
نگاه منفی؟
بهواسطه همین نگاه و البته سوابق بد مدیران دوتابعیتی، از میرلوحی که بهشدت با قانون منع بهکارگیری دوتابعیتیها مخالف است، میپرسیم روی چه حساب باید به آنها اطمینان کرد؟ این سوال را او اینگونه جواب میدهد: «ممکن است یک یا دو جاسوس پیدا شود یا اتفاقاتی مثل خاوری رخ داده باشد، اما میبینیم که در هند بهخاطر اصلاح نگاهشان این قانون را عوض و اکنون سهم بالایی در جامعه بینالمللی دارند. مگر در آنجا از اتفاقاتی مثل خاوری نباید بترسند؟ اما میبینیم در مجموع اصلاح این قانون به نفع کشورشان شده است، اما ما به نوعی دچار انفعال شدهایم.»
وی ادامه میدهد: «مگر ما خاوری را در خارج داشتیم؟ او در ایران بود و ظاهرا با هماهنگی بعضیها که دوتابعیتی هم نبودند(!) توانست فرار کند، پس ما باید نگاه کلیمان را عوض کنیم.»
ناراحتی از؟
خوب یا بدبودن حضور دوتابعیتیها در مسئولیتهای کشور و اینکه دوتابعیتیها را فقط آنهایی که تابعیت مضاعف دارند حساب کنیم یا آنهایی که دارای گرینکارت هستند، هر دو موضوعی هستند که ظاهرا بر سر آن اختلافاتی وجود دارد، هرچند به ظاهر قانون مشخصی هم در اینباره وجود دارد، اما بهگونههای مختلفی تفسیر میشود و عدهای نیز در این میان خواستار اصلاح آن هستند. شاید امروز مدیران دوتابعیتی بیش از آنکه ناراحت از برخورد تبعیضآمیز مقامات کشور در خصوص تداوم کارشان باشند باید ناراحت از این باشند که چرا عدهای مثل خاوریها وضعیت را بهگونهای رقم بزنند که امروز نهتنها قانون را بلکه افکارعمومی را نیز -درست یا غلط - در برابر خود ببینند. شاید هم این ماهستیم که فوبیای ظهور خاوری های جدید گرفتیم.
- 16
- 6